بدون اغراق سردار سلیمانی در حوزه جنگهای چریکی و نامنظم یک استراتژیست قهار و نخبهای نادر بود. او در کنار سایر آیتمها مهمترین عامل وزنه طرحهای منطقهای ایران در تقابل با گروههای شبه نظامی بوده است. فقدان شخصیت نخبهای که ترکیب متوازنی از مهارتهای حرفهای نظامی (اشراف به روانشناسی فرماندهی و تسلط فوقالعاده بر جغرافیای نظامی منطقه)، شخصیتی(شناخت ظرافتهای حساس فرهنگی- مذهبی متنوع منطقه) و تیزبینیهای سیاسی-دیپلماتیک بود، بلاشک حداقل در کوتاه مدت قابل جبران نخواهد بود.
با وجود صدمات سنگینی که شهادت سردار سلیمانی متوجه منافع منطقهای ایران، کشورها و گروههای همسو کرده است در صورت عزم و ارادهای مبتنی بر عقلانیت و منافع درازمدت؛ خون پاک این سردار کاریزماتیک برکات و رهاوردهای مبارکی برای ایران خواهد داشت. این ترور کور و مبتنی بر جنایت و خباثت، پیامدهای متنوع داخلی و خارجی دارد که با درایت میتوانند در راستای همان اهدافی ادامه پیدا کنند که زمانی که سردار سلیمانی زنده بود در آن راستا گام بر میداشت. یکی از درسهای شهادت سردار این بود که ما متاسفانه آنگونه که باید از سرمایهها و نخبههای ارزنده کشورمان مواظبت نمیکنیم. با توجه به خباثت آمریکاییها و رو دستهای متعددی که از سردار سلیمانی خورده بودند باید احتمال درماندگی آنها و اقدام این چنینی را در محاسبات خود در نظر میگرفتیم و با توجه به توئیتهای ترامپ اقدامات احتیاطی لازم در محافظت از سرمایههای انسانی خود را میکردیم. شهادت سردار سلیمانی و دردمند شدن تمام ایرانیها(بغض بزرگ و کوچک ایرانیها در فراق فرزند صادقشان) در این وادی سرمای سوزان تحریم و زمهریر مشکلات عدیده داخلی (مخصوصا بعد از زخم اتفاقات آبان ماه) هشدار جدی به دست اندرکاران بوده است که ببینید در همین شرایط مردم برای فرزندشان که ناجوانمردانه به شهادت رسید چگونه بغضشان ترکید و یکصدا خباثت ترامپ را محکوم کردند.
چرایی خروش مردم در یک جمله خلاصه میشود: حاج قاسم مردمی بود، شعار نمیداد، عمل میکرد و عملش را وظیفه ایرانی-اسلامی خودش میدانست. او صادق بود و جانباز و خودش را فدای منافع ایران کرد بدون چشمداشت به مال و منال!
باید به هوش بود و دانست که حاج قاسم متعلق به همه ایرانیان بود و هیچ جریان و گروهی نمیتواند او را مصادره کند و اهرمی در راستای انشقاقات داخلی قرار دهد. او سرباز پاکباز وطن بود و شخصیت و رفتارش تابعی از آیتمهای ملی بود و قابل تقلیل به اهداف جناحی-باندی نخواهد بود.
سردار سلیمانی در تمام ادوار حیاتش مدافع منافع ملی ایران بود و هر جای منطقه که سربازی یا منافعی از ایران آسیب میدید او بود که تلافی میکرد و ضربات به منافع ملی- منطقهای ایران را جبران میکرد؛ فیالحال نباید تصور شود که کسی نیست که جبران خون به ناحق ریخته او را بکند و این جنایت بشری بیجواب میماند. در تقابل با اشتباه استراتژیک ترامپ، ایران سناریوهای متعددی پیشرو دارد که میبایستی برمبنای تئوریهای هزینه – فایده و گزینش عقلانی بهترین سناریو را انتخاب کند. خونسردی و عدم پرهیز از واکنشهای هیجانی و شتابزده راهکار مناسبی بود که نشان از درایت و خویشتنداری ایران برای فرونشاندن موج هیجانی اقدام مشمئزکننده آمریکا داشته است.
خون بهای سردار محبوب ایرانی چندان ارتباطی به حرکتهای مقطعی و احساسی ندارد. پاسخ ایران باید حساب شده باشد. ترامپ مشابه کسی است که برای اجتناب از غرق شدن به هر خس و خاشاکی چنگ میزند. او علیرغم حملات متعدد به اسلافش در شکستهای متوالی در خاورمیانه با وجود هزینههای هنگفت، خودش هیچگونه دستاوردی در منطقه ندارد، به علاوه شمشیر داموکلس استیضاح و نیاز به پیروزی در انتخابات او را به نوعی جنون وارگی متمایل کرده است. باید تا جای ممکن از دست یازیدن به طناب پوسیده ترامپ اجتناب کرد.