تعداد دانشآموزان غیرایرانی ثبتنام شده در مدارس کشور ایران از سال ۱۳۸۵، با شیبی ثابت رو به افزایش بوده است و به بیش از ۵۰۳ هزار دانشآموز اتباع در بیش از ۲۸ هزار مدرسه ایرانی در دوسال اخیر رسیده؛ این در حالی است که همواره سیاستهای متفاوتی طی ۴۰ سال اخیر پیرامون نحوه مواجهه با این دانشآموزان اعم از پذیرش یا عدم پذیرش، هزینه تحصیل، شرایط تحصیل نسبت با مسائل اقامتی آنها و مانند آن، اتخاذ شده است.
تحصیل کودکان مهاجر پس از امنیت یکی از دغدغههای همیشگی مهاجران ساکن در ایران از دیرباز تا به امروز بوده و امکان تحصیل کودکان و نوجوانان مهاجر افغانستانی در ایران همواره با فراز و نشیبهایی روبهرو بوده است.
از یک سو، سیاستهای ناظر بر تحصیل کودکان اتباع قانونی به صورتی نسبتا مطلوب پیگیری شده و از سوی دیگر، به دلیل حضور بیش از دو میلیون و ۲۵۰ هزار مهاجر غیرقانونی - بهویژه پس از حملات مکرر طالبان در این کشور - عملا سازوکار مشخص و با وحدت رویه قانونی و اجرایی در خصوص این گروه از مهاجران وجود ندارد.
فقدان ساماندهی این حوزه خود را در قالب مسائلی از جمله عدم پذیرش کودکان فاقد مدارک قانونی اقامت، رایگان نبودن آموزش در برخی دورهها به صورت قانونی و دریافت پول در قبال آموزش به صورت غیرقانونی در برخی دورهها برخلاف آییننامههای داخلی آموزش و پرورش، فعالیت مدارس خودگردان و به رسمیت نشناختن این مدارس تا دوره زمانی مشخص و عدم نظارت بر نحوه فعالیت و مانند اینها نشان داده است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی تحت عنوان «تحصیل کودکان مهاجر در ایران چالشهای تقنینی، نظارتی و اجرایی و راهکارهای پیشنهادی دفتر مطالعات اجتماعی» که در خرداد ماه ۱۴۰۱ منتشر شده به موضوع تحصیل کودکان مهاجر پرداخته است که در ادامه مروری بر مهمترین مباحث مطرح شده در این گزارش خواهیم داشت:
مواجهه ایران با پدیده مهاجرتهای بینالمللی
مواجهه کشور ایران با پدیده مهاجرتهای بینالمللی از ابتدای انقلاب اسلامی آغاز شد. عموما نوع مهاجرتها به کشور ایران از نوع اجباری، پناهندگی و پناهجویی بوده است. براساس سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ مرکز ملی آمار ایران، جمعیت مهاجران بینالمللی که به صورت رسمی در ایران سکونت دارند، بالغ بر یک میلیون و ۶۵۴ هزار نفر بود که از این تعداد مهاجران افغانستانی، عراقی و پاکستانی اکثریت مهاجران بینالمللی را تشکیل میدهند. در حقیقت
۹۵ درصد مهاجران حاضر در ایران «افغانستانی» و دو درصد «عراقی» و حدود یک درصد «پاکستانی» هستند.
پناهندگان افغانستانی طی پنج موج اصلی به ایران وارد شدند. موج اول؛ در سال ۱۳۵۸ و با حمله شوروی به افغانستان شروع شد. موج دوم؛ پس از خروج شوروی از افغانستان و وقوع درگیری های داخلی در افغانستان به وقوع پیوست. موج سوم؛ مهاجران افغانستانی همزمان با ظهور و قدرت گرفتن طالبان در افغانستان؛ موج چهارم؛ پس از حمله آمریکا به افغانستان و موج پنجم مهاجرت نیز پس از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان در سال ۱۴۰۰ اتفاق افتاد. از همان بدو ورود مهاجران و پناهندگان به کشور ایران، مسئله تحصیل و آموزش، یکی از دغدغه های اصلی خانوادههای مهاجر در ایران محسوب میشد.
