۰
دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۸

خشونت اجتماعی در سرپل ذهاب؛ چرا؟

اکبر سنجابی*
در چند روز گذشته کلیپ هایی از اعتراض مردم زلزله زده سرپل ذهاب در فضای مجازی منتشر شد . برخی از تصاویر و صحنه های این کلیپ ها حاوی خشونت اجتماعی و نگران کننده بود.
اکبر سنجابی فرماندار سرپل ذهاب در زمان زلزله
اکبر سنجابی فرماندار سرپل ذهاب در زمان زلزله
در چند روز گذشته کلیپ هایی از اعتراض مردم زلزله زده سرپل ذهاب در فضای مجازی منتشر شد . برخی از تصاویر و صحنه های این کلیپ ها حاوی خشونت اجتماعی و نگران کننده بود. منابع محلی میگویند کار وقتی به خشونت کشیده شده است که ظاهرا مسئولان بومی جهت اجبار مردم به ترک کانکس های نزدیک "میدان تره بار" مبادرت به قطع برق در گرمای 45 درجه سرپل ذهاب نموده اند. این اقدام با واکنش مردم مواجه شده و ادامه این وضعیت منجر به تنش و اعتراض شده و دیدیم تصاویری که نباید می دیدیم...
بعد از مشاهده این کلیپ ها چند سوال در ذهنم ایجاد شد. سوال اول این بود چه اتفاقی در سرپل ذهاب افتاده است که در آن روزهای بحرانی اوایل زلزله علیرغم کمبود شدید منابع، تراکم مطالبات، ترس از آینده و حجم گسترده آسیب های مالی و جانی، شاهد اعتراض خیابانی با چاشنی خشونت به گونه ای که امروز هست نبودیم؟ این سوال ما را به سوال دیگر هدایت میکند که چرا شکاف مردم و مسئولان زیاد شده است و بجای حل مسائل بر اساس گفتگو و راهکارهای منطقی کار به خشونت و درگیری و آتش زدن لاستیک جهت مسدود کردن خیابان اصلی کشیده است؟
به نظر می رسد یکی از علل اصلی بروز این وضعیت را باید در این نکته پیدا کرد که مسئولان امروز شهرستان خود را در جایگاه "مهندسان اجتماعی" تعریف کرده اند نه "مدیران مصلح فرهنگی".
توضیح آنکه مهندس اجتماعی با کمیت و آمار و نتیجه محوری سروکار دارد و اتخاذ رویکرد کیفی و فرهنگی به حل بحران به شدت رنگ می بازد. متاسفانه آنچه در سرپل ذهاب روی داد این بود که "مهندسی بحران" جای "مفاهمه در بحران" را گرفت. در مهندسی آنچه مهم است نیل به نتایج در بازه زمانی خاص با توجه به آمار و ارقام خواسته شده است اما در مفاهمه فرهنگی آنچه مهم است کیفیت گذر از بحران با توجه به زمینه های اجتماعی، تقویت ارتباطات انسانی، درک مشترک و همدلی با آسیب دیدگان است .
مسئولانی که ذهنیت مهندسی اجتماعی دارند با رویکرد از بالا به پایین و دستوری به مسائل می نگرند. به همین علت تلاش میکنند با بهره گیری از  قدرت سازمانی به حل و فصل امور بپردازند. نتیجه این نگاه بی توجهی و غفلت از نیروهای اجتماعی و فعالان مدنی است و طبیعتا سازمان های مردم نهاد هم به گوشه ای رانده می شوند .
با بررسی روندی که در سرپل ذهاب طی شد، حذف تدریجی گروه های مردمی و شبکه های اجتماعی از جریان بازسازی قابل پیش بینی بود. حذف این گروه ها عملا دولت را از یک بازوی توانمند فکری محروم کرد و توان ارتباط و گفتگو دولت با مردم را به شدت مخدوش نمود. حتی برخی مدیران پا را از این هم فراتر گذاشتند و با اعمال محدودیت و تنگ نظری در حق این گروه ها آنان را به رقیب و مخالف دولت بدل کردند .
موردی دیگر که در مطالب گذشته بارها اشاره کرده ام این است که روال بازسازی سرپل ذهاب "یکجانبه" دنبال شد. بدین شیوه که هم و غم مدیران شهرستان معطوف به بازسازی فیزیکی سازه ها شد و بازسازی فرهنگی و روانی مردم نادیده گرفته شد. این نگاه یکجانبه به بازسازی معضلات زیادی را در آینده به دنبال خواهد داشت که هم اکنون هم کم و بیش آثار تلخ آن را میبینیم. برای نمونه به وضعیت بازسازی اماکن فرهنگی نظیر کتابخانه ها، فرهنگ سرا، مراکز هنری و.... دقت کنید که در رکود و رها شده به سر می برند .
با این وجود من احساس میکنم دولت در سرپل ذهاب باید به دنبال ترمیم وجهه فرهنگی و اجتماعی خود باشد. به گفتگو و ارتباط با اهالی فرهنگ و جامعه مدنی و اهل رسانه توجه کند. بخشی از گره های اجتماعی را با دستان ظریف آنها باز کند تا نیازی به اعمال اقتدار سختگیرانه نباشد. نگاه اجتماعی جایگزین نگاه هندسی به حل مشکلات شود و مراکز فرهنگی و مدنی در اولویت بازسازی قرار گیرند .
مسئله دیگر که قابل گفتن است توجه به تمایز سیاست ها در مدیریت بحران با توجه به تفاوت های فرهنگی، شرایط اقلیمی، نوع بحران، حجم خسارت ها، نوع مطالبات و اقشار درگیر در بحران است. با توجه به این اصل نمی توان همان سیاست هایی که مثلا برای مناطق سیل زده سردسیری اتخاذ شده است را هم برای مناطق زلزله زده گرمسیری تجویز کرد .
 برداشت یکسان از بحران و عدم توجه به زمانه و زمینه اجتماعی بحران یکی از آفت های کنونی است که نیازمند اصلاح است. در این مسیر باید تلاش شود با همفکری و انسجام به الگوی بومی و خاص منطقه برای حل مشکلات رسید.
*فرماندار سابق سرپل ذهاب در زمان زلزله آبان 96
کد مطلب: 112087
برچسب ها: زلزله سرپل ذهاب
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *