نشنال اینترست نوشت: زمانی که یک خبرنگار در نشست خبری بیست و یکم از چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا سؤال کرد که آیا دولت اسلامی عراق و شام(داعش) تهدیدی قریب الوقوع برای امنیت ملی آمریکاست یا خیر، وی با صراحت اعلام کرد:« به عقیده من شواهد مربوط به تهدید قریب الوقوع این گروه کاملاً آشکار است.
اقدامات داعش ، کاری که با جیمز فولی، خبرنگار آمریکایی انجام دادند، تهدیدهایشان علیه آمریکایی ها و اروپایی ها و کارهایی که هم اکنون انجام می دهند را تنها می توان وحشیانه دانست. آنها انسانیت ندارند و تصویر ویدئویی منتشر شده از سربریدن جیمز فولی توسط آنها مؤید این واقعیت است. بنابراین، آنها تهدیدی قریب الوقوع برای همه منافع ما چه در عراق و چه در دیگر نقاط جهان هستند.»
این اظهارات به منزله محکوم کردن شدید داعش و ایدئولوژی این گروه است، اما ارزیابی هیگل از تهدید داعش برای امنیت ملی آمریکا بسیار وحشتناک تر از ارزیابی خود کاخ سفید از تهدید داعش است.
البته این بدان معنا نیست که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا یا مشاورانش در شورای امنیت ملی آمریکا تهدید داعش را جدی نمی گیرند. به طور قطع این چنین نیست. اگر اینگونه بود، رئیس جمهور دستور حملات هوایی آمریکا به مواضع داعش را در شمال عراق صادر نمی کرد. تفاوت لحن کاخ سفید و وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون) در توصیف داعش حاکی از این است که روند راهبرد مبارزه با تروریسم که واشنگتن در تلاش برای اتخاذ آن است هنوز تکمیل نشده است.
این راهبرد باید چگونه باشد؟ زلمای خلیل زاد، سفیر سابق آمریکا در افغانستان بیست و دوم اوت در مقاله ای چند پیشنهاد مبتنی بر تجربه های دیپلماتیک خود در این خصوص مطرح کرد. کارشناسان، ستون نویس های مطبوعات، مقامات سابق و سیاستمداران هر یک عقاید خاص خود را دارند ، و حمله به پایگاههای داعش در سوریه اظهارنظرهای متفاوتی را به دنبال خواهد د اشت. با وجود این، بسیاری از پیشنهادهای مطرح شده مبتنی بر رویکردی نظامی است. به طور قطع در هر گونه عملیات علیه داعش، ارتش آمریکا نقش مهمی ایفا خواهد کرد، اما همانگونه که دولت اوباما به خوبی می داند، مبارزه موفقیت آمیز با داعش مستلزم چیزی فراتر از حملات نظامی است. اگر هدف درازمدت تعقیب ، مهار و در نهایت کاهش توان نظامی و توانمندی داعش باشد، سیاست، اقتصاد و کار دشوار دیپلماسی بین المللی و منطقه ای، همگی باید در خدمت تحقق این هدف باشند. خوشبختانه، کاخ سفید دقیقاً از چنین رویکردی حمایت می کند.
با توجه به خطر ساده لوح و بی تجربه قلمداد شدن دولت اوباما در زمینه پیچیدگی سیاست در جهان عرب، چند نکته وجود دارد که دولت اوباما، ارتش، وزارت امور خارجه و وزارت خزانه داری آمریکا باید به دقت مدنظر قرار دهند. تصور می کنم مقامات دولتی آمریکا به برخی از این پیشنهادها فکر کرده اند و تعجب خواهند کرد اگر پی ببرند که دولت اوباما به زودی این پیشنهادها را به صورت علنی اعلام خواهد کرد. در هر صورت، سیاست های پیشنهادی به شرح زیر است:
۱- تامین تسلیحات بیشتر برای متحدان آمریکا: تا امروز پنتاگون سلاح های سبک و مهماتی را در اختیار نیروهای پیشمرگه کرد قرار داده است؛ نیروهایی که در حال دفاع از اربیل، مرکز منطقه کردستان عراق، و سد موصل هستند که از نظر راهبردی اهمیت زیادی دارد. واشنگتن برای این کار از کمک متحدان اروپایی خود بهره مند شده است، به طوری که فرانسه، انگلیس، آلبانی، ایتالیا و چند کشور دیگر با آمریکا در زمینه مسلح کردن نیروهای پیشمرگه همکاری می کنند. هیگل در نشست خبری بیست و یکم اوت گفت:« ما از طریق نیروهای امنیتی عراق کمک های نظامی گسترده ای در اختیار نیروهای پیشمرگه قرار داده ایم. در واقع، ما در پاسخ به درخواست های دولت عراق برای ارسال تسلیحات و تجهیزات نظامی را تسریع کرده ایم.»