نگاه آماری به تحصیل دانشآموزان اتباع در ایران
در سال تحصیلی ۱۳۷۱- ۱۳۷۰ تعداد دانشآموزان اتباع خارجی ثبتنام شده در مدارس ایران حدود ۱۲۱ هزار دانشآموز بود. در سال تحصیلی ۱۳۸۴-۱۳۸۳، به دلیل ممنوعیتهای وضع شده توسط نیروی انتظامی و وزارت کشور در راستای اجبار مهاجران به خروج از کشور، تعداد دانشآموزان مهاجر در مدارس ایران به کمترین حد خود در ۳۰ سال اخیر (حدود ۸۴ هزار دانشآموز) رسید.
اما پس از سال ۱۳۸۵ و تغییر سیاست ایران نسبت به مهاجران مقیم در ایران و کسانی که سابقه حضورشان در کشور به بیش از ۱۰ سال میرسید، روند ثبتنام دانشآموزان مهاجر در مدارس ایران همواره افزایشی بوده است؛ به گونهای که در سال تحصیلی ۱۳۹۹- ۱۳۹۸ تعداد دانشآموزان مهاجر ثبتنام شده در مدارس ایرانی به رقم ۵۰۳ هزار نفر رسید.
در مورد افزایش تعداد دانشآموزان افغانستانی در مدارس ایران بعد از فرمان رهبری تحلیلهای متنوعی را میتوان ارائه کرد. در سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۳ و پیش از اجرایی شدن فرمان رهبری توسط دولت وقت تعداد دانشآموزان اتباع خارجی در مدارس ایران بالغ بر ۳۶۱ هزار نفر بود. در سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۴ بعد از اجرایی شدن فرمان رهبری این رقم به حدود ۳۸۶ هزار نفر رسید. تعداد این دانشآموزان بعد از سال ۱۳۸۵-۱۳۸۴ با یک شیب ثابت رو به افزایش بوده است و بعد از فرمان رهبری گرچه تعداد دانشآموزان ثبتنامی افزایش پیدا کرده، اما شیب ثبتنام کودکان مهاجر افزایش نداشته است.
برخی افزایش ثبتنامها بعد از فرمان رهبری را به افزایش مهاجرتها نسبت میدهند اما بررسی میدانی نشانگر آن است که یکی از دلایل اصلی این امر افزایش دسترسی به تحصیل برای کودکان مهاجر است. دسترسیپذیری تحصیل کودکان مهاجر نیز طی دهههای اخیر همواره روندی افزایشی داشته است.
اگر فاصله سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ بررسی شود، ملاحظه خواهد شد که در سال ۱۳۷۵، تنها ۴۹ درصد از کودکان زیر ۱۸ سال مهاجر در ایران در مدارس ایران مشغول به تحصیل بودند در حالی که در سال ۱۳۹۵، این نسبت به حدود ۶۹ درصد رسید. بنابر گفتههای رئیس مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش این نسبت در سال ۱۳۹۸-۱۳۹۷ افزایش پیدا کرده و ۸۰ درصد واجدان شرایط توانستهاند در مدارس ثبتنام کنند.
افزایش معنادار باسوادی مهاجران
میزان باسوادی مهاجران افغانستانی ساکن در ایران از تعداد افراد باسواد در افغانستان بیشتر است
به طور کلی سطح باسوادی در میان مهاجران طی چند دهه اخیر به طرز معناداری افزایش پیدا کرده است.
فقط حدود ۱۰ درصد از نسل اول مهاجران که در سالهای ابتدایی دهه ۶۰ وارد ایران شدند، پیش از ورود، باسواد بودند. این شاخص در حال حاضر به ۶۴ درصد در میان کل مهاجران رسیده است. در ابتدای دهه ۹۰ میزان باسوادی در میان مهاجران حدود ۵۲ درصد بود اما در سال پایانی دهه ۹۰ این میزان به ۶۴ درصد رسیده است.
میزان باسوادی در نسلهای دوم و سوم مهاجران بسیار بالاتر است. ۷۶ درصد از جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله افغانستانی در ایران سواد خواندن و نوشتن دارند. میزان باسوادی مهاجران افغانستانی ساکن در ایران (که ۹۵ درصد از مهاجران ساکن ایران را تشکیل میدهند) از تعداد افراد باسواد در خود کشور افغانستان بیشتر است. به گونهای که نرخ باسوادی نسل دوم مهاجران افغانستانی در ایران به نرخ باسوادی ایرانیان بسیار نزدیکتر است.
در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ از بین کل دانشآموزان ثبتنامی غیر ایرانی، ۱۶۱۰ نفر در رده پیشدبستانی، ۳۳۵ هزار و ۹۶۳ نفر در دوره اول و دوم ابتدایی، ۱۰۴ هزار و ۴۵۸ نفر در دور اول متوسطه و ۵۵ هزار و ۵۹۰ دانشآموز در دور دوم متوسطه مشغول به تحصیل هستند. یک سوم دانشآموزان ثبت نام شده بدون مدرک و غیرقانونی هستند.
