به گزارش
مردم سالاری آنلاین،«تغییر»، «تحول» یا «اصلاح»، مفاهیمی بودند که در تاریخ سیاسی ایران بعد از انقلاب۵۷، ابتدا در گفتمان سیدمحمدخاتمی در سال۷۶ مطرح، سپس میرحسین موسوی در انتخابات۸۸ آن را حول محور «تغییر» صورتبندی کرد. «تغییر»ی که بعدها در گفتمان رئیسی و حالا قالیباف با معانی مختلف متبلور شده است. بعد از خرداد۷۶، گفتمانی در کشور پیروز شد که «منبع قدرت سیاسی» را در «مردم» می دید. قرائتی که در طیف مقابلش، محافظه کاران، منبع قدرت سیاسی را «الهی» تفسیر می کردند. هر دو گفتمان اصلاح طلبی و اصولگرایی، منابع مستندی از آیات و روایات برای تفاسیر سیاسی از قدرت سیاسی برای شکل گیری دولت (State) داشتند. به عبارت دیگر، قدرت در تفسیر اصلاح طلبی، مفهومی نظارت پذیر، محدود، انتخابی و مبتنی بر مردم داشت اما مفهوم قدرت در تفسیر اصولگرایی، مفهومی متکی بر منبع الهی، انتصابی و در ابعاد کارکردی متکی به مردم است.
یک دهه شعار انتخاباتی «تغییر وضع موجود» : از خاتمی تا رئیسی
دولت اصلاحات، تغییر را از مسیر توسعه سیاسی دنبال می کرد، کارآمدی نظام را در حفظ آزادی های قانونی سیاسی و اجتماعی می دانست که با واکنش تندروهای داخلی و بحران های روزانه، با انسداد دولت احمدی نژاد و شعارهای پوپولیستی او متوقف شد. بعد از هشت سال حکمرانی گفتمان سوم تیر و عدالت، و ظهور آنچه «معجزه هزاره سوم» نامیده شد که دست کم تا آغاز دولت دهم، حمایت تمام قد علما و مراجع را به همراه داشت، کشور را در معرض چالشی میان «حامیان وضع موجود» و «حامیان تغییر وضع موجود» قرار داد. این همان شعاری بود که رئیسی(همان حامی وضع موجود در سال۸۸ ) در سال۱۴۰۰ علیه اصلاح طلبان و اعتدال گرایان بهکار برد. با این تفاوت که شعار تغییر رئیسی، تغییر نظام تفسیر نشد و اصولگراها از او استقبال کردند.
پوستر انتخاباتی مهدی کروبی در انتخابات۸۸
این در حالی است که میرحسین موسوی دو روز قبل از انتخابات ۱۳۸۸، تغییر را در مصاحبه با مجله تایم، «توجه بیشتر به افکارعمومی» ارزیابی کرد. مصاحبه ای که بعدها مشخص شد در ترجمه آن دستکاری صورت گرفته و مفهوم تغییر در مصاحبه موسوی، به تغییر کل ساختار نظام بازنمایی شده است. موضوعی که در متن انگلیسی مصاحبه او با مجله تایم، این معنا را منتقل نمی کرد. اما ترجمه دستکاری شده یا ناتوانی در ترجمه، از سوی برخی تندروها به اشتباه «تغییر نظام» ترجمه شد. مفهوم تغییر بعدها در ادبیات انتخاباتی حسن روحانی به تغییر روش در سیاست خارجی و داخلی و تحول در شیوه سیاست ورزی عقلانی و بهره گیری از ابزارهای «گفت وگو» و «دیپلماسی» تعبیر شد. شعاری که از سوی روحانی بر خلاف رقبای انتخاباتی او عملی شد. شعار «تغییر» در سال های بعد در شعارهای انتخاباتی اصولگراها در انتخابات مجلس یازدهم نمود داشت.
