اندیشکده «واشنگتن» در مقالهای به قلم «دیوید شنکر» مدیر برنامه سیاست اعراب در اندیشکده «واشنگتن» و «کریستین لین» پژوهشگر مرکز روابط با کشورهای آن سوی اقیانوس اطلس در دانشگاه «جانز هاپکینز» مینویسد؛ رئیس جمهور اسلامگرای مصر، برای رهایی از وامها و کمکهای مالی غرب به چین و ایران روی آورده و در پی بهبود روابطش با آنهاست که در صورت موفقیت، برای کاهش روابط با آمریکا و ایستادگی در مقابلش شجاعت بیشتری مییابد.
* مرسی در پی رهایی از وامها و کمکهای مالی غرب است
سفر «محمد مرسی» رئیس جمهور مصر به پکن و تهران، حاکی از این است که جهت سیاست خارجی مصر در حال تغییر است و از غرب به سوی دیگری متمایل است. به گفته نایب رئیس حزب مرسی، رئیس جمهور اسلامگرای مصر به دعوت رئیس جمهور چین «هو جینتائو» به این کشور سفر کرده و در آنجا، به دنبال سرمایهگذاریهایی است که به مصر کمک کند «از دست وام و کمک مالی خلاص شود». مرسی از چین به تهران رفته در اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد شرکت میکند.
* مصر درصدد ایجاد تغییری گسترده در سیاست خارجیاش و تمایل به شرق است
مرسی هنوز دو ماه از به قدرت رسیدنش نگذشته، به دنبال ایجاد روابط حسنه با تهران و بیان آرزویش مبنی بر راحت شدن از شر میلیاردها دلار کمک خارجی از طرف آمریکا و سرمایهگذاری موسسات مالی غربی است. همه این تصمیمات در کنار هم نشان میدهد که مصرِ تحت حکومت مرسی درصدد تغییری در سیاست خارجیاش است که به اهمیت و گستردگی سیاست «انور سادات» در بیرون راندن شوروی و تمایل مجدد به سمت غرب در سال ۱۹۷۲ پهلو میزند.
* سفر مرسی به تهران خشم واشنگتن را برانگیخته است
روابط حسنه در حال شکوفایی قاهره با تهران، آشکارترین محور سیاست خارجی اوست. از انقلاب سال ۱۹۷۹ به این سو هیچ رئیس جمهور مصری از ایران دیدن نکرده است و حکومت مذهبی این کشور، همچنان ترور سادات را جشن میگیرد. اینکه یکی از متحدین اصلی و قدیمی آمریکا خودش را «غیرمتعهد» بخواند نفرت آمریکا را برمیانگیزد اما باز هم این غیرمتعهد بودن، طی دوران ریاست جمهوری رئیس جمهور پیشین مصر «حسنی مبارک» برای واشنگتن قابل تحملتر بود تا امروز. با توجه به اینکه تنشها بر سر برنامه هستهای ایران بالا گرفته است، زمان سفر مرسی به تهران عامدانه تحریکآمیز شده است.
* چین از خیزش اعراب چیزی جز ضرر ندید
اما آنچه برای آمریکا مشکلسازتر است نزدیکی مصر به چین است. مرسی که نگران تأثیر سیاست جدید خود مبنی بر کاستن از روابط –یا احتمالاً قطع کاملش- با همسایهاش اسرائیل است، دنبال راهها و کشورهای دیگر میگردد. مصر اکنون بیشتر حالت ایران پس از انقلاب اسلامی را پیدا کرده و به همین دلیل چین میتواند شریک تجاری مشتاقی برای مصر اسلامگرا باشد. چین از خیزش اعراب سودی عایدش نشده است. علاوه بر آن میلیاردها دلار از سرمایهگذاریهایش در بخش انرژی در لیبی را از دست داده است. اینکه پکن قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه سوریه را وتو کرد باعث شد نیروهای مخالف اسد در سوریه، سرگرمی محبوبی بیابند که همانا آتش زدن پرچم چین بود و در نهایت هم اگر رژیم اسد در سوریه سقوط کند، منافع اقتصادی و سیاسی چین در سوریه از بین میرود.