تهران رکورددار میزبانی از بیشترین دانش آموزان مهاجر
۱۴۱ هزار و ۲۴۴ نفر با برگه حمایت تحصیلی در مدارس ثبت نام شدهاند. این افراد فاقد مدرک اقامت قانونی هستند. در ۱۷ استان کشور که حضور مهاجران افغانستانی مجاز است، این دانش آموزان در کنار دانش آموزان ایرانی مشغول به تحصیل هستند. استان تهران بیشترین دانشآموز را با ۱۶۱ هزار و ۷۸۰ نفر دارد. خراسان رضوی، فارس، قم، البرز، کرمان، سیستان و بلوچستان و یزد، استانهایی هستند که به ترتیب میزبان بیشترین تعداد دانشآموزان مهاجر هستند.
تحصیل کودکان مهاجر در ۴۰ سال اخیر
فقدان وحدت رویه در خصوص سیاستهای پیرامون مسئله تحصیل کودکان اتباع
در ۴۰ سال اخیر، همواره سیاستهای متفاوتی در خصوص نحوه مواجهه با دانشآموزان اتباع اعم از پذیرش یا عدم پذیرش آنها، رایگان یا پولی بودن تحصیل آنها، شرایط تحصیل کودکان اتباع به نسبت مسائل اقامتی ایشان و مانند آن، اتخاذ شده است. مسئله تحصیل اتباع همواره متأثر از سیاستهای کلی دولت در خصوص اتباع افغانستانی به دلیل غلبه تعداد اتباع این کشور نسبت به سایر کشورها در ایران بوده است.
از یک سو، در ایران خدمات آموزشی به اتباع قانونی به شکلی سخاوتمندانه ارائه میشود و از سوی دیگر، به دلیل حضور حدود دو میلیون و ۲۵۰ هزار مهاجر غیرقانونی، موانع متعددی پیش روی این کودکان قرار داشته است. بر این اساس، میتوان گفت همواره دو قطب مخالف در مسئله تحصیل کودکان مهاجر افغانستانی در ایران در سطح سیاستگذاری وجود داشته است: نخست نگاه تهدیدمحور به دلیل غلبه سیاستهای بازگشت مهاجران غیرقانونی و بار مالی آموزش اتباع افغانستانی برای دولت ایران و دوم نگاه فرصتمحور بهویژه در خصوص مهاجران قانونی و همچنین پس از انتشار فرمان رهبری.
دهه ۱۳۹۰؛ فرمان رهبری و حق تحصیل کودکان مهاجر در ایران
رشد ۴۰ درصدی تحصیل کودکان مهاجر
انتشار فرمان رهبری برای تحصیل کودکان مهاجر افغانستانی در سال ۱۳۹۴، به نوعی پایان دادن به دوقطبیهای مذکور در حوزه سیاستگذاری تحصیل کودکان مهاجر بود و البته این تقابل در لایههای اجرایی کماکان باقی است. با مقایسه آمار تعداد دانشآموزان افغانستانی در مدارس ایرانی، مشاهده میشود که فرمان رهبری در سال ۱۳۹۴ ، به افزایش هفت درصدی ثبتنام دانشآموزان افغانستانی در مدارس ایران منجر شد (از حدود ۳۶۱ هزار دانش آموز غیر ایرانی در سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۳ تا پیش از انتشار فرمان رهبری، به حدود ۳۸۷ هزار دانشآموز غیرایرانی در سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۴).
البته پنج سال پس از صدور این فرمان، در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹، تعداد این دانشآموزان به حدود ۵۰۳ هزار نفر در ۲۸ هزار مدرسه رسید که رشد ۴۰ درصدی نسبت به قبل از سال ۱۳۹۴ دارد و بیانگر رشد کاملا تدریجی تعداد این دانشآموزان در مدارس ایران است.
به طور کلی این فرمان سه اثر عمده بر وضعیت تحصیلی کودکان اتباع به همراه داشته است:
- رایگان شدن حضور دانشآموزان مهاجر در مدارس دولتی ایرانی
هزینه تحصیل ۳۳۰ هزار دانشآموز مهاجر در سال ۹۵ بالغ بر ۵۰۰ میلیارد تومان بوده که فقط ۱۰ میلیارد تومان از این مبلغ را کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد به ایران پرداخته است. براساس ماده (۲) آییننامه نحوه آموزش اتباع خارجی، مصوب اول اردیبهشت ۱۳۹۵ هیئت وزیران، تا پیش از فرمان، تحصیل دانشآموزان افغانستانی در مدارس دولتی ایران با پرداخت شهریه به مدارس میسر بوده است.