متن اصلی مصاحبه موسوی درباره مفهوم «تغییر»
رئیسی آخرین فردی نبود که شعار «تغییر» را در کارزار انتخاباتی خود مطرح کرد. قالیباف در انتخابات سال۹۶ در ائتلاف با رئیسی، شعار «تغییر برای وضع موجود» را مطرح کردند. ائتلافی که قالیباف نامزد پوششی آن محسوب می شد و شعار تغییر که آنها را در برابر ۱۲ سال در اختیار داشتن مجلس و ۸ سال دولت احمدی نژاد پاسخگو می کرد. این همان سکوت رئیسی و قالیباف در برابر احمدی نژاد بود که شعار «تغییر برای وضع موجود» را فرار از عملکرد اصولگراها ارزیابی می کرد. قالیباف بعد از ناکامی در انتخابات سال۹۶، شعار تغییر را در جمعیت پیشرفت و عدالت دنبال کرد. به همین دلیل قالیباف در زمانی که رئیسی از ضعف بیان استدلالی رنج می برد، به کمک او آمد. کمکی که در انتخابات۱۴۰۰ با همراهی علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضی زاده هاشمی، محسن رضایی به عنوان نامزدهای پوششی رئیسی و کمک غیابی قالیباف به او در کمپین انتخاباتی برای پوشش ضعف های کلامی و علمی رئیسی همراه شد.
پوستر انتخاباتی رئیسی و قالیباف در انتخابات۹۶
پوستین «تغییر» بر تن وارثان وضع موجود: نقطه اشتراک قالیباف و جبهه پایداری
قالیباف از سال ۱۳۹۲ در رقابت با حسن روحانی، خود را در تحول تبدیل لباس «پلیس جدید» به لباس «دکتر خلبان» به عنوان «مدیری جهادی» مطرح شد. کت و شلوار با رنگ خاکستری شباهت رنگ رزمندگان دفاع مقدس و بعد از ترور سردار سلیمانی، ایشان را به خاطر می آورد. اما قالیباف با فاصله معنادار از مشی و روش سردار سلیمانی، همواره متصل به گذشته ای است که از آن فرار می کند. «حمله گازانبری» به دانشجویان که ایده او بود، در مناظرات انتخاباتی به ضربه نهایی برای شکست او تبدیل شد. سپر انداخت و به شهرداری بازگشت. اما در انتخابات۹۶ با انگیزه انتقام از دشمن مشترک، دست همکاری با اعضای جبهه پایداری داد. ابراهیم رئیسی در حالی نامزد انتخابات شد که جبهه پایداری تلاش کرد از مردی از جنس احمدی نژاد، رونمایی کند. قالیباف نتوانست هویت مستقل خود را حفظ کند و به نفع رئیسی کنار رفت. بعد از شکست رئیسی، در جبهه پیشرفت و عدالت، ایده «حکمرانی نو» و «تغییر» را مطرح کرد.
محمد باقر قالیباف در مهرماه۱۴۰۱ در دو گفتار متفاوت، بعد از اعتراضات سراسری، از ضرورت «حکمرانی نو» سخن گفت او در نطق پیش از دستور گفته بود «لازم است حکمرانی نو در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شود». قالیباف چند روز بعد، پیش شرط آغاز حکمرانی نو را «تثبیت امنیت در کشور به صورت کامل» توصیف می کند «تا تغییرات مشروع و لازم به سمت حکمرانی نو در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شود.»
در تفسیر این گفته های قالیباف می توان به مانیفست نواصولگرایی رجوع کرد که در جریان انتخابات۱۳۹۶ رونمایی شده بود. در این متن تصریح شده: «نواصولگرایی ایجاد «بنا» یی نو و جدید بر مبنای اصولگرایی تعریف میشود که در آن «تغییر اساسی» در گفتمان، رویکرد، ساختار و عملکرد، ویژگی اصلی این بنا محسوب میشوند که ذیل آن شاخصهای نواصولگرایی تعریف میشوند که سه شاخص اصلی آن «مردمباوری»، «اسلام ناب» و «نوگرایی» است». تکیه این مانیفست بر «اسلام ناب» مهمترین نقطه اشتراک فکری و ایدئولوژیک نواصولگراها با پایداری ها است. تفاسیر مشابهی که طرفداران قالیباف و جبهه پایداری را در نقطه تلاقی قرار می دهد. نقطه تلاقی که تفسیر «آیت الله مصباح یزدی» از اسلام و حکومت اسلامی در محور آن قرار دارد.
حکمرانی نو: جعل شعار اصلاح طلبان یا شعار انتخاباتی قالیباف؟
منتقدان قالیباف در سایت رجانیوز، رسانه نزدیک به جبهه پایداری معتقدند طرح موضوع حکمرانی نو، تلاش انتخاباتی زودهنگام یاران قالیباف برای بهره برداری از فضای اعتراضات بعد از فوت مهسا امینی است. این رسانه، قالیباف را به «استحاله» متهم کرده و نوشته طرفداران حکمرانی نو «با علم کردن این مطالبه خواهان جدایی دین از سیاست و سکولاریسم هستند»
سایت رجانیوز در ادامه سخنان قالیباف پیرامون لزوم اصلاح و تغییر را انتخاباتی ارزیابی کرده و اعتقاد دارد «سیاست مدارانی که به دنبال تغییر و بهبود در وضعیت معیشت مردم هستند به دنبال رأی قشرهای خاکستری هستند و با این کار باعث ادامه اغتشاشات میشوند!»
منازعه قالیباف با جبهه پایداری از زمان انتخابات۹۶ و به دنبال حمایت او از رئیسی شدت گرفت. تلاش قالیباف و نواصولگرایان جمعیت پیشرفت و عدالت، از فردای شکست در انتخابات ریاست جمهوری۹۶ آغاز شد. برنامه انتخاباتی که قالیباف دنبال می کرد و بهارستان را مسیری برای رسیدن به پاستور می دید.
در همین راستا، هفته نامه صبح صادق وابسته به سپاه پاسداران، حکمرانی نو قالیباف را ایده ای تکراری و شعاری و جعل واژه گذشتگان دانسته و به او توصیه کرده «برای آنکه دچار این تکرار نشوند، باید به طرح عنوان و جعل واژه کفایت نکرده و مختصات و ابعاد آنچه «حکمرانی نو» خواندهاند، ترسیم کنند و ایدهای منسجم، عملیاتی و قابل پذیرش در افکار عمومی ارائه دهند و آنگاه برای تکمیل نزد نخبگان و صاحبنظران ارائه کنند.» ارگان مطبوعاتی سپاه تاکید کرده که «حکمرانی موجود نیازمند تحولاتی اساسی است.»
چرا اصلاحات ساختاری، عملیاتی نمی شود؟
دسته ای از اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، با استقبال از ایده قالیباف به او توصیه کردند زمان را از دست نداده و اصلاحات مدنظر خود را عملیاتی کند. از جمله این افراد احمد زیدآبادی فعال اصلاح طلب بود که در واکنش به این سخن قالیباف که گفته است: «اگر اوضاع آرام شود، تغییرات مشروع و لازم در حکمرانی صورت میگیرد» این گفته قالیباف را وعده سرخرمن تلقی و گفته بود: «چرا از همین لحظه "تغییرات مشروع و لازم" آغاز نمیشود تا هم به آرامش اوضاع کمک رساند و هم افراد نومید از هرگونه اصلاح و تغییر را به بازاندیشی ترغیب کند.»
اما محمدسعید احدیان، مشاور قالیباف در مصاحبه ای گفت اصلاح حکمرانی مورد قالیباف در چارچوب «اختیارات» مجلس است و نمونه آن را اجرای طرح حذف ارز۴۲۰۰ تومانی، قانون بانکداری اسلامی، قانون مالیات بر خانه های خالی، آورده است.
نمونه های اصلاحات ساختاری مورد نظر قالیباف که علیرغم جعل نام «مردمی» برای اجرای آنها، از نظر اقتصاددان ها و روسای بانک مرکزی برخلاف منافع و مصالح کشور ارزیابی شده است.
پوستر انتخاباتی رئیسی و قالیباف
وعده «تغییر» رئیسی و قالیباف: شعار انتخاباتی یا شنیدن صدای مردم
«اصلاح و جابهجایی افراد برای ارتقای کارآمدی، عقبنشینی نیست»؛ این مهمترین جمله و درواقع موضعگیری رئیسجمهور در دو ماه اخیر است که «در مقابل برخی گروهها که هرگونه اصلاح و بازسازی ساختارهای معیوب را عقبنشینی در برابر مردم میدانند» روز گذشته بر زبان راند.
فردا نیوز از سایت های بازتاب دهنده مواضع قالیباف در تفسیر این نوع حکمرانی نوشته «رئیس مجلس به دنبال اصلاح رویههای اداره کشور است نه تغییر فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی.»