* نزدیکی مصر به چین منافع زیادی برای چین دارد
درست است که مصر اسلامگرا که مشکل اقتصادی دارد، چندان به درد چین نمیخورد اما بهروز کردن پیوند با کشوری مشکلدار، پایگاهی و از منظر فرضی بندری در کشورهای مدیترانه برای چین درست میکند. ممکن است مرسی اولویت دسترسی به کانال سوئز را هم به کشتیهای جنگی چین بدهد، موقعیتی که آمریکا از قدیمالایام داشته است. این امتیاز خیلی برای چین جذاب است چون در نیازی روزافزون برای پاسداری از سرمایهگذاریهایش در کشورهای مدیترانه و دریای سیاه است.
* چین میتواند به فنآوری نظامی آمریکا نیز دست یابد
امتیاز بالقوه دیگر چین، دسترسی به فنآوری آمریکایی در مصر است. طبق مکالمات دیپلماتیک آگوست ۲۰۰۹ آمریکا که وبگاه «ویکی لیکس» منتشر کرده، «مصر بیشتر از هر کشور دیگری در جهان، درصدد نقض بخش سوم قانون کنترل صادرات اسلحه بوده است.» در این مکالمه فاش شده، نگرانی ویژهای متوجه دیدار مقام نظامی چین از پایگاه هواپیماهای اف-۱۶ مصر در آن سال است. تازه این قانونشکنیها در دوره حسنی مبارک صورت گرفته که جدای از مشکلاتی که با دولت بوش پیدا کرده بود، روابط راهبردی نزدیکی با واشنگتن داشت اما حالا که از محدودیتهای روابط نزدیک با آمریکا خبری نیست، دشوار بتوان تصور کرد که مصرِ تحت حکومت مرسی بیش از پیش حافظ فنآوری نظامی آمریکا باشد.
* مصر هم از ارتباط با چین بینصیب نمیماند
منافع چین در بهبود روابط با مصر روشن است اما مرسی نیز امتیازات ویژهای در متنوعسازی منابع کمک به مصر میبیند. در بنیادیترین سطح ممکن، سیاست خارجی چین صرفاً بر اساس درک رهبران از منافع ملی است و چین به خلاف آمریکا، به محدودیتهای روزافزونی که مرسی برای آزادی مطبوعات، آزادی بیان و حقوق زنان به وجود میآورد یا رفتار نادرست با اقلیتها، هیچ اعتراضی ندارد. در عین حال، دست چین پر از پول نقد است و مصر میتواند در حین بازسازی امنیتش، دوباره سرمایهگذار خارجی جلب کند.
* تغییر جهت سیاست خارجی مصر دشواریهایی هم به همراه دارد
شکی نیست که تصمیم مرسی مبنی بر تغییر جهت سیاست خارجی مصر از غرب به شرق چندان بیمشکل هم نیست. پکن فعالیتهای نوعدوستانه نمیکند، پس باید بیشتر روی سرمایهگذاری حساب کرد تا وام یا کمک مالی و اگر قاهره خواستار کمک باشد باید به کشورهای نفتخیز خلیج فارس روی آورد که ملزومات دشواری دارد و با نزدیک شدن به تهران هم جور درنمیآید.
* هرچه روابط جدید مصر بهتر شود، رابطهاش با واشنگتن کمتر میشود
اگر مرسی بتواند برنامههایش را پیش برد، بهبود روابط دوجانبه با پکن، به قاهره این جرأت را میدهد که از روابط مصر با واشنگتن بکاهد. البته حال که اخوانالمسلمین سکان امور را در دست دارد و از دشمنی با اسرائیل نیز کاسته نشده، این تغییر مسیر اجتنابناپذیر بود اما تغییر جهت مصر به سوی چین، روابط این کشور با آمریکا و سیاستگذاری آمریکا در خاورمیانه را پیچیدهتر میسازد. افسوس که با توجه به سیاست خارجی جدید مرسی، روابط تغییریافته قاهره با پکن تنها یکی از نگرانیهای آمریکا درباره مصر است.