گروه فیسبوکی «پیروان ناشناس نیبیرو» بهتازگی نسخه دیگری از تئوری توطئه مبتنی بر «دو خورشید در منظومه شمسی» منتشر کردهاند. شواهد نظریهپردازان این تئوری، هالهای از نور است که گاهی در اطراف خورشید دیده میشود؛ حال آنکه این نور درواقع پدیدهای جوی است و دهها سال است که منجمان آن را با عنوان «هاله خورشیدی» میشناسند.
هاله، حلقهای از نور است که با شکست یا بازتاب آفتاب و مهتاب (نور خورشید یا ماه) در برخورد با بلورهای یخ پراکنده در لایههای فوقانی جو (معمولاً پرده نازک ابرهای سیروس) شکل میگیرد. هاله معمولاً به شکل حلقهای سفید و روشن دیده میشود (اثر بازتاب) و بعضی وقتها طیف رنگینکمانی نیز در آن پدیدار میشود (شکست).
سابقه تاریخی
ادعای وجود ۲ خورشید، مسبوق به سابقه است. سال ۲۰۱۶ (۱۳۹۵) و در حین پخش زنده گذر سیاره عطارد از مقابل خورشید، اخترشناسی به نام «پل کاکس» در حال توضیح ماجرا بود که جسمی کروی روی نمایشگر ظاهر شد. این جسم احتمالاً خطای نوری بود و کاکس به شوخی گفت: «ممکن است بپرسید که این جرم گرد بزرگ در سمت راست خورشید چیست؟ خب، این خورشید دوم ماست! نمیدانم که آیا از وجود خورشید دوم اطلاع داشتید یا نه؛ اما این خورشید دوم واقعا وجود دارد و معمولاً از دید ما زمینیها پنهان است. ناسا و دیگر سازمانهای فضایی معمولاً این چیزها را از ما پنهان میکنند».
نظریهپردازان توطئه، این شوخی کاکس را به عنوان اثباتی بر وجود خورشید دوم، علم عثمان کردهاند.
چرا خورشید دوم وجود ندارد؟
صدالبته که تئوری توطئه وجود ۲ خورشید در منظومه شمسی، نشانی از حقیقت ندارد و دلایل علمی متقنی بر عدم وجود آن در دست داریم.
اخترشناسان از قرن نوزدهم توانستهاند با تحلیل اختلالات جزئی در مدار حرکت سیارات، وجود اجرام دیگر را پیشبینی کنند. نخستین آنها سیاره نپتون بود که موقعیت آن با رصد اختلالات حرکت سیاره اورانوس بهدقت مشخص شد و طی چند ساعت رصد، کشف شد. بررسی اختلالات مداری سیاره عطارد به شکلگیری نظریه نسبیت عام انجامید و بررسی اختلالات اجرام فرانپتونی و کمربند کایپر، احتمال وجود سیاره نهم را افزایش داده است.
این درحالی است که اگر ستاره دیگری در منظومه شمسی بود، اختلالات بهمراتب شدیدتری در مدار حرکت سیارات ایجاد میکرد، مدار زمین و دیگر اجرام دیگر ثابت نمیماند (این موضوع به مسئله ۳جسم معروف است و شما میتوانید در سریال مسئله ۳ جسم، جزئیات بیشتری از این مسئله را به زبان ساده ببینید).
از سوی دیگر، زمین و خورشید در وضعیت قفلشدگی گرانشی با یکدیگر قرار ندارند. قفلشدگی گرانشی، پدیدهای است که در ماه، قمر زمین هم میبینیم و بر اساس آن، دوره گردش وضعی و انتقالی ماه به دور زمین برابر است، به همین دلیل است که ما از روی زمین فقط یک نیمه ماه را میتوانیم ببینیم و از سطح ماه، زمین جایگاه ثابتی در آسمان دارد. اگر خورشید دوم بخواهد طوری حرکت کند که از نگاه ما زمینیها همواره پشت خورشید باقی بماند، فضاپیماهایی که به دور خورشید، عطارد، ناهید، مریخ، مشتری و زحل چرخیدهاند میبایست نشانی از آن میدیدند و این درحالی است که هیچ فضاپیمایی، حتی آنهایی که پشت خورشید را رصد کردهاند (!)، نشانی از ستاره دیگر ندیدهاند.
درست است که حدود نیمی از ستارگان آسمان، ستارگان دوتایی یا چندتایی هستند، اما خورشید ما جزو دسته ستارگان منفرد است و با توجه به وضعیت حرکت ستارگان همسایه، تا آینده قابلپیشبینی بعید است که ستاره دیگری به خانواده منظومه شمسی افزوده شود.