همین مبلغ نیز برای قشر محروم مهاجران افغانی (مخصوصا خانوادههای پر جمعیت با چند دانشآموز) به عنوان سدی برای حضور در مدارس تلقی میشد. این فرمان به نوعی دلگرمی برای این خانوادههای مهاجر ایجاد کرد. با وجود این در عمل، آموزش و پرورش با تغییر بخشنامههای قدیمی که حضور دانشآموزان مهاجر را با پرداخت شهریه مجاز میدانست، عملا اخذ شهریه و سایر وجوه را به طور رسمی ممنوع کرد، اما این امر در برخی مدارس به طور غیررسمی از سوی مدیران مدارس انجام میشود.
-
امکان تحصیل کودکان مهاجر غیرقانونی و بدون مدرک
پیامد مهم دیگر این فرمان، عمومی شدن مسئله تحصیل مهاجران بود که سالها نادیده گرفته شده بود. پس از این، تحصیل کودکان مهاجر غیرقانونی که پیش از آن امکان ورود به مدارس دولتی را نداشتند، مورد توجه قرار گرفت و شرایط حضور آنان در مدارس دولتی تسهیل شد. حضور دانشآموزان مهاجر در مدارس دولتی که از یک سو به تثبیت اقامت آنان منجر شده و از سوی دیگر مدرک معتبر آموزش و پرورش ایران از ارزش قابل توجهی برای آنها برخوردار است و همچنین هزینه مدارس رسمی در مواردی که خلاف آییننامههای جدید عمل میشود، باز هم از مدارس خودگردان ارزانتر است و این موارد برای خانوادههای مهاجر ارزش زیادی دارد.
- تعیین تکلیف مدارس خودگردان
براساس نکات طرح شده در جلسات کارشناسی مرکز، این مدارس سالها بدون مجوز و خارج از دایره استحفاظی آموزش و پرورش فعالیت میکردند. در مدت زمان کوتاهی در تابستان ۱۳۹۴، فرایند ثبت و قانونی شدن تعدادی از این مدارس در شهرهای مختلف ایران انجام شد. از جمله پیامدهای قانونی شدن مدارس خودگردان، تعلق گرفتن کتاب درسی به دانشآموزان این مدارس بود که سالهای طولانی از معضلات کودکان مهاجر در تحصیل محسوب میشد. همچنین بخشی از فرایند ادغام اجتماعی نیز در دستور کار این مدارس گنجانده شد.
چالشهای تحصیل کودکان مهاجر در ایران
چند راهکار برای کاهش چالشهای تحصیل دانشآموزان اتباع در ایران
وضعیت تحصیل کودکان مهاجر به ویژه اتباع افغانستانی در طول دهههای گذشته همواره با سیاستهای متفاوت و متناقضی روبهرو بوده است. این مسئله به صورت ویژه متأثر از سردرگمی سیاستهای تابعیت در ایران بوده و به دلیل همین آشفتگی، کودکان بسیاری از حق تحصیل محروم ماندهاند.
کودکان مهاجر بهویژه افغانستانی در مسیر تحصیل خود با چالشهای قانونی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی روبهرو هستند که هریک از این موارد با توجه به اقامت دائمی این کودکان در کشور فرایند ادغام اجتماعی ایشان را به تأخیر میاندازد و تنها مسیر ورود آنها را به ورطه آسیبهای اجتماعی همچون کودکان کار، دستفروش و زبالهگرد و اقسام بزهکاریهای اجتماعی تسهیل میکند. این در حالی است که طبق فرمان صریح رهبری در خصوص حق تحصیل این کودکان بایستی به وضعیت تحصیل این کودکان و رایگان شدن آن سرعت بخشیده میشد.
وضعیت مهاجران در ایران از سه حالت خارج نخواهد بود:
١. حضور میلیونی آنان در ایران مستمر خواهد شد و ما شاهد کاهش جمعیت آنان در کشور نخواهیم بود.
۲. شرایط بازگشت مهاجران به کشور افغانستان مهیا میشود و بخشی از جمعیت آنان به این کشور باز میگردند و در حداقلیترین شکل، مهاجرت های جدید به ایران صورت نمیپذیرد.
