دیپلماسی ایرانی: کویته پاکستان ناآرام است. سه انفجار تروریستی پنجشنبه گذشته در منطقه خیابان علمدار شهر کویته در محلی که امام بارگاه ها - حسینیه های شیعیان - در آن قرار دارد، یک باشگاه ورزشی و همچنین انفجار در میدان ˈباچاخانˈ در شاهراه اقبال این شهر باعث کشته شدن بیش از ۱۰۰ نفر و زخمی شدن قریب به ۲۰۰ شیعه شد. این حادثه چنان داغی بر پیشانی شیعیان نهاد که به تحصن فراگیر آنها و به کویته کشاندن نخست وزیر پاکستان راجا پرویز اشرف منجر شد. بستگان قربانیان به مدت سه روز در کنار اجساد کشته شدگان نشسته و با ممانعت از برگزاری مراسم تدفین آنها، خواهان اجرای عدالت شدند. اصلی ترین مطالبه شیعیان کویته به دست گرفتن کنترل امنیتی این شهر توسط نیروهای ارتش دولت مرکزی بود.هرچند عاملان این حادثه هنوز مشخص نشده اند اما بوی اختلاف های قومی و تسویه حساب های میان اهل تسنن و شیعیان از اتفاقات زنجیره ای اخیر در پاکستان به مشام می رسد. این در حالی است که برخی چهره های پاکستانی مانند عمران خان رییس حزب تحریک انصاف پاکستان با رد اختلاف میان شیعیان و اهل تسنن این کشور اعتقاد دارد که نیروی سومی سعی در ایجاد اختلافات بین فرق مذهبی و بی ثباتی در کشور را دارد.با گذشت قریب به یک هفته از این حادثه ، تظاهرات های اعتراضی علیه انفجارهای تروریستی شهر کویته در سراسر پاکستان همچنان ادامه دارد و معترضان خواستار انحلال دولت بلوچستان به دلیل ناتوانی در حفظ و تامین امنیت برای شهروندان این ایالت هستند.دیپلماسی ایرانی چون و چرای این اتفاق و عدم موضع گیری ایران درباره آن را در گفت و گو با دکتر نوذر شفیعی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی بررسی کرده است:
ارزیابی شما از انفجارهای زنجیره ای صورت گرفته در مناطق شیعه نشین پاکستان چیست؟ چه کسانی پشت این حادثه هستند؟
همان طور که می دانید امروزه دامن زدن به پدیده فرقه گرایی یکی از شیوه های کار دشمنان دنیای اسلام است. یعنی در واقع آن ها با توجه به بسترهای موجود، مسائل را به گونه ای مدیریت می کنند که توان دنیای اسلام توسط خود دنیای اسلام رو به تحلیل رود. بنابراین پشت پرده اصلی این جریانات قدرت هایی قرار دارند که تمایل ندارند دنیای اسلام در عرصه بین المللی قدرت بگیرد. در واقع آن ها کاری که باید خودشان علیه مسلمانان انجام دهند، توسط مسلمانان علیه مسلمانان انجام می دهند. پاکستان و سوریه دو نمونه بارز از پیگیری این سیاست هستند. در کشوری مانند سوریه، بیش از شصت و پنج هزار نفر تا کنون کشته شده اند. کدام جنگ با رژیم صهیونیستی می توانست اتفاق افتد که این تعداد کشته به دنبال داشته باشد؟ پاکستان چه جنگی را می توانست علیه هندوستان راه بیندازد که تا این حد جان اتباع این کشور را به خطر اندازد؟
بنابراین نباید تصور کرد که این گونه مسائل، مسائل خرد و در حد جریان های فرقه گرایانه است. این جریان های فرقه گرا عامل هستند. محرک اصلی این عوامل در قلمروی بیرونی قرار دارند و در واقع در تقابل با دنیای اسلام قرار دارند.
اقداماتی که دولت پاکستان برای کنترل بحران انجام داده است تا چه حد نتیجه بخش بوده است؟
متاسفانه دولت هایی که از دهه ۱۹۸۰ به بعد در پاکستان روی کار آمدند و قدرت را به دست گرفتند با دو مشکل اصلی مواجه بودند: یا خودشان به فرقه گرایی دامن زدند، برای مثال دولت ژنرال ضیاء الحق اقدام به اسلامیزه کردن جامعه پاکستان نمود که هدف از این اسلامیزه کردن، رشد رادیکالیسم اسلامی در پاکستان بود. یا این که دولت هایی که نمی خواستند در جهت تقویت فرقه گرایی حرکت کنند، دولت های ضعیفی بوده اند که نتوانسته اند فرقه گرایی را مهار کنند. به عبارت دیگر برخی دولت ها در پاکستان خود به فرقه گرایی دامن زده اند و برخی دولت ها که خواهان مهار فرقه گرایی بوده اند، موفق به انجام این کار نشده اند. چون دولت های ورشکسته و ضعیفی بودند که نمی توانستند اعمال اقتدار کنند.