با توجه به گزارش های مطبوعات و اخبار منتشر شده در رسانه های دیگر از جمله تلویزیون و اینترنت ، تسلیحاتی که در اختیار کردهای عراق قرار گرفته است، محدود به یک هدف نظامی بسیار خاص بوده است یعنی در امان نگه داشتن مرکز منطقه کردستان عراق از پیشروی داعش ، و جلوگیری از پیشروی داعش به سمت سد موصل. با اینکه هر دوی این اهداف ، ارزش حمایت از دولت اوباما را دارد، اما حمایت های تسلیحاتی آمریکا به عقب راندن داعش از مناطق گسترده ای که در عراق تحت کنترل خود درآورده ، هیچ کمکی نکرده است. تقویت تماس ها با قبائل سنی در استان های الانبار، صلاح الدین، نینوا و دیاله می تواند این کمبود را جبران کند.
دلایل اولیه موفقیت جنبش سنی بیداری در نابودی بخش عمده زیرساخت های القاعده در عراق از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ این بود که آمریکا برخی خطرها را به جان خرید و این واقعیت را پذیرفت که قبائل سنی الانبار مانند آمریکایی ها در شکست القاعده ذینفع هستند، به همین دلیل در جهت جدا کردن عناصر مطلوب از عناصر نامطلوب در این استان تلاش کرد. برخی از همان قبائل استان الانبار که شش سال پیش نقش اساسی در مبارزه با شورشیان القاعده داشتند، هم اکنون بار دیگر خواستار کمک آمریکا هستند. شاید اکنون بهترین فرصت برای دولت و وزارت دفاع آمریکا باشد تا جنبش بیداری را احیا کند.
۲- گسترش فهرست اهداف: فرماندهی مرکزی آمریکا از بیست و هفتم اوت ۱۰۱ مورد حمله هوایی علیه اهداف مختلف داعش از جمله مواضع ثابت توپخانه ای، مواضع سیار، کامیون ها و خودروهای زرهی این گروه انجام داده است. در حالی که ۱۰۱ مورد حمله هوایی زیاد به نظر می رسد، آمریکا به طور میانگین از زمان شروع مداخله نظامی در عراق در تاریخ هشتم اوت تاکنون ، روزانه تنها پنج حمله هوایی به مواضع داعش انجام داده است. در واقع می توان گفت حدود ۶۳ مورد از این حملات برای پشتیبانی از نیروهای عراقی و نیروهای کرد در منطقه ای انجام شده است که سد موصل در آن واقع است. این بدان معناست که تنها اندکی بیش از ۶۲ درصد عملیات نظامی آمریکا در عراق تا امروز محدود به یک منطقه جغرافیایی در این کشور بوده است.
این در حالی است که حوزه فعالیت و حضور داعش تنها محدود به سد موصل نیست. بلکه این گروه مناطق گسترده ای از دو کشور عراق و سوریه را به اندازه کشور اردن است، اشغال کرده است. حملات هوایی آمریکا به همراه عملیات زمینی نیروهای امنیتی عراق و نیروهای پیشمرگه کرد موجب دستاوردهای قابل توجهی در سنجار و منطقه موصل شده است. به لطف این همکاری، نظامیان عراقی و نیروهای پیشمرگه سد موصل را از داعش بازپس گرفتند. چرا نباید این همکاری بین ارتش آمریکا و نیروهای امنیتی و کرد عراق برای بازپس گیری دیگر مناطق عراق از دست داعش صورت نگیرد؟ به سختی می توان باور کرد اوباما با مشاوران نظامی و غیرنظامی اش درباره این گزینه بحث و مشورت نکرده باشد.
