سالهاست شاهد جهتدار شدن بسیاری از مسائل عادی روزمره شدیم؛ آنچنانکه حتی در پخش یک برنامه ورزشی، این نگاه سیاسی بود که "بودن یا نبودن" برنامه را رقم زد. از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و ورزش و ... شاهد حضور "دولت" و حتی "فرادولتیها" هستیم که قماش مباحث را تدوین و تعیین میکنند.
لطماتی که فعالیت بدون حصر دولت از خود بر جای گذاشته، در بدنه اقتصاد کشور قابل مشاهده است. نتیجه چنین نگاهی به اقتصاد کشور شیوع و ادامهدار شدن الفاظی است که در علم اقتصاد صرفا بار منفی دارند: "اختلاس، تورم، رکود، حباب، فقر، بیکاری، سهمیهبندی و ..." اینها فرزندان همان اقتصاد دستوریاند. وقتی رهبر و سکاندار اقتصاد، اقتصاددان نباشد، بر عرصهای وارد خواهیم شد که روز به روز معیشت مردم به سمت گرانی کوچ میکند.
اقتصاد دستوری – دولتی، مصادیقی از مفاهیم منفی را از خود بر جای میگذارد که از جمله آن "حباب" است. بارها واژه حباب را از زبان بازاریان، اقتصاددانها و حتی مسئولان کشور شنیدهایم. بارها دیدهایم که مسولان بانک مرکزی با نهایت گشادهرویی ابراز داشتهاند که سکه و طلا حباب دارند. اخیرا هم برخی رسانهها ضمن قید علامت تعجب، قید کردند که نرخ پراید هم حباب دارد! این جملات برایمان آشناست که "نخرید، حباب دارد؛ بعد از ترکیدن حباب متضرر میشوید." اما بررسی تاریخی این جملات قصار، نشان میدهد که حبابهای مذکور که نتیجه عملکرد غلط اقتصادی دولت است، هیچگاه ترک برنداشته که حتی کلفتتر و فربهتر هم شدهاند.
اما در این میان یک حباب کوچک دیگر وجود دارد که در ماه مبارک رمضان و به خصوص در دهه سوم این ماه از آن سخن میشود: فطریه. اما آیا فطریه هم حباب دارد؟! مگر امکان دارد فطریه هم حبابدار باشد؟ اما گویا فطریه هم با تعریف مسوولان در ایران حباب دارد. چراکه فطریه امسال خیلی گران است. کافی است نگاهی به میزان فطریههای پرداختی خود در 20 سال گذشته بیندازیم و با امسال مقایسه کنیم. گرانی دامان فطریه را هم گرفته است.
هر مسلمان موظف است در روز عید فطر به میزان 3 کیلو از قوت غالب ماه مبارک رمضان را به نیازمندان پرداخت کند. بررسی فلسفه و چیستی این حکم بحث ما نیست. قصد ما این است که ببینیم، چه میزان از قوت غالبی که مردم بر اساس آن باید فطریه پرداخت کنند، توسط دولت و تصمیمات غلط فرادولتیها، دچار گرانی و تورم میشود و لذا اینگونه مردم مجبور خواهند شد فطریه بیشتری پرداخت کنند و از آن سو نیازمندان نیز به فطریه بیشتری نیاز داشته باشند؟
قوت غالب مردم ایران برنج است. بسته به توان آنها برنج ایرانی یا برنج هندی و پاکستانی سر سفرههایشان مصرف میشود. مخاطب را دولت و نظام تصمیمگیری قرار میدهیم که اگر اوضاع اقتصادی کشور رو به بهبودی میرفت و دچار مشکلات سیاسی تحریم نمیشدیم و تورم 50 درصدی در اقتصاد پیدا نمیشد، اکنون قیمت هر کیلو برنج ایرانی سالم (و نه برنج هندی – پاکستانی) چقدر بود؟ آیا غیر از این است که باید بر اساس 3 کیلو قوت غالب، فطریه را پرداخت کرد؟ کالاها روز به روز گرانتر میشوند و اینگونه قیمت و ارزش قوت غالب مردم نیز افزایش خواهد یافت. به همین جهت اگر سال گذشته، برنج ایرانیِ 7 هزارتومانی معیار قوت غالب بود، امسال همان برنج با نرخ حداقل 20 هزار تومان به عنوان قوت غالب، معیار پرداخت فطریه است. اینطور است که دولت و نظام تصمیمگیری حتی در کمک به انجام واجبات مردم موفق عمل نکردهاند. البته از مراجع تقلید، معیار قوت غالب را نان و گندم ذکر میکنند؛ لذا فطریه نزد مقلدان این بزرگان مقداری ارزانتر تمام میشود.
دولت وقتی درآمدهای ارزی خود را صرف موسساتی میکند که هیچ بازخورد فرهنگی – دینی – اقتصادی در کشور ندارند، نتیجه آنرا باید در کاهش ارزش پول ملی دنبال کند. همین کاهش ارزش پول ملی در نهایت در افزایش فطریه مردم دخیل است. با این اوصاف هیچ مسئولی نمیگوید فطریه را پرداخت نکنید، حباب دارد! این فطریهی حبابدار، حاصل دسترنج مسئولانی است که دود تصمیماتشان بر چشمان مردمانی میرود که امروز برای پرداخت فطریه باید با ماشین حساب، ضمن ضرب و تقسیم، انگشت شصت و اشاره خود را با زبان خیس کنند و هزار هزار بشمارند تا فطریه پرداخت شود.
نگاهی به فطریه خود بیندازید. امسال حباب فطریه شما نسبت به سالهای گذشته چقدر بزرگتر شده است؟! به نظرتان زمانی خواهد رسید که این حباب بترکد و مثل دهههای گذشته فطریه را با دغدغه کمتری پرداخت کرد؟ یا این حباب هم مثل سایر حباب هایی که مسوولان در گرانی ها از آن صحبت می کنند تاثیرگذارتر و فراتر از یک حباب توخالی است؟