اکنون باید این فضا را در کشور خود با وضعیتی که در جریان است مورد بررسی قرار دارد.
عذرهای بدتر از گناه!
اصولگرایان ۸ سال در زیر چتر دولتی بودند که آرای آنها، صاحب کرسی ریاستجمهوری را مشخص کرده بود. از خاطر هیچکس نمیرود که در سال ۸۴ بسیاری از اصولگرایان بیاعتنا به رای و نظر بزرگانی مانند ناطقنوری تاکید کردند که باید برای غلبه بر آیتا... هاشمی از احمدینژاد حمایت کرد بهعبارتی رای آنها نه از سر دوستی با احمدینژاد بلکه برای نشان دادن نامهربانیشان به آیتا... هاشمی بود بدون اینکه به عواقب این تصمیم بیندیشند که نسبتی با منافع و مصالح ملی نداشت.
اصولگرایان شناختی از احمدینژاد نداشتند چنان که پس از گذشت بیش از یکسال و نیم از آغاز دولت یازدهم و پایان دو دولت احمدینژاد، محمدرضا باهنر که در ابتدا از حامیان رئیسجمهور نهم بود، در ۵ آبان سال جاری گفت: «ما هنوز کشف نکردهایم که احمدینژاد چه نوع اصولگرایی را قبول داشت».
شاید این اظهارات باهنر در دل با بسیاری دیگر از اصولگرایان که از احمدینژاد حمایت کردند، هم باشد اما.... اکنون این سوال در اذهان شکل میگیرد که «آقایان اصولگرا؛ شما که شناختی از محمود احمدینژاد نداشتید به چه اعتباری از او حمایت و دیگران را تشویق به حمایت کردید؟» البته برخی مانند حجتالاسلام نبویان شجاعت بیشتری داشتند که از این موضوع عذرخواهی کنند.
۱۸بهمن سال گذشته بود که بهارنیوز به نقل از این نماینده مجلس نوشت؛ «بنده برای حمایت از احمدینژاد و همراهی وی در سال ۸۴ عذرخواهی میکنم، چراکه وی را بهطور کامل نمیشناختم». اعتراف به حمایت بدون داشتن آگاهی یک گام مثبت است اما باید از آقای نبویان این سوال را داشت که اگر به رای اشتباه خود در سال ۸۴ آگاه بودید، حمایتها در سال ۸۸ به چه معنا بود و اصلا به چه دلیل در همان زمان که متوجه مشکلات از سوی احمدینژاد شدید، سخنی نگفتید و سکوت کردید؟ آیا ترس از کنایههای اعضای دیگر اردوگاه اصولگرایی بود که شما را مجبور به سکوت کرد؟ آیا در مجلس سوگند یاد نکردید که در راستای حفظ منافع ملت تلاش کنید که اگر این سوگند را یاد کردید سکوت در برابر عملکرد دولت احمدینژاد به چه معناست و اصلا چرا در برابر طیفی که از این عملکرد انتقاد میکرد اما همفکر شما نبود، جبهه گرفتید و آنها را با عباراتی متهم به کارشکنی کردید؟ آیا در آن برهه انتقاد از عملکرد دولت که میتوانست دولتمردان را به تامل وا دارد در راستای منافع اصلاحطلبان بود یا دست زدن و شعار دادن در حمایت از دولتی که میدانستید عملکردش در راستای تحقق پیشرفت و رفع مشکلات نیست؟
تاسف دلسوزان
اظهارات امروز برخی اصولگرایان تنها تاسف میانهروها و دلسوزان را بهدنبال دارد و تاسف بیشتر آنجاست که برخی بر ادامه عملکرد دولت قبل تاکید دارند که دلیلش مشخص و واضح است چون نمیخواهند ازجمله «اشتباه کردیم» استفاده کنیم. هرچند پشیمانی دیگر سودی ندارد و آنچه طی ۸ سال بهدلیل بیتدبیری و برخوردهای جناحی رخ داد به سختی قابل جبران است. در ادامه نگاهی گذرا به برخی عملکردهای دولت گذشته که با تشویق اصولگرایان همراه بود و ریشه برخی مشکلات شد، اشاره میشود.
از قطعنامه تا هدفمندی!
