سایت الف نوشت:
شورای نگهبان فصل الخطاب است. همه باید تمکین کنند. توصیه هائی که حضرت امام و رهبر انقلاب درباره جایگاه شورای نگهبان و پذیرفتن رأی این بزرگان و امینان ملت داشته اند بر کسی پوشیده نیست. جایگاه قانونی شورای نگهبان نیز تصدیق همین توصیه های عالمانه است.
اما همه ساز وکارهای مردمسالاری و انتخابات و نقش شورای نگهبان با هدف تاکید بر جمهوریت و نقش مردم در تعیین سرنوشت خودشان است. این مردم هستند که باید از انقلاب دفاع کنند. این مردم هستند که باید زمام امور را بدست گیرند. این مردم هستند که سرنوشت خود را تعیین می کنند. پایایی جمهوری اسلامی به حضور مردم است. همین مهم نیز ایجاب می کند که افکار عمومی را اولی بر هر مصلحت و حقیقت دیگری بدانیم. نمی شود از حق مردم سخن گفت و به حق نیز تصمیمی سیاسی و حکومتی گرفت ولی بی اعتنا به این سرمایه اجتماعی، قائل به عمل به تکلیف شد. شورای نگهبان امینان این مردم هستند. حقوق دانان و مجتهدینی که اگر هم به خطا روند به تکلیف شرعی خود عمل کردند و فارغ از سلیقه ها و رفتارهای حزبی و واکنش های هیجانی سیاسی تصمیم می گیرند. تصمیم شورای نگهبان مشروعیت قانونی دارد هرچند ممکن است برای برخی بدون مشروعیت عقلانی باشد. از همین حیث وظیفه شورای نگهبان صدچندان است. اگر قرار است خیر کسی را بخواهیم ابتدا واجب است که خیر را به او نشان دهیم.
واکنش به تصمیم شورای نگهبان را نباید فقط در خیابان و اعتراض و رفتارهای پر تنش دید. بلوغ جامعه سیاسی ایران چنین رفتارهای تند وپر تنشی را بر نمی تابد. واکنش به تصمیم شورای نگهبان می تواند به بدفهمی عمیق اجتماعی تبدیل شود. مردم در کنج خانه باشند اما با ما هم نباشند.
توصیه دلسوزانه و مشفقانه به اعضای محترم شورای نگهبان این است که این دوره خرق عادت کنند و به سوالات افکار عمومی پاسخ دهند. سوالاتی از این دست که؛
۱- مهمترین دلیل برای ردصلاحیت آیت الله هاشمی چه بوده است؟ مُرّ قانون یا مصلحت سنجی سیاسی؟ کدخدائی شب گذشته تاکید کرد که شورای نگهبان به قانون عمل می کند و مصالح عالی نظام. ردصلاحیت آیت الله از کدام نوع بوده است قانون یا مصالح عالی؟ این مصالح عالی با کدام قرائت تشخیص داده شده است؟ قرائت به سبک افراطیون که آیت الله را فتنه گر می دانند یا اهل انصاف و اعتدال؟
۲- نسبت تشخیص صلاحیت شورای نگهبان با تشخیص یک سال گذشته رهبری انقلاب برای انتخاب وی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام چیست؟ البته شورای نگهبان مستقل تصمیم می گیرد اما حتماً برای افکار عمومی توضیح قانع کننده ای خواهد داشت که چطور تشخیص رهبری را برای انتصاب آیت الله مکفی برای انتخاب مردم نمی دانستند.
۳- معیار تایید صلاحیت فردی چون سعید جلیلی چیست؟ سعید جلیلی از نیروهای متدین و دیپلمات انقلابی کشور است. گرچه سابقه اجرائی وسیاسی نداشته است اما از حیث تدین و ولایتمداری و انقلابی گری زبانزد مردم است. اما شورای نگهبان برای این دوره از انتخابات بیش از هرچیز بر رجل سیاسی و رجل مذهبی تاکید داشته است. چطور می شود افرادی با سابقه طولانی سیاسی و کار اجرائی ردصلاحیت می شوند اما جلیلی تائید می شود؟ آیا معاونت یک وزارت خانه ستادی و دبیری شورای عالی امنیت ملی کار اجرائی محسوب می شود؟ آیا حقیقتاً مردم جلیلی را رجل سیاسی می دانند؟
۴- و پرسش آخر اینکه چرا شورای نگهبان خود را پاسخگو نمی داند؟ به رأی شورای نگهبان باید تمکین کرد. این سرنهادن به حکم قانون است. سَلَّمنا. اما بهتر نیست این گردن نهادن قانونی به حجت عقلانی و منطقی مستحکم شود؟ که اگر چنین شود می توان بر سینه سپر کرده مردم تکیه کرد نه سر به زیری آنها.