وضعیت اقتصادی کشور روزهای بسیار بدی را پشت سر میگذارد. افزایش عجیب قیمت ارز، سکه و طلا؛ و آشفتگی بازار مسکن و خودرو، به اندازهای است که تقریبا همه مردم به این نتیجه رسیدهاند که باید هر چه زودتر موجودی ریالی خود را به ارز، طلا و یا کالا تبدیل کنند. به این ترتیب، هر لحظه بر التهاب بازار افزوده میشود و جو روانی شکل گرفته پایانی نخواهد داشت. اگر چشمانداز مثبتی نسبت به آینده وجود داشت، اگر مردم اعتماد و اطمینانی نسبت به توانایی دولت داشتند، اگر تجربه گذشته نشان میداد که کسانی که وارد این جو روانی نشدهاند برنده ماجرا هستند، در آن صورت میشد از اکثریت مردم انتظار داشت که به این آشفتگی بازار و افسارگسیختگی قیمت بیتوجه بمانند؛ اما دریغ که نه چشمانداز مثبتی نسبت به آینده اقتصادی کشور وجود دارد، نه برای مردم اعتماد و اطمینانی باقی مانده و نه تجربههای گذشته مردم آنها را به بیتوجهی به بازار سوق میدهد.
تا به حال بارها و بارها در اوقاتی که وضعیت اقتصادی – چه به علت فشارهای خارجی و چه به علت سوء مدیریت – بهم ریخته است، مسوولان مردم را به خویشتنداری فرا خواندهاند و هشدار دادهاند که در این وضعیت ورود سرمایههای خرد مردم به بازار باعث ضرر مالی آنها خواهد شد؛ اما بعدا مردم دیدهاند که تنها کسانی که موجودی خود را در بانکها سپرده کردهاند یا از خرید دلار و طلا منصرف شدهاند، ضرر کردهاند. در ایران هم که رسم نیست کسی از مسئولانی که چنین توصیه کردهاند، توضیح بخواهد، چه برسد به اینکه مسئول مربوطه خدای ناکرده استعفا بدهد یا از ناراحتی توصیه نابجایی که به مردم کرده است بمیرد!
با این وضعیت معلوم است که اگر در این وانفسا مسئولی از این حرفها بزند، باعث بهم ریختگی بیشتر بازار خواهد شد، چون به این ترتیب بر همه مردم حجت تمام میشود که این گرانیها بیشتر و بیشتر خواهد شد! با این حال رفتاری که دولت در قبال این وضعیت در پیش گرفته، رفتار واقعا ناپسند و اهانتآمیزی نسبت به مردم است. دولتی که کمتر از یک سال پیش با رای حماسی مردم و امیدهای بسیار آنها تشکیل شده، نباید در این موقعیت هیچ توضیحی به مردم ندهد. مردم در این روزها هنوز سخنان حماسی روحانی در ایام تبلیغات انتخابات را از یاد نبردهاند؛ آن بیان گویا و بلیغ، شاید آن روزها بیشتر به کار روحانی میآمد اما این روزها است که باید به کمک مردم بیاید؛ برایشان توضیح دهد (نه اینکه توجیه کند) که چرا چنین شده است؟! بگوید که چقدر از این مشکلات ناشی از فشارهای خارجی است، چه مقداری از آن حاصل ناکارآمدی و بیعرضگی است و ...
مردم از اینکه بیخبر نگه داشته شوند، از اینکه به آنها دروغ گفته شود و از اینکه امید واهی به آنها داده شود خستهاند؛ اما بیش از آن از زندگی در شرایط ناامن اقتصادی خسته شده اند و متاسفانه آیندهای هم که به نظرشان میرسد بدتر از امروز است. مردم؛ همان مردمی که در زمان انتخابات و راهپیماییها صاحبان کشور شمرده میشوند، اگر واقعا صاحبان کشور هستند باید در جریان همه امور کشور باشند. نامحرم دانستن آنها به علاوه امنیتی کردن بازار و اقتصاد، حاصلی جز وضعیت امروز ندارد. شاید برای دولت فرصت تمام شده باشد و شاید هم آخرین فرصت هنوز از دست نرفته باشد؛ هرچه هست، دولت باید در همین چند روز کاری بکند. به قول شاعر: «من نمیگویم زیان کن یا به فکر سود باش – ای ز فرصت بیخبر در هر چه هستی،
زود باش»!