سریالهای ماه رمضان دو دهه است که مهمان همیشگی مردم سر سفرههای افطار است. مجموعههایی که یا ادامه دار شدند یا حال وهوایشان تغییر کرد و یا حال با نبودشان برای بینندگان تلویزیون خاطره شد.
ماه رمضان غیر از حال و هوای معنوی همیشه درون خودش چیزهای کوچک و ریزی دارد که مزه این ایام را بیشتر از قبل به کاممان شیرین میکند، چیزهایی که رفته رفته با گذشت سالیان متوالی علاوه بر اینکه برای همه حکم نوستالژی را دارد جزو اتفاقات جدا نشدنی این۳۰ روز به حساب میآید انگار که ماه رمضان بدون داشتن و وجودشان یک چیزی کم دارد. از شنیدن صدای ربنا و دعای سحر گرفته تا خوردن زولبیا بامیه. ولی در کنار همه اینها تماشای برنامههای تلویزیون را هم میتوان یکی از اتفاقات پای ثابت برنامههای مبارک رمضان دانست. سریالهایی که حالا بعد از چیزی حدود ۲۰ سال با بیشترشان خاطره داریم و به محض تکرار هر کدامشان میتوانیم خاطرات سالهای دور را هم مرور کنیم. آثاری که هر کدام به فراخور موضوعات و دورهای که داشتند با ژانر و موضوعات مختلف سر سفرههای افطار کنار مخاطب این جعبه جادویی بوده اند. اتفاقی که با وجود کم رمق شدن حال و احوال این سالهای تلویزیون انقدر جذابیت دارند که همچنان طیف گستردهای از مردم را بار دیگر باخود همراه کنند.
گمگشته دهه ۸۰ تلویزیون
گمگشته
شاید کلید اصلی ساخت سریالهای مناسبتی ماه مبارک رمضان از سال ۸۰ آغاز شد. جریانی که انقدر با قدرت ادامه پیدا کرد که حالا بعد از ۱۷ سال تماشای آن را میتوان تماشای از عادتهای سالانه و همیشگی مردم در ماه مبارک رمضان دانست و بعد از اذان مغرب با آن پای سفرههای افطار نشست. از بین سریالهایی که سال ۸۰ ساخته شد میتوان به کارهایی مثل«مهمانی ازبهشت» با بازی مهدی امینی خواه یا «چراغهای خاموش» کاظم بلوچی اشاره کرد. سریالی که اولین فیلم مهدی سلوکی در تلویزیون هم بود. اما مابین این سریالها پررنگترین سریالی که می شود از آن به عنوان نقطه شروع سریال سازی در ماه مبارک رمضان یاد کرد. سریال«گمگشته» به کارگردانی رامبد جوان است. اثری که اولین تجربه جدی خود این هنرمند در حوزه کارگردانی فیلم وسریال هم محسوب میشود. یک کار درام که آن زمان هم با تصویری که ما از رامبد جوان به عنوان یک کمدین داشتیم فاصله داشت.«گمگشته» داستان مرد کلاهبرداری (آتیلا پسیانی) بود که به خاطر شباهتش به فرد معتمد وپولداری به نام سید اقدام به جعل هویت می کرد. برای مرور سریال کافی است یک بار آهنگ ماندگار تیتراژش را گوش کنید تا پرت شوید درست به ۱۷ سال پیش،وقتی که مجید اخشابی برایمان میخواند:« میگن فرشته روزشو با گریه افطار می کنه، فرشته می دونه که نور ظلمتو بیدار می کنه»
پریسا بختآور و اصغر فرهادی با پشت کنکوریها
پشت کنکوریها
درسالهای ابتدایی دهه ۸۰ بود که ساخت سریالهای ماه رمضانی شکلی ساخت یافته تر و منظم به خودش گرفت.طوری که آهسته آهسته خود مخاطبان تلویزیون هم پیش از شروع این ماه منتظر پخش سریال های بعد از افطار بودند. در همان دوران کارهای «پریسا بخت آور» را میتوان از سریالهای خاطره انگیز و تاثیرگذار در آن سالها دانست. دو سریال او در سالهای ۸۰ و ۸۱ از شبکه تهران پخش و با استقبال مخاطبان رو به رو شد. اولی سریال «یادداشتهای کودکی» و بعدی«پشت کنکوریها» بود که دومی به خاطر موضوع و بازیگران جوانش در آن دوران با استقبال زیادی رو به رو شد؛ تا جایی که بعد از این همه سال همچنان طیف گستردهای از مردم با شنیدن اسم این مجموعه، داستان آن را به خاطر میآورند. قصه چند جوان پشت کنکوری با بازی رضا داودنژاد، برزو ارجمند، رامین ناصر نصیر، علی صادقی و... که تصمیم می گیرند برای قبولی کنکور در یک خانه دور هم جمع شوند. ناگفته نماند که یکی از نکات جالب توجه درباره این دو مجموعه و آن سالها، حضور اصغر فرهادی به عنوان نویسنده در هر دو کار بود.
