۰
جمعه ۸ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۰۳

جامعه مسخ شده

علی اکبر مختاری
اعتراضات آبانماه دارای ابعاد و زوایای پیدا و پنهانی است.
جامعه مسخ شده
اعتراضات آبانماه دارای ابعاد و زوایای پیدا و پنهانی است. شروع آن از اعلام یکباره و بدون اطلاع اجرای سهمیه بندی و افزایش نرخ بنزین بر اساس توافق سران قوا بود و در ادامه یک هفته اعتراضات مردم در بیشتر شهرها و مبارزه حکومت با اعتراضات و دستگیری و کشته شدن صدها نفر و قطع اینترنت و طبق روال گذشته راهپیمایی مخالفین اعتراض کننده ها پایان ماجرا بود. برخی از تحلیل گران افزایش نرخ بنزین را دلیل اعتراضات می دانند و عده ای دیگر افزایش نرخ بنزین را بهانه ای برای اعتراض به خواسته ها و مطالبات انباشته شده بیان می کنند. اعتراضات و تجمعات خیابانی از دهه های قبل بصورت جزیی و پراکنده در ایران تجربه شده است و اعتراضات عمده عمومی و سراسری در  زمان پس از انتخابات سال 88 و از نوع مطالبات سیاسی رخ داد. ولی وقایع دیماه 96 و آبانماه 98 که در کشور عمومیت دارد از نوع مطالبات معیشتی و اقتصادی است. اکثر نخبگان و نمایندگان مجلس با شکل اجرا و جزئیات طرح مخالفند و خواستار بازنگری و تغییر طرح و مهیا کردن شرایط و محل اعتراضات مردم هستند. دلیل حاکمیت در اعلام یکباره آن تجربه قبلی در سهمیه بندی بنزین و تشکیل صفوف طولانی در جایگاههای سوخت و بهره برداری و سازماندهی دشمنان در خرابکاری است. ولی در برآیند همه این تحولات و رخدادها، نشانه هایی از بی توجهی نسبت به خواست عمومی و شدت یافتن پنهانکاری و تضعیف جایگاه نهادهای انتخابی دیده می شود. حضور بخش عمده ای از نخبگان، صاحب نظران، دلسوزان و نقش طبقه متوسط جامعه که در تحولات بزرگ باید نقش عمده و وزینی داشته باشد خالی است و استمرار این شرایط یعنی عدم دخالت جامعه در تعیین سرنوشت خود و تصمیم گیری در حلقه های تنگ تر و پنهان تر که از دهه های قبل آغاز شده و تداوم دارد. این شرایط جامعه را به سوی بی خویشتنی سیاسی و بی حسی و ناتوانی در تغییر اوضاع و شرایط خود رهنمون می سازد و در درازمدت جامعه تغییر یافته به مرتبه ای دانی یعنی جامعه ی مسخ شده مبدل می سازد.
یکی از نشانه های مسخ شدن جامعه ایران به تغییر ارزشها و گرایشات مردم از ابتدای انقلاب تاکنون است. آرمانهایی که ابتدا در پی صدور انقلاب و حکومت جهانی اسلام بود در دوره های بعد به توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی مبدل شد و در دوره دولت نهم و دهم به مسایل معیشتی تقلیل یافت. حوادث اخیر نشان می دهد که نه تنها آرمانها و انتزاعات فراموش شده است بلکه شرایط به تقابل دولت و جامعه بر سهم خواهی بیشتر از منابع ملی انرژی برای بقا و امرار معاش خود رسیده است. عدم گفتگو و ارتباط عاقلانه بین جامعه و حکومت و بی اعتمادی سیاسی موجب شده که در این کارزار جان دهها نفر از جوانان و شهروندان فدا شود. امروزه بخش عمده ای از طبقه متوسط که حامی امور معنوی و متعالی جامعه است ریزش کرده است و شوربختانه میلیونها نفر در پی عدم واریز یارانه بنزین به ناچار برای مبالغ کوچکی مطالبه گری می کنند.
اینک در ایران اسلامی هزاران نفر از نخبگان و صاحب نظران و دانشگاهیان در رشته های مختلف مدیریت، سیاست و اقتصاد و انرژی حضور دارند که می توانند در یک مجمع بزرگ کارشناسی جمع شوند و واسط بین مردم و حکومت قرار گیرند و به طرفین مشاوره و یاری دهند ولی روند تحولات و داوری و تحلیلی که حاکمیت  از شرایط دارد بر همان رسم اقتدار گرایانه و پدر سالاری است و به مدد خواهی از نخبگان، جامعه مدنی و جامعه نیاز ندارد و طبق سیاستها و رویه های ثابتی امور را هدایت می کند. در این شرایط عموم نخبگان و قشر متوسط جامعه که قوه عاقله جامعه محسوب می شوند در این اعتراضات دخالتی نداشتند ولی به صورت نا محسوس تمامی شرایط و تحولات را پیگیری و رصد می کنند. حاکمان باید در نظر داشته باشند بی اعتنایی حکومت به خواسته های واقعی و نظر و رای قشر خاکستری جامعه از سوی دیگر افشای مفسده در سطوح مختلف در حکومت افکار جامعه را به حالت بی اعتمادی متقابل و واکنش در شرایطی دیگر رهنمون خواهد کرد.
جمهوریت از رویه های اقتدارگرایانه پیروی نمی کند. یقینا کسانی که بعنوان اعتراض کننده و کسانی که بعنوان مخالفان اعتراض کنندگان به خیابان آمده اند همه مردم نیستند. باید همه مردم را در نظر گرفت و ساز و کاری پیش بینی شود تا با ظرفیتهای جدید تکنولوژی نظر همه مردم در امور مهم و حیاتی کشور مورد ارزیابی قرار گیرد. حکمرانی باید شیوه ای را پیش رو گیرد تا مانع مسخ شدن جامعه گردد و توده به سوی پویایی و نشاط هدایت گردد.
 
کد مطلب: 119103
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *