نویسندگان آلمانیزبان در نشستی از آثار خود خواندند، از وضعیت ادبیات آلمانیزبان و نیز آشناییشان با ادبیات فارسی گفتند.
به گزارش ایسنا، یازدهمین نشست «سه سرزمین، یک زبان» با حضور دانیلا دانتس از آلمان، روت شوایکرت از سوئیس و بیرگیت بیرنباخر از اتریش در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
این نشست به خواندن بخشی از آثار این نویسندگان و گفتوگویی درباره ادبیات معاصر آلمانیزبان و سبک هر یک از این نویسندگان اختصاص داشت. این نشستها از سال ۱۳۹۰ با همکاری رایزنی فرهنگی آلمان، سوئیس و اتریش برگزار میشود و بر ایجاد شناخت و تعامل میان نویسندگان و شاعران آلمانیزبان و متخصصان و علاقهمندان ایرانی تأکید دارد.
در ابتدای این نشست، علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و بینالملل شهر کتاب، اظهار کرد: ادبیات آلمانیزبان از نظر ادبی و اندیشگی بسیار غنی است و در سه دهه گذشته در ایران روند بسیار خوبی داشته است. هر هفته چندین کتاب، اغلب رمان، از ادبیات آلمانی به زبان فارسی ترجمه و منتشر میشود. خوانندگان و مخاطبان ادبیات در ایران با نامها و آثار شاعران و نویسندگان معاصر آلمانیزبان، که آثارشان را در فاصله دو جنگ جهانی و بعد از آن منتشر کردهاند، آشنایند. توماس مان، کافکا، هرمان هسه، آلفرد دوبلین، روبرت موزیل، هرمان بروخر، اشتفان تسوایک، فریدریش دورنمات، هاینریش بل و بسیاری دیگر برای مخاطب ادبیات در ایران آشنایند. اما آیا ادبیات کلاسیک آلمانی ماندگارتر از ادبیاتی است که در سالهای اخیر در کشورهای آلمانیزبان نوشته شده است؟ نمایندگان واقعی ادبیات حال حاضر آلمانیزبان چه کسانی هستند و در ایران چقدر شناخت از آثارشان وجود دارد؟ آیا آثار ترجمهشده از ادبیات آلمانیزبان همه آن چیزی است که امروز در کشورهای آلمان، اتریش و سوئیس جریان دارد؟ زبان و ایدههای نویسندگان امروز آلمانیزبان چگونه است؟ از چه مینویسند و چگونه مینویسند؟ موقعیت زنان نویسنده در این سه کشور چگونه است؟ ادبیات کودک و نوجوان آلمانیزبان در چه مرحله و موقعیتی است؟
او ادامه داد: در ۱۱ سال گذشته، ترجمه آثار نویسندگان امروز آلمانیزبان و حضور نزدیک به ۴۰ نویسنده و شاعر در نشست «سه سرزمین، یک زبان» و دیگر برنامههای مرکز فرهنگی شهر کتاب موجب آشنایی و آشتی بیشتر با ادبیات امروز آلمانیزبان و آشنایی ما با چهرهای جدید از این ادبیات شده است. در شرایط امروز جهانی که بشر به دردها و رنجهای بیشتری مبتلا شده و با پدیدههای جدیدی روبهروست و خشونت و عدم تفاهم در حال چیرگی است با ادبیات میتوانیم نزدیکی و شناخت بیشتری فراهم بکنیم. همچنین، این رفتوآمدها و گفتوگوها منجر به ایجاد درک متقابل اندیشمندان و نویسندگان و اصحاب فرهنگ و هنر کشورهای مختلف میشود که قدری آرامش و صلح و دوستی و درک متقابل ملتها را از هم تقویت میکند.
نخستین مهمان این نشست روت شوایکرت بود که به همراهی سعید فیروزآبادی، دبیر نشست و مترجم، برای گفتوگو و خواندن بخشی از آثار خود دعوت شد.
شوایکرت که در ۱۹۶۵ در لوراخ آلمان متولد و در سوئیس بزرگ شده است، در حال حاضر با خانوادهاش در زوریخ زندگی میکند و به کار نویسندگی و نمایشنامهنویسی مشغول است. او در سال ۱۹۹۴ با مجموعه داستان «بادامزمینیها» وارد عرصه نویسندگی شد و پس از آن، رمانهای «چشمها بسته»، «اوهایو»، «همینطور که پیر میشویم» و «روزهایی مثل سگها» را منتشر کرد. شوایکرت تاکنون جایزه مسابقه ادبی «اینگبورگ باخمن»، بورس تحصیلی «برتلزمان»، جایزه بنیاد نویسندگان سوئیس و جایزه نویسنده شهر برگن انکهایم، جایزه هنر شهر زوریخ و جایزه «زولوتورن» را به خود اختصاص داده است.
شوایرت در این نشست بخشهایی از رمان «همینطور که پیر میشویم» خود را به زبان آلمانی خواند.
همچنین، سعید فیروزآبادی ترجمه فارسی خود را از همین بخشها خواند.
