بعنوان یک قاعده کلی، من نه هیچوقت به شایعات در فضای مجازی پاسخی میدهم و نه به توهین و بی احترامی ها. چون معتقدم نویسنده بدنبال حقیقت نبوده و صرفاً میخواسته با دشنام و بیاحترامی دق و دلیاش را سر من خالی کند.
بسیاری بیرون آمدنم از زندان را با رای دادنم مرتبط دانسته و نیش و کنایه زده بودند ومن هم حسب روال همیشگی پاسخی ندادم. تا روز جمعه ۲۳ تیرکه نخستین جلسه کلاسم بعد از زندان در"کافه تاریخ" برگزارشد. متوجه شدم که موضوع برای برخی ازدوستان شرکت کننده درکلاس هم مبهم است؛ لذا تصمیم گرفتم که توضیح دهم.
نخست در خصوص شرکت در انتخابات بایستی بگویم که من همواره اعتقاد داشته ام که "بجزصندوق شیکسته پیکسته رای وزارت کشور، گزینه دیگری برای تغییرنداریم. " در انتخابات ۹۶ هم با تمام توان شرکت کردم. اما علیرغم ۲۴میلیون رای به آقای روحانی هیچ تغییری ببار نیامد. من هم دیگر دلیلی برای شرکت درانتخابات بعدی نمیدیدم. اما نفوذ وقدرت یافتن جریانات تندرو انقلابی ظرف سالهای اخیراز یکسو، وبیم موفقیت آنان درانتخابات اخیر باعث شد تا بازهم درانتخابات شرکت کنم و درهمان زندان اوین رای دادم. خیلیها برعکس من، “رای ندادن” را درست میپندارند، اما به باور من موفقیت تندروها درانتخابات اخیرصرفا باعث تقویت جریان "خالص سازی" میگردید و به زیان کشور و نظام میبود. کمترین زیان آن بستهتر شدن فضای سیاسی کشور، عمیقتر شدن بحران اقتصادی و گسترش تنش در سیاست خارجیمان میبود.
از سوی دیگر روز شنبه نهم تیر از "دادسرای فرهنگ و رسانه" به زندان اطلاع دادند که دوشنبه ۱۱تیرکمیسیونی در پزشکی قانونی تشکیل میشود تا پیرامون وضعیت بیماری و تداوم زندانی بودنم تصمیمگیری نماید و من هم بایستی در آن شرکت کنم بمنظور پاسخ به پرسشهای اعضا کمیسیون. قاضی اجرای احکام فرمودند یک هفته بشما مرخصی تعلق گرفته و ۱۶ تیر میبایستی به اوین برگردید.
همانطور که پیشتر گفتم نظر پزشکانِ متخصص کمیسیون آن بود که با توجه به پیشرفت بیماری؛ اجرای حکم بمدت چهارماه متوقف بماند. بعبارت دیگر، روزجمعه که من رای دادم، پنج روز قبلش اجرای حکم محکومیتم توسط پزشکی قانونی بتعلیق درآمده بود و هیچ ارتباطی به شرکت یا عدم شرکت درانتخابات پیدا نمیکرد.
البته میدانم که در فضای سیاست زده و آکنده از بغض وکینه و نفرت این توضیحات چیزی را عوض نمیکند.