چهارم آذر سال ۸۷ بود که احمدینژاد گفت: «آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامهدان شما پاره شود». این جمله که در سفر به خوزستان ادا شد، با تشویق حامیان احمدینژاد تائید شد اما آن اظهارات چه نتایجی دارد؟ آیا غیر از این بود که بهانه حاضر و آماده به دست کشورهایی بدهد که درصدد فشار به ایران برای توقف فعالیت هستهای بودند؟ آیا اگر رئیسجمهور یازدهم و محمدجواد ظریف در جایگاه وزیر امورخارجه این دولت از آن درجه تدبیر برخوردار نبودند که با لبخندهای دیپلماتیک خود تا حدودی از اثرات این اظهارات کم کنند، کفزنندگان سال ۸۷ امروز چه پاسخی برای ملت و دولت فعلی داشتند؟ آیا تنها اعتراف به اشتباه از سوی چند حامی گذشته دولت قبل برای حل مشکلات هستهای کافی است؟ اگر پاسخ «نه» است پس لااقل اکنون سنگاندازی در این مسیر صورت نگیرد تا بتوان روابطی که دولت یازدهم حاصل کرده است، تخریب نشود.
آنها که آن روز مشکل را دیدند و سکوت کردند؛ امروز هم سکوت کنند، که بهترین راه است. عملکرد اقتصادی دولت احمدینژاد هم محلی برای دفاع باقی نگذاشته است. اگر اصولگرایان حامی دولت در پی این کفزدنها به وضعیت اقتصادی مطلوبی رسیده بودند، حمایتهایشان قابل توجیه بود اما امروز همانها خود از بزرگترین منتقدان اقتصادی دولت هستند. وقتی قرار شد دور اول هدفمندی اجرا شود، رئیسجمهور وقت، چنان تصویری از آینده اقتصادی در تلویزیون به مردم ارائه کرد که گویا قرار است عنقریب کشور گلستان شود و بدین ترتیب توانست از نظر روحی مردم را تا مدتی شارژ نگه دارد.
یادمان نرفته که برای آنکه از یارانه نقدی تصویری پرابهت و منجیگونه بسازد، گفت که پدر و مادرها، پول یارانه بچهها را برایشان پسانداز کنند تا بعد از مدتی ۵۰میلیون و ۱۰۰میلیون تومان بشود و توصیه کرد که برای اقتصاد خانواده بهتر است خانوادهها، تا مدتی آن را خرج خریدهای بزرگی مانند تعویض تلویزیون و خانه نکنند! اما رئیسجمهور کنونی بهجای این حرفها، گفت که مرحله دوم هدفمندی، افزایش تورم خواهد داشت و البته وعده داد که تورمش زیاد نخواهد بود. ۲۰ آذر امسال هم پرویز میرکاظمی، وزیر دولت احمدینژاد گفت که با یارانه نقدی که در این سالها به همه مردم پرداخت شد، میتوانسیتم ۲۵ پالایشگاه ۱۵۰ هزار بشکهای در کشور احداث کنیم.
اما آیا این وزیر سابق که امروز بر مسند نمایندگی مردم در مجلس نشسته است، در مقطعی که دولتی محسوب میشد، اشتباهات دولت را ندید که گوشزد کند و این اظهارات چه گرهای از کار مردم باز میکند؟ مشکلاتی که ناشی از عدم کار کارشناسی دولت احمدینژاد بود بسیار است و در این گزارش نمیگنجد، مشکلاتی که در پروژه مسکن مهر، پرداخت مبلغی به نوزادان و... پیش آمد، باری بر دوش دولت قبل و اقشاری از جامعه بود. همین عملکرد بود که سبب شد بحثهای مربوط به تحریمها و اقتصاد مقاومتی مطرح شود اما بهگفته بسیاری از کارشناسان مشکلات اقتصادی تنها دلیل تحریم نبود بلکه بیتدبیری دولت قبل سهم بیشتری داشته است. حالا چه فرد یا گروهی پاسخگوی جامعه است؟ آیا انتقاد از عملکرد دولت قبل و تبری جستن آن راهحل مشکلات اقتصادی است؟
پشیمانی سودی ندارد
حامیان دیروز، امروز را در برزخ نگاه و سوالات جامعه سپری میکنند. آنها پاسخی برای کفزدنهای ممتد خود و تشویق دیگران برای حمایت از دولت احمدینژاد ندارند پس تبری میجویند و خود بهتر از همه میدانند تبری پاسخ درخوری برای مشکلات نیست. کاش در آن زمان که مهر سکوت بر لب زده بودند یا در حمایت از دولت قبل سخن میگفتند به فکر تبعات تصمیمات یکشبه و بدون کارشناسی مردانی که با آرای آنها به پاستور رسیدند، هم بودند.