بزنگاه رضا عطاران
متهم گریخت
وقتی صحبت از سریالهای ماه رمضان میشود یکی از افرادی که بلافاصله به واسطه کارهایش او را به خاطر میآوریم رضا عطاران است. کسی که قطعا کارهایش یکی از نقطه عطفهای تلویزیون در زمینه سریال های ماه رمضان به شمار میرفت و بار طنز و کمدی کارها در ماه رمضانهای تلویزیون را به دوش میکشید.«خانه به دوش» و«متهم گریخت» از جمله سریالهای خاطره ساز و شیرین دهه هشتاد تلویزیون به شمار می روند کارهایی که بعد از ۱۳سال از اولین پخش آنها آنقدر هر ساله از شبکه های دیگر سیما تکرار شده که بیشترمان با جزئیات، قصه و قسمت های آن را به خاطر داری؛م اما بین اینها سریال«بزنگاه»عطاران در سال۸۷ آخرین سریال این کارگردان در تلویزیون بود. مجموعه ای که در زمان اولین پخش آن،با انتقادهای زیادی همراه شد و حتی در آن سال از سمت شورای نظارت سازمان صدا و سیما به مدیران نامه ای ابلاغ شد که به خاطر هنجارشکنی های این سریال خواستار توقف پخش این مجموعه شده بودند. سریالی که بعد از ۱۰ سال و پخش چندباره اش در تلویزیون همچنان آخرین حضور رضا عطاران درتلویزیون به حساب میآید.
داستان این پیرهای زاهد
میوه ممنوعه
«محمد حسین لطیفی» و «حسن فتحی» به واسطه سریال های خاطره انگیزی که در تلویزیون کارگردانی کرده اند سهم قابل توجهی در خاطرات جمعی ما از این رسانه دارند. کارگردانانی که هرکدامشان برای ماه مبارک رمضان دو سریال را در کارنامه خود دارند. لطیفی با«صاحبدلان» و «دودکش» و فتحی با«میوه ممنوعه» و«در مسیر زاینده رود» که از بین همه این ها برای بیشتر مخاطبان تلویزیون سریال صاحبدلان و میوه ممنوعه از خاطره انگیزترین سریالهای ماه مبارک رمضان به شمار میآیند. هر دو سریال تقریبا ماجرای پیرمردهای دین داری است که بنا به قصهای که برایشان پیش میآید دچار چالش میشوند. صاحبدلان داستان خلیل صحاف(حسین محجوب) است که با ورود قرآنی برای صحافی در زندگیاش دچار اتفاقاتی میشود که از قصههای قرآنی وام گرفته شده است. میوه ممنوعه هم الهام گرفته از داستان شیخ صنعان و دختر ترسا است داستان حاج یونس بازاری(علی نصیریان) که طی اتفاقاتی با دختر یکی از بدهکارانش(هانیه توسلی) وارد ماجراهای عجیب و غریب میشود.
اوج و فرود سریالهای ماورایی
او یک فرشته بود
«او یک فرشته بود» به کارگردانی علیرضا افخمی هم جزو سریال های فراموش نشدنی ماه مبارک رمضان به حساب میآید. یک سریال که در زمان خودش آغازگر ژانر جدیدی در سریال سازی به شما میرفت با اینکه سال قبل مجموعه «کمکم کن» هم جرقه این ژانر جدید را در تلویزیون زده بود اما «او یک فرشته بود» شروع کننده جدی این دست سریالها بود. یک مجموعه ماورایی با حال و هوای مذهبی که داستان شیطان را با قرار گرفتن در قالب یک دختر جوان(بهاره افشاری) و مرد میانسالی به نام سرابی(مرتضی ضرابی) روایت میکرد که با ورود به خانه وزندگی یک مرد متدین ماجراها و اتفاقات زیادی را رقم میزد و حتی لحظات ترسناک و دلهره آوری را هم برای مخاطبش خلق میکرد. این کار در زمان خودش به قدری سر و صدا کرد و مورد استقبال قرار گرفت که ژانر و موضوعش در سالهای بعد نیز دستمایه سریالهای مذهبی و ماورایی زیادی شد و در نیمه دوم دهه هشتاد ساخت آن به اوج خودش رسید؛ مثل«اغما» به کارگردانی سیروس مقدم،«روز حسرت»،«ملکوت» یا سریال«آخرین گناه» به کارگردانی حسین سهیلی زاده که موضوع آن درباره شخصیتی بود که چشم برزخی داشت و از درون آدمها باخبر میشد. اما بخش قابل توجه اینجاست که تب این نوع سریال در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود سال به سال کمتر شد و نمونههای این ژانر را میشد در مجموعههایی مثل«پنجمین خورشید»،«پنج کیلومتر تا بهشت» و«سقوط یک فرشته» در سال۹۰که آخرین نمونه این سریالها در تلویزیون بود. ناگفته نماند که سازندگان این نوع سریال عدم ساخت مجموعههای ماورایی را تکراری شدن آنها و فراری بودن مدیران ارشد تلویزیون از چالشهایی که خواه ناخواه بعد از ساخت چنین سریالهایی با آن رو به رو میشدند میدانند.
دهه۹۰ و قصههای نعمت الله
مادرانه
یکی از افراد پای ثابت در سریالهای ماه مبارک رمضان آن همه در دهه ۹۰ قطعا سعید نعمتالله است. شخصی که نه به عنوان کارگردان بلکه در قالب فیلمنامه نویس در ساخت سریال های ماه رمضانی نقش چشم گیری داشته به طوری که طی این چند ساله سعید نعمت لله با وجود کار کردن با کارگردانهای متفاوت به قدری در نوشتن دیالوگ های مخصوص به خودش بین مخاطب جا افتاده است که با وجود سازنده های مختلفی که فیلمنامههای او را کارگردانی کردهاند شما به محض دیدن این سریالها سریع متوجه خواهید شد که پشت همه این دیالوگهای پرطمطراق باید نام سعید نعمت الله را پیدا کنید؛ کارهایی مثل«جراحت»،«مادرانه»،«مدینه» و«زیر پای مادر» از جمله این مجموعهها هستند.