۰
يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۱

بازنگری در سیاستمداری سیاسیون جامعه ایرانی

عبدالرحمن حسنی فر
 با آمدن شیخ حسن روحانی در سال ۹۲ با نشان "کلید" و شعار "اعتدال"، چراغ امیدی در دل جامعه روشن شد. چرا که وضعیت جامعه‌ در آن زمان از لحاظ روانی در دلمردگی و خمودی خاصی بود و از نظر اقتصادی هم شرایط تورم و گرانی وحشتناکی حاکم بود.
بازنگری در سیاستمداری سیاسیون جامعه ایرانی
 با آمدن شیخ حسن روحانی در سال ۹۲ با نشان "کلید" و شعار "اعتدال"، چراغ امیدی در دل جامعه روشن شد. چرا که وضعیت جامعه‌ در آن زمان از لحاظ روانی در دلمردگی و خمودی خاصی بود و از نظر اقتصادی هم شرایط تورم و گرانی وحشتناکی حاکم بود. شیخ حسن آمد که به اصطلاح هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ اقتصاد؛ در این زمینه تلاش کرد که رابطه اش را در مهمترین پرونده چند دهه اخیر جمهوری اسلامی ایران با قدرت های اروپایی و آمریکا و به یک معنا جهان بهبود ببخشد و سایه جنگ را از سر جامعه ایران بردارد. تلاش ها ثمر داد و با دولت اوباما و تیمش قراردادی بسته شد که علی الظاهر بهترین تصمیم توسط بهترین تیم سیاسی ایران بود اما با روی کار آمدن ترامپ قصه برجام تبدیل به غصه شد. شیرینی لذت قرارداد تبدیل به تلخی ناکامی ها یکی پس از دیگری شد و الان چند سال است فشارها بیشتر و بیشتر شده و همه ناکامی ها هم علی القاعده  به نام دولت ایشان رقم خورده است.
 
باید مرور کرد که شیخ حسن با شعار "امید" مردم را به پای صندوق های رای در سال ۹۶ کشاند اما در عمل هیچ گشایشی روی نداد و الان چند سال است مردم نه تنها ناامید شده اند که نسبت به مدیران و تمام عملکردهای آنها حس بدبینی پیدا کرده اند. "فاصله طبقاتی" به شدت افزایش پیدا کرده و "سرمایه اجتماعی" خیلی کم شده است. باید گفت وضعیت دو سال آخر دولت روحانی از دو سال آخر دولت احمدی نژاد به مراتب خرابتر و وخیم تر است و تفاوتی که الان با آن زمان وجود دارد این است که امید به بهبود به مراتب کم شده است.
 
مسئله ای که وجود دارد این است آیا از وضعیت امروز باید تعبیر به "بن بست" کرد که راه برون رفت از آن، معمولا ابزارها و روش های خشن است یا اینکه می توان باز امیدوار بود و امید به بهبود داشت؟ حرکت های اعتراضی دی ۹۶ و آبان ۹۸ و مواجهه نامناسب با آن ها نشانه خوبی در این مورد نیستند. طبعا حرکت های خشن تبعات به شدت منفی زیادی در بر دارند و باید روی روش های اصلاحی فکر کرد.
 
به نظر راه برون رفت‌ از وضعیت سراسر مشکل دار امروز، تمرکز روی دو عرصه "مدیریت" و "سیاستمداری" است. مدیر، کارگزاری تخصصی و کارشناس است که در راستای اهداف سیاست  به نحو مناسب و‌ منطقی کار میکند. این دو عرصه مدیریت و سیاستمداری در ایران در حال حاضر دچار مشکل شده اند؛ چرا که مسئله "کارآمدی و کارایی نظام سیاسی" مطرح و برجسته شده است. مشکل کارآمدی هم  به این دو عرصه برمیگردد. چه بر منطق "آراء مردم" باشیم و چه بر منطق "حفظ حکومت"، تنها راه رفع مشکل و حل بحران، افزایش کارایی و کارآمدی در حوزه "حکمرانی" است. ارتقاء حکمرانی هم از طریق سیاستمداران قابل و مدیران لایق امکان پذیر است. اما مشکل این است که هم سیاستمداری و هم مدیریت به درستی فهم نشده اند و هر دو با سیاسی کاری قاطی شده اند.
 
سیاستمداری این نیست که بدون توجه به واقعیت دنیای بیرون و درون، هر حرفی بزنی و هر کاری انجام دهی. سیاستمدار، کسی است که بهترین تصمیم را در بدترین موقعیت ها میگیرد. مهمترین شاخص سیاستمدار، تصمیم گیری است؛ آن هم در موقعیت های بن بست گونه. اگر اوضاع بسامان و عادی باشد که تصمیم گرفتن کاری نداشت. جالب است سیاسیون ما در مواقع خطر بیشتر به کنج می روند و برای حفظ خود اقدام میکنند. حال آنکه در چنین موقعیت هایی بیشتر به آنها نیاز است اما متاسفانه کمتر پیدایشان می شود. بنابراین به افرادی نیاز است که صادقانه در مسیر خواست ها و نیازهای عمومی جامعه قرار بگیرند و آنها را جلو ببرند. مدیریت هم لازم است از جنبه سیاسی کاری در بیاید و بیشتر جنبه تخصصی و کارشناسی پیدا کند.
 
کد مطلب: 135491
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *