چندی است ادبیات مدیران و مسئولان کشور تغییر کرده. گویا قاعده این است که مدیران و متولیان امور بهجای انعکاس عینی عملکرد خود، نسبت به خلاءها، کمبودها و مشکلات جاری در حوزه مربوط به خود اظهار تأسف کنند. بیآنکه به روی خود بیاورند که ایشان در خصوص رفع پیشگیری و رفع همان مشکلات صاحب تعهد هستند. اینبار هم نوبت به رئیس سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور رسیده است.
مهدی جمالینژاد اخیراً همزمان با روز جهانی شهرها با بیان این مطلب که حال شهرهای ما خوب نیست، گفته: امروز باید به جای مدیران شهری دنبال طبیبان شهری باشیم.
وی با طرح این سؤال که: چرا با وجود این همه پروژه و پل هنوز هم حال شهرهای ما خوب نیست، بیان کرده: یادمان رفته شهر موجود زنده است و هم روح و هم کالبد دارد و ما اگر همه جوانب آن را در نظر نگیریم نمیتوانیم مشکلاتش را حل کنیم.
این مسئول همچنین چندی پیش از عدم ارائه خدمات به معلولان در ایستگاههای راهآهن و فرودگاهها خبر داده و گفته بود: از ۱۰۴ ایستگاه راه آهن و ۵۴ فرودگاه کشور، کمتر از 50 درصدشان سرویس خدمات ویژه معلولین دارند و این زیبنده کشور نیست.
این صحبتها را رئیس سازمانی مطرح کرده که در سایت اطلاعرسانی منسوب به سازمان متبوعش در شرح وظایف این سازمان نوشته: «سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور در اجرای مفاد ماده 62 قانون شهرداریها و تصویبنامه هیأت وزیران به منظور ایجاد هماهنگی در امور شهرداریها و هدایت و نظارت بر فعالیتهای شهرداریها تشکیل شده.»
سازمانی که در پورتال اطلاعرسانی خود «تهیه و تدوین نظام برنامهریزی شهرداریها و دهیاریها» را جزء وظایف خود برشمرده و اذعان کرده وظیفه «تقویت مدیریت شهری و روستایی کشور از طریق حمایت، نظارت و پشتیبانی فنی، مالی و علمی از شهرداریها و دهیاریها با هدف ارتقای خدماترسانی مطلوب به شهروندان» را بر عهده دارد و همچنین اختیاردار «بررسی و تنقیح قوانین و تدوین دستورالعملهای مرتبط با امور شهرداریها و دهیاریهاست.»
اگرچه نگرانی جمالینژاد در خصوص بدحال بودن شهرها و عدم ارائه خدمات به شهروندان دارای معلولیت قابل قدردانی است و از توجه وی به این مسائل خبر میدهد اما نکته این است که این نگرانیها از سوی معاون عمرانی وزیر کشور و رئیس سازمان شهرداریهای کشور مطرح شده. از سوی کسی که شغلش نه تنها اعلام نگرانی و ابراز توجه نیست بلکه دقیقاً بر مسندی تکیه زده که پیشگیری از بروز چنین وضعیتی اصیلترین وظیفه سازمانیاش است.
اینبار فردی از بدحالی شهرها و عدم توجه به روح آن ابراز ناراحتی کرده که در طول و عرض حیطه فعالیت خود از کلیه اختیارات برای ممانعت از ابتلا به این درد برخوردار است و از قضا هنوز بر این مسند تکیه دارد و به جای ابراز نگرانی، قادر به انجام کار عملیاتی است.
بهعبارت دیگر «درمان» به گلایه از «درد» برخاسته حال آنکه علاج درد پیش خودش است و کافیست آستینهایش را بالا بزند تا شفاء حاصل شود.
اینکه شخصیت حقوقیِ برخوردار از «حق نظارت عالیه بر نحوه اجرای پروژهها، طرحهای عمرانی و خدمات شهری» از بدحال بودن شهرها ابراز ناراحتی میکند، چندان جالب نیست.
و آنچه بیش از هر چیز دیگری زیبنده کشور نیست این است که معاون عمرانی وزارت کشور که از قضا سکاندار مدیریت شهری در برخی شهرهای بزرگ کشور نیز بوده؛ اکنون از قرارگیری ضوابط و مقررات حوزه مناسبسازی در صف تصویبِ شورای عالی شهرسازی و معماری خبر میدهد.
جامعه امروز بیش از مسئولان نگران، نیازمند طیف وسیعی از مسئولان عملگراست. مسئولانی که تنها زمانی به خود اجازه ابراز نگرانی میدهند که راه برونرفت از وضعیت را در مشت داشته باشند.
مسئولانی که کمترین تشویق و دلهرهای را به جامعه تزریق نمیکنند مگر آنکه راهکارهای اجرایی مبتنی بر علم و اندیشه را همراه آن بیان کنند و خیال جامعه را از مواجهه با چالشها آسوده کنند.
جامعه نیازمند نسل جدیدی از مسئولانی کارآمد است. افرادی که خود را برای کارهای نکرده مقصر میدانند نه کسانی که بدیهیات و وظایف مغفول را دستمایه ابراز توجه خود کنند.
رسمی که در جامعه امروز تغییر هویت داده. اینجا دارندگان مسئولیتهای سنگین مشکلات را اعلام میدارند و احتمالاً از جامعه انتظار ارائه راهحل دارند. شاید هم این کار، آسانترین روش برای خروج از سایه کارهای انجام نشده و ارائه چهرهای دلسوز و متوجه امور باشد...!
اگر این فرد با اختیاراتی که در دست دارد وظیفهاش کمک به بهبود وضعیت شهرها نیست، پس فلسفه قرارگیریاش در این مسند چیست؟ اگر قرار است رأس هرم تدوین قوانین مناسبسازی و بازوی اجرایی قانون برای تسهیلگری در امر تصویب آن از عدم تصویب قوانین گلایه کند، پس چه کسی با کدام سطح اختیارات و در کدام جایگاه برای پیشبرد امور و تغییر وضعیت باید به کار گرفته شود؟
فردی که وظیفه هدایت بسیاری از امور شهرداریها و نظارت به صحت عملکرد مدیران شهری را در دست دارد و تدوین دستورالعملها نیز به دست او صورت میگیرد، از عدم توجه به روح شهرها انتقاد میکند و با چراغی خاموش در کوچه پسکوچههای شهر به دنبال طبیب میگردد.
*خبرنگار حوزه معلولان کشور