٣. اروپا بار دیگر سیاست جذب مهاجر را در پیش میگیرد و عدهای از مهاجران حاضر در ایران، کشور را به قصد مرزهای اروپا ترک میکنند.
درحقیقت استمرار حضور مهاجران در ایران، بازگشت آنان به افغانستان یا عزیمت به کشورهای دیگر به بسیاری عوامل سیاسی، اقتصادی و امنیتی خارج از اراده حاکمیت ایران (همچون شرایط سیاسی، اقتصادی و امنیتی حاکم بر کشور افغانستان، سیاستهای مهاجرتی کشورهای اروپایی و ...) باز میگردد، اما به نظر میرسد در چشمانداز پنج سال آینده و با توجه به موج مهاجرتی برآمده پس از استقرار طالبان و شرایط وخیم اقتصادی کشور افغانستان و با توجه به هرم رشد جمعیت کشور ایران و سابقه گذشته، در حداقلیترین شکل هر سال حدود ۵۰۰ هزار نفر کودک و نوجوان لازمالتعلیم مهاجر در کشور حضور داشته باشند.
این رقم برابر با تعداد دانشآموزان ثبتنام شده در سالهای تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ و ۱۴۰۰-۱۴۰۱ است و همان طور که در بخش آمار و ارقام ذکر شد، اکثر آنان در مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل هستند. از سوی دیگر، توسعه آموزش مجازی در شرایط پساکرونا به عنوان یک فرصت برای جاماندگان از تحصیل و یک تهدید برای دانشآموزان نیازمند توجه ویژه شناخته میشود. دانشآموزان مهاجر تحت تأثیر توأمان این فرصت و تهدید قرار دارند.
برای مدیریت چالشهای گفته شده و کاهش آثار منفی این چالشها و افزایش فرصتهای حاصل از فرمان رهبری مبنی بر حق تحصیل همه کودکان مهاجر حاضر در ایران، این گزارش پیشنهادهای تقنینی، نظارتی و اجرایی زیر را ارائه داده است:
پیشنهادهای تقنینی عبارت است از تدوین قانون ادغام اجتماعی اتباع و تأکید بر یک سرفصل ذیل آن در خصوص تحصیل کودکان
پیشنهادهای نظارتی عبارت است از پیگیری نظارتی از دولت در مورد کیفیت و کمیت وضعیت اجرای فرمان رهبری در خصوص تحصیل کودکان مهاجر برای جلوگیری از تفسیرهای شخصی و پایدارسازی روند اجرای آن، پیگیری نظارتی از دولت برای در اولویت قرار دادن برگزاری سریع و گسترده دوره های آموزشی برای مدیران، کادر و معلمان مدارس پذیرنده مهاجران با هدف اشاعه پروتکلها و استانداردسازی رفتار با مهاجران و کودکان مهاجر در قالب آییننامههای داخلی آموزش و پرورش
همچنین پیگیری نظارتی در خصوص جلوگیری از جداسازی دانشآموزان ایرانی و افغانستانی در مدارس و جلوگیری از جدا کردن شیفت دانش آموزان مهاجر از شیفت دانشآموزان ایرانی در مدارس دوشیفته و تأکید بر تحصیل این دو قشر در کنار هم و در کلاسهای مشترک و در شیفتهای یکسان در قالب آییننامههای داخلی آموزش و پرورش
از پیشنهادهای اجرایی نیز میتوان به مواردی چون تدارک تشکیل کمیته یا کارگروه ویژه در ادارات کل آموزش و پرورش استانها برای بررسی موارد خاص تحصیل مهاجران و جلوگیری از اعمال سلایق شخصی در موارد گوناگون، فعالسازی ظرفیتهای فعالان افغانستانی برای تأسیس مدارس خودگردان، عدم جداسازی اجباری دانشآموزان ایرانی و افغانستانی در مدارس و جلوگیری از جدا کردن اجباری شیفت دانش آموزان مهاجر از شیفت دانش آموزان ایرانی در مدارس دو شیفته، توسعه آموزش مجازی برای کودکان اتباع بازمانده از تحصیل، برقراری ارتباط سازمانی میان خیریه ها و مدارس با هدف رفع کمبودهای ضروری دانش آموزان مهاجر و توسعه برنامههای تبلیغی و ترویجی رسانهای در نمایش نقاط مثبت حضور مهاجران در ایران و تصحیح ذهنیت عمومی نسبت به آنان اشاره کرد.