البته دولت فعلی پاکستان تلاش هایی را برای دلجویی از شیعیان انجام داده است. از جمله این تلاش ها می توان به انحلال دولت ایالاتی بلوچستان و اعلام عزای عمومی در این ایالت و سفر نخست وزیر به بلوچستان اشاره کرد. لذا قصد دولت همکاری و همدلی هست اما واقعیت این است که دولت توانایی مهار خشونت ها را ندارد. البته این یک ضعف برای دولت است. دولتی که نتواند بر قلمرو داخلی خود اعمال اقتدار کند، یک دولت ورشکسته و ناتوان است.
به نظر می رسد وقایع اخیر نشان داد که نقش شیعیان در پاکستان وجهه جدیدی پیدا کرده است. به نظر شما این مسئله چه دلیلی دارد؟
متاسفانه اساسا در پاکستان جایگاه موثری برای جامعه شیعه در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در نظر گرفته نشده است. در واقع شیعیان نه تنها از حقوق خود محروم بوده اند بلکه به دلیل حمایت برخی از دولت ها از جریان های رادیکال سنی در پاکستان، ظلم مضاعفی علیه جامعه شیعه در پاکستان روا داشته شده است. لذا آن چه الان برای شیعه مهم است، تکاپوی شیعه برای دست و پا کردن سهمی از قدرت در جامعه پاکستان است. امری که حق طبیعی شیعیان است.
شیعیان ظرفیت سهیم شدن در قدرت را دارند؟
بله، جمعیت پاکستان صد و هفتاد و پنج میلیون نفر است که بیست در صد این جمعیت شیعه است؛ یعنی چیزی نزدیک به از سی میلیون نفر. این سی میلیون نفر از حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود آن طور که باید و شاید بهره مند نیستند. لذا به طور طبیعی محرومیت و ناکامی منجر به پرخاشگری می شود. یعنی باعث نگرانی و عصبانیت در جامعه شیعه شده است.
بعد از این عملیات انتحاری و پیش از آن عملیات انتحاری علیه اتوبوس زوار شیعه در پاکستان، انتظار می رفت ایران با شیعیان ابراز همدردی کند. اما نه مجلس و نه وزارت خارجه موضع گیری نکردند. دلیل این سکوت چیست؟
جمهوری اسلامی ایران به طور کلی خود را در جایگاهی می بیند که شیعه و سنی برایش متفاوت نیست. لذا لازم نیست موضع گیری ای صورت بگیرد که تصور شود ما هم به فرقه گرایی دچار شده ایم. علاوه بر این متاسفانه ایران شرح حال جامعه پاکستان را می دانیم یعنی می دانیم که دولت در کنترل و مهار این مسائل دچار مشکل است. از طرف دیگر می دانیم دشمن درصدد تقویت و تجهیز عوامل فرقه گرا برای دامن زدن به بی ثباتی ها است. بنابراین اگر بخواهیم موضوع را محکوم کنیم، در واقع دولتی را محکوم کرده ایم که خود در پی مهار این خشونت ها هست اما در این امر ناتوان بوده است. لذا اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد موضع گیری کند، یک موضع گیری داهیانه از منظر روابط دوستانه با ملت پاکستان خواهد داشت تا از انجام این خشونت ها دست بردارند، این خشونت ها نتیجه ای جز تحلیل بردن توانایی های دنیای اسلام نخواهد داشت. متاسفانه دنیای اسلام به جای این که هم افزایی داشته باشد، تحت تاثیر قدرت های بزرگ به سمت تحلیل توانایی خود در حال حرکت است.
بنابراین سکوت ایران در مورد این مسئله مدبرانه بوده و از روی بی موضعی نبوده است؟
به هر حال حتما این سکوت مدبرانه است و این هم به معنی بی تفاوتی نسبت به حقوق شیعیان در جامعه پاکستان نیست. بلکه جمهوری اسلامی ایران به مصلحتی بزرگ تر از این مسائل می اندیشد و آن مصلحت نفع کل دنیای اسلام است