روزنامه اطلاعات با اشاره به سفرهای استانی رئیس جمهور نوشت: تجربه این نوع سفرها در ادوار ریاستجمهوری در ایران کم و بیش تکرار شده است و دولت نهم و دهم آن را شاید به طرز افراطی و حتی نمایشی به انجام رساند و درباره آن حواشی بسیاری پدید آمد و اتفاقات عجیبی و غریبی هم رخ داد که مجال بازگویی آن در این نوشتار نیست. ولی اینکه آن روش همچنان مورد توجه قرار دارد بدون آنکه ارزیابی روشنی از نتایج چنین رویکردی در دست باشد، سؤالی است که کسی تاکنون درباره آن پاسخ روشن نداده است.
اینکه بخش رسانهای طیف حامیان این روش یا افراد ذی مدخل در اجرای چنین سیاستی، آن را تبلیغ و تائید میکنند غیرطبیعی نیست، اما بخش نظارتی و ارزشیابی حوزه اجرایی، یا مستقل از دستگاه اجرایی، وظیفه دارد روشن و شفاف پاسخ دهد که دستاورد این نوع ارتباطات در استانها و شهرستانها تاکنون چه بوده است و با آمار و اعداد روشن کنند که چند درصد از مشکلات کشور در استانها و شهرستانها به این شیوه رفع و رجوع شده است و میزان رضایت مردم استانها و شهرستانها را در این باب بسنجند و اعلام کنند که اگر نبود سفرهای استانی مثلاً چه اتفاقی میافتاد که اکنون از آن جلوگیری شده یا چه پیشرفتی در کارها شده است که اگر به عنوان مثال مقام اول اجرایی کشور مستقیماً پای کار نمیآمد، شدنی نبود؟
ملاقاتهای مردمی شاید برای اندکی از مردم در شهرستانهای دور از این نظر که مقام مسئولی را از نزدیک میبیند جالب توجه و هیجانانگیز باشد اما گرفتاریها و سختی معیشت مردم و مطالبات فراوان آنان به قدری زیاد است که اگر مقام مسئولی نتواند به آنان رسیدگی کند دیگر تفاوتی ندارد که در مرکز باشد یا به استانها و شهرستانها سفر کند.
آقایان مسئول! تمام این شیوهها قبلاً آزموده شده و بسیاری از مسئولان دولتهای قبلی این کارها را کردهاند و آنچه ماند انبوه مطالبات بر زمین مانده، تعهدات مالی عمل نکرده و انتظارات از حد فزون گشته بوده است نه رفع مشکلات چنانکه همچنان تورم بالا، بیکاری روزافزون، مشکل شدید مسکن، اوضاع سخت معیشتی مردم و وضع درآمدی پایین، گرانی شدید کالاها و داروها و مایحتاج عمومی مردم نبود امنیت و وجود کجرویها و آسیبهای اجتماعی دردهای بزرگ مردم است که تاکنون برای رفع آن کمتر راه حلی پیدا شده است.
در یک قلم به مساله مسکن اشاره کنیم که وعده رئیسجمهوری، ساخت یک میلیون واحد در سال بود که به اذعان خود مسئولان بانکها هیچ کمکی برای اجرای این طرح نکردهاند و موضوع همچنان اندرخم یک کوچه است. در مورد گرانی شدید دارو و مایحتاج اولیه مردم سخنی نگوییم، از بیکاری و گرانی لجام گسیخته حرفی نزنیم و از فرار سرمایه و مغزها چیزی ننویسیم و در یک کلام از تورم وحشتناک نگوییم که هر یک از این معضلات برای نابودی آمال و آرزوهای مردم یک کشور کفایت میکند و دیگر نیازی نیست مقام مسئول تصور کند اگر در دفترش کارش بنشیند معضلات حل نخواهد شد لذا باید رنج سفر به مناطق مختلف کشور را بر خود هموار کند.
خیر! این راهش نیست. آقایان مسئول اگر مسائل را ریشهای حل کنند و جلو فساد در انواع آن و مدیریت سوء را بگیرند و از هدررفت سرمایهها جلوگیری کنند و با انتخاب مدیران کارآمد در مناطق آنها را وا دارند تا با نظرات کارشناسی و صحیح مشکلات را احصا و به مرکز گزارش کنند، حل آن معضلات کار سختی نیست.
معضلات اصلی کشور در مرکز است و وجود قوانین مقررات متعدد و گاه متعارض و موازیکاری سازمانها و نهادها، مدیریت ضعیف و خالیشدن دست دولت از نیروهای کارآمد و مجرب به هر دلیل و از همه مهمتر مساله تحریم و مشکلات اقتصادی ناشی از آن میتواند بخشی از آن باشد که لازم است برای رفع آنها کاری اساسی کرد.
از مقام اول اجرایی کشور درخواست میکنیم به جای برنامهریزی برای انجام دور دیگری از سفرها، اولاً ارزیابی دقیق و شفاف از نتایج سفرهای دور اول استانی خود و دولتهای قبلی داشته باشد، ثانیاً جریان ارتباط با مردم را از مناطق به مرکز تغییر دهد یعنی کاری کند که دسترسی مردم به مسئولان آسان و رهاورد آن هم رفع مشکلات باشد. مسئولان استانی و شهرستانی به راحتی با مقامات بالادست مرتبط شوند و هدف حل مسائل مردم باشد نه رفع تکلیف. در این صورت در پایتخت هم میتوان مشکلات کشور در هر نقطه را احصا و شناسایی کرد و برای آن راهحل ارائه داد و نیازی نیست وقت دولت در شهرستانها و استانها صرف شود.