۳- ایجاد ائتلاف منطقه ای: شاید جمهوریخواهان از اینکه اوباما چنین موضوعی را در نشستی خبری یا یک مصاحبه مطرح کند، آزرده خاطر شوند، اما واقعیت این است که آمریکا به تنها نمی تواند معضل ناشی از پیشروی داعش را در عراق و سوریه حل و فصل کند. ارتش آمریکا بدون استقرار دهها هزار نظامی خود در داخل خاک عراق و سوریه، تنها می تواند در جهت مهار داعش و کاهش دامنه فعالیت این گروه تلاش کند. به همین دلیل، واشنگتن باید از نفود خود در میان ائتلاف های دیرینه خود در منطقه استفاده کند و حمایت کشورهای منطقه را برای تلاشی هماهنگ و تمام عیار در مبارزه با تروریسم جلب کند.
ایدئولوژی تهاجمی داعش به همان اندازه که تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا محسوب می شود، برای امنیت ملی عربستان، امارات متحده عربی، اردن، مصر و ترکیه نیز تهدیدآمیز است. در واقع، می توان گفت با توجه به اینکه داعش در قلب خاورمیانه نفوذ کرده است و قصد این گروه برای از بین بردن یک جانبه مرزهایی که حدود یک قرن است که در منطقه خاورمیانه تعیین شده است، متحدان عرب آمریکا باید بیش از آمریکا نگران باشند.
خوشبختانه، به نظر می رسد نظام های پادشاهی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس شروع به بحث جدی درباره داعش کرده اند. ملک عبدالله، پادشاه عربستان اوایل بهار داعش و جبهه النصره را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داد و در حکمی اعلام کرد هر تبعه عربستانی را که برای شرکت در جنگ به سوریه و عراق سفر کند، به مجازات زندان محکوم خواهد کرد. شاید شیخ عبدالعزیز الشیخ، مفتی اعظم عربستان به خاطر فشارهای دولت، تروریست های داعش را به عنوان دشمن شماره یک دین اسلام محکوم کرد. سفیر عربستان در انگلیس نیز با انتشار بیانیه ای که به طور قطع مورد استقبال اروپایی ها و آمریکایی هاست اعلام کرد:« عربستان خواستار شکست و نابودی دولت اسلامی و همه شبکه های تروریستی دیگر است. شبکه های تروریستی به همان اندازه که در دیگر کشورهای جهان منفور هستند، مورد نفرت مردم و دولت عربستان هستند.»
متحدان عربستان در حوزه خلیج فارس نیز باید از این کشور تبعیت کنند و دیپلمات های آمریکایی باید هر چه در توان دارند برای قرار دادن این کشورها در مسیر درست انجام دهند.
۴- جلوگیری از حمایت مالی از داعش: داعش برای گسترش مرزهای خلافت اسلامی خود مانند هر سازمان دیگری نیاز به منابع مالی دارد. بنابراین راه اندازی جنگ اقتصادی تمام عیار علیه این گروه، یکی از ارکان هر گونه مبارزه با این گروه محسوب می شود.
وزارت خزانه داری آمریکا از زمان حوادث یازده سپتامبر، توانایی خود را در پیدا کردن منابع مالی حامی گروههای تروریستی در خارج از این کشور، و از بین بردن این منابع، افزایش قابل توجهی یافته است. اقدام ششم اوت امسال وزارت خزانه داری در معرفی سه نفر(دو کویتی و یک الجزایری) که قرار دادن وجوه قابل توجه در اختیار داعش را تسهیل کرده بودند، از جمله ابزار غیرنظامی است که دولت می تواند برای تضعیف یک گروه تروریستی از آن استفاده کند. آمریکا باید در جهت شناسایی بیش از پیش حامیان مالی داعش گام بردارد و دولت هم باید از کشورهای حوزه خلیج فارس بخواهد محدودیت های مالی مشابهی را اعمال کنند.
با وجود این، تعقیب بی قید و شرط کمک کنندگان به داعش، موجب ورشکستگی این گروه نخواهد شد؛ در واقع، یکی از عواملی که داعش را از دیگر سازمان های تروریستی متمایز می سازد و این گروه را تا این حد خطرناک و قدرتمند ساخته است، توانایی داعش در استفاده از منابع مالی به جز شبکه های کمک کننده است( این کار از طریق دریافت مالیات از شرکت ها و صاحبان مغازه و فروشگاهها، اخاذی از افراد، سرقت مسلحانه بانک ها، و صادرات نفت خام با قیمت ارزان به بازار سیاه ). جلوگیری از کمک های مالی به داعش در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مانع از آن نمی شود این گروه هر هفته میلیون ها دلار از مجاری دیگر دریافت کند. هر چند، این اقدام موجب کاهش منابع مالی داعش می شود.
۵- هدف قرار دادن داعش در سوریه: مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا بدون مبارزه با گروهی از جنگجویان داعش که در سوریه فعالیت می کنند، می توان این گروه را شکست داد گفت باید با داعش هم در عراق و هم در سوریه مبارزه کرد.
مبارزه با داعش در عراق بدون انجام این کار در سوریه مانند تعمیر نیمی از سقف یک خانه در روزی بارانی است. به طور قطع، بخشی از این سقف تعمیر می شود، اما باز هم باران وارد خانه می شود. در مورد داعش باید گفت همه حملات هوایی که در موصل، تکریت، تلعفر و فلوجه انجام شده است، موجب کاهش محدوده ای نمی شود که جنگجویان داعش در شمال و شرق سوریه به سوی آن پیشروی خواهند کرد. در واقع، این حملات تنها می تواند موجب تقویت حضور داعش در سوریه شود، چرا که این حملات باعث می شود اعضای داعش که در عراق هستند، در سوریه متمرکز شوند.
کاخ سفید نیز شروع به استقبال از استدلال پنجشنبه گذشته دمپسی کرد. بن رودس، معاون امنیت ملی آمریکا در نشست خبری خود با تاکید بر لزوم تبادل نظر درباره استفاده از نیروی نظامی آمریکا در سوریه اعلام کرد: « اگر ما شاهد توطئه علیه آمریکایی ها باشیم، تهدید از جای دیگری نشات می گیرد، بنابراین ما آماده ایم علیه این تهدید وارد عمل شویم.» وی افزود:« ما بارها به صراحت اعلام کرده ایم که اگر آمریکایی ها را هدف قرار دهید، هر جا که بروید شما را پیدا خواهیم کرد. این دستورالعمل ما در روزهای آینده است.»
جامعه اطلاعاتی و وزارت دفاع آمریکا در حال حاضر مشغول تهیه مبنای قانونی لازم است تا اوباما بتواند دستور حملات هوایی آمریکا را علیه مواضع داعش در خاک سوریه صادر کند. هواپیماهای جاسوسی آمریکا هم اکنون برای تعیین موقعیت و مواضع داعش و جمع آوری اطلاعات دقیق تر درباره نحوه فعالیت های این گروه، پایگاههای آن ، و مخفیگاه سران این گروه ، در حریم هوایی سوریه پرواز می کنند. اگر این پروازهای شناسایی پیش زمینه ای برای مشارکت نظامی آمریکا در سوریه باشد، پس حتماً اوباما از این واقعیت آگاه است که برای اعمال فشار به منظور کاهش سرعت پیشروی های داعش، مبارزه و رویارویی با کل « خلافت» اسلامی داعش لازم است.
به طور قطع، هیچ یک از پیشنهادهای مطرح شده خلاقانه نیست. جمهوریخواهان و برخی از دموکرات ها در کنگره مدت زیادی از بسیاری از این اقدامات حمایت کرده اند، و برخی از مقامات کاخ سفید نیز در حال حاضر درباره عملی بودن گزینه های مطرح شده تبادل نظر می کنند.
اجرای راهبردی مشخص در مبارزه با داعش کار آسانی نیست. مقامات آمریکایی ، به ویژه سیاستگذاران این کشور تا حدی در معرض خطر خواهند بود. بنابراین کل تشکیلات امنیتی آمریکا باید در تلاش ها برای به حداقل رساندن مشکلاتی که ممکن است بروز کند، با یکدیگر متحد شوند و اوباما سرمایه سیاسی خود را برای اجرای این راهبرد بگذارد.
منبع:انتخاب