این همان معنایی است که سینا کلهر از اعضای مرکز پژوهش های مجلس گفته: «وقتی ما از حکمرانی حرف میزنیم یعنی از نرمافزار اداره کشور صحبت میکنیم. در واقع از «روشها و الگوها» حرف میزنیم» و اگر چه به این نکته اشاره می کند که «در شرایط کنونی از اصلاح ساختارها گریزی نداریم» اما او از «اصلاح نرم افزار نظام» سخن می گوید. آنچنان که او میگوید منظور قالیباف از «تغییر»، «تغییر سخت افزار نظام» نیست.
شعار حکمرانی نو یا تغییر در حکمرانی نیز پیش از این از سوی قالیباف مطرح شده بود. اگرچه تاکنون وعده های قالیباف و رئیسی برای ایجاد تغییرات از مرحله وعده به عمل تبدیل نشده است. اصلاحاتی که صدای خواستههای مردم برای اصلاحات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در کف خیابان را شنیده و انتظار عمومی از مجلس و دولت را برای برآوردن این خواستهها، از مجرای تغییر در قوانین مطرح میکند؛ موضوعی که تحقق آن ها را فعالان سیاسی ضرورت اصلاحات فوری و عاجل ارزیابی میکنند. اصلاحاتی که مقاومت تندروها را با برچسب های تبلیغات انتخاباتی به دنبال دارد. اما آنچه مهم است، حمایت از خواسته های مردمی است که یکصدا بر ضرورت اصلاحات پافشاری میکنند. ولی آیا مانیفست قالیباف که مردم باوری را یکی از سه شاخص نواصولگرایی معرفی می کند، تا چه اندازه می تواند از اهمیت لازم در شرایط کنونی برخوردار باشد، آن هم در شرایطی که مشارکت در سرنوشت خود به یکی از زمینه های اصلی اعتراضات اجتماعی تبدیل شده است. این نقص بزرگ در مانیفست قابل اغماض نیست که که در مانیفست نواصولگرایان قالیبافی هیچ سخنی از انتخابات مطرح نشده است. شیوه که بر اساس اصل ششم قانون اساسی قرار بر آن بوده همه ساحت های حکومتی بر اساس آن اداره شود. اصل ششم قانون اساسی می گوید:
«در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین میگردد.»
فقدان چنین اصلی بی تردید می تواند مفهوم «انتخاب» و «مردم باوری» را در صورت حاکمیت چنین نیرویی در آینده، به نظارت استصوابی دیگر تبدیل کند.
پوستر تسنیم در حمایت از شعار «تغییر» انتخابات مجلس یازدهم
آیا صدای مردم شنیده خواهد شد یا شعاری انتخاباتی باقی خواهد ماند؟
از این رو هر چند بهنظر می رسد چه تعبیر قالیباف برای «اصلاح سیاست ها» را درنظر بگیریم یا تعبیر رئیسی از «اصلاح سیاست های کلی نظام» که هر دو مسیری را دنبال می کنند که اصلاح طلبان از خرداد۷۶ دنبال می کردند، اما چون در دایره خودی ها نبودند، اصلاحات ساختاری آنها، «تغییر نظام» تفسیر و به حاشیه رانده شدند. چه آنکه شعارهای امروز انتخاباتی رئیسی و قالیباف که به دنبال حفظ نظام و اصلاح روش های حکمرانی هستند، بارها از سوی خاتمی و موسوی و کروبی و حتی در ورژن جدید احمدی نژاد بعد از ردصلاحیت در انتخابات۹۲ نیز دیده می شود. اما به دلیل نا مفهوم بودن و عدم طرح جزییات «اصلاح سیاست ها» در دیدگاه قالیباف و «اصلاح سیاست های کلی نظام» در دیدگاه رئیسی، نمی توان به آن دل بست و تاروشن شدن جزییات آن نمی توان آینده روشنی برای هر دو دیدگاه متصور بود.
حالا باید پرسید آیا طرح مسئله «حکمرانی نو» از سوی رئیسی و قالیباف صرفا شگرد و تاکتیکی برای انتخابات ۱۴۰۲ است یا روسای دولت و مجلس، واقعا صدای مردم را شنیده اند؟ صدایی که در خرداد۷۶، ۸۸ و ۹۲ و آبان۹۶ و دی ماه۹۸ با صدای بلندتری به گوش می رسید و سکوتی که در خرداد۱۴۰۰ شنیده نشد.
منبع:خبرآنلاین