در ادامه، شوایکرت درباره شمار زیاد شخصیتهای رمان و راز میان این شخصیتها گفت: این داستان به خانوادهام برمیگردد. در واقع، از طرف پدر خواهرخواندهای داشتم که در ماه فوریه به سبب مصرف مواد مخدر یا سرمای زیاد در نوزدهسالگی فوت کرد. این خود بحثی ایجاد کرد. در واقع، این یک داستان شخصی است. ظاهراً رازی در این خانواده وجود داشته که حالا در حال بازگو شدن است و حال اینکه این راز در نسلهای مختلف چگونه بازگو خواهد شد خودش موضوعی جذاب است. در واقع، داستان بازگویی ماجرایی سیساله است. اما این بیش از ۳۰ سال است و شاید ۸۰ سال را بازگویی میکند و نشان میدهد که جامعه سوئیس در ۸۰ سال اخیر تا چه حدی دچار تحول شده و تغییر یافته است. این فقط مختص آدمهایی نیست که در اینجا زندگی میکنند، بلکه کل جامعه و شرایط آن را در برمیگیرد. در این رمان، شخصیتی از چچن آمده و پزشکی پناهجوست و شخصیت دیگری از امریکای جنوبی آمده و او هم پناهجویی در سوئیس است و بر ادبیات سوئیس و زندگی مردم سوئیس تأثیر میگذارد.
او درباره برآورد نتیجه سفر پیشین (۲۰۰۷) خود به ایران و انگیزه دوباره به ایران آمدن گفت: من الان فقط ۱۲ ساعت است که وارد ایران شدهام و نمیتوانم چیزی بگویم. اما از انگیزههایم برای این سفر یکی روبهرو شدن با رسانههای ایرانی بود و دیگری جذابیتهایی که نوید کرمانی برایم فراهم کرده بود. او نویسنده بسیار خوبی است که در آلمان زندگی میکند و درباره مردم ایران مینویسد.
دانیلا دانتس از آلمان دومین مهمان این نشست بود و تعدادی از شعرهای خود را خواند.
غزل شاکری، بازیگر نیز ترجمه علی عبداللهی و علیرضا عباسی از همین شعرها را برای حاضران خواند.
دانیلا دانتس نویسنده، مورخ تاریخ هنر، شاعر معروف معاصر در زبان آلمانی و متولد ۱۹۷۶ در آیزناخ است. او دانشآموخته ادبیات آلمانی و تاریخ هنر در توبینگن، پراگ، برلین، الیپزیگ و هاله است. پایاننامه دکتری او در زمینه تاریخ معماری است. او ریاست خانه شیللر در رودولشتات را برعهده دارد و در دانشگاه هیلدسهایم به تدریس مشغول است. این شاعر در کرانیشفلد شهر تورینگن زندگی میکند و جوایز و نشانهایی را از آن خود کرده است، از جمله، جایزه «راینر مالکوفسکی» (مشترک با میرکو بونه)، بورسیه فرهنگستان آلمان در رم، بورسیه لندن از بنیاد ادبیات آلمانی، جایزه آلمانی «نچرال رایتینگ» و جایزه گونترکونرت. برخی از آثار منتشرشده دانتس عبارتاند از «گریزهای طولانی»، «ف»، «زریمونت» و «پونتوس».
دانتس در این نشست ضمن اذعان به الهام گرفتن از فروغ فرخزاد و احمد شاملو، درباره بحث سوزان سونتاگ در «علیه تفسیر» درباره جدایی فرم و محتوا گفت: مهمترین بحث در شعر درباره همین فرم و محتوا است. به نظرم، هر صنعتگری خیلی خوب میداند که آن مادهای که در اختیار دارد به کار نهایی او شکل میدهد. اینطور نیست که کسی بخواهد جداگانه به فرم یا محتوا فکر بکند. بلکه پیامی که میآید خودش را با قالب هماهنگ میکند و این خودش به سادگی بیان شعری میشود.
دانتس همچنین درباره علاقه به زبان و شعر فارسی و همکاری پروژه برگردان شعر فارسی به زبان آلمانی گفت: در آلمان علاقه به ادبیات ایران وجود دارد، منتها بیشتر به ادبیات کلاسیک ایران مثل حافظ و مولانا. من به دنبال شاعران جوانتر و معاصرتر ایرانی بودم تا بتوانم شیوه بیانی دیگری را نشان بدهم که در آلمان شناختهشده نیست. این کار را بخصوص برای خودم کردم. من در ذهن خودم شخصیتی مثل احمد شاملو را مجسم میکنم که در شعر خود برآمدن خورشید را مطرح کرده است که برایم خیلی عجیب و غریب و خاص است. پنج سال پیش من با پروژهای همکاری کردم که در آنجا از طریق کسانی که فارسی بلدند به بازگرداندن این شعرهای فارسی کمک کردم و علیرضا عباسی در این پروژه همکاری میکرد. همچنین، در مجموعه دیگری با علیعبداللهی همکاری کردم و کاری منتشر کردیم که شعر فارسی در اروپا است و منظور شاعران فارسیزبان ساکن اروپا هستند که سه نسل مختلفاند. سعی کردیم شاعران فارسیسرای ساکن اروپا را هم در نظر آوریم.
آخرین سخنران، بیرگیت بیرنباخر، به همراه مترجم برای گفتوگو و خواندن بخشی از رمان خود با عنوان «من در سوی خویش» دعوت شد. بیرگیت بیرنباخر متولد ۱۹۸۵ است و در جایگاه نویسندهای مستقل با خانواده خود در سالزبورگ اتریش زندگی میکند. اولین رمان او با عنوان «ما بدون نهنگ» در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است. همچنین او در سال ۲۰۲۰ دومین رمان خود، «من در سوی خویش»، را منتشر کرده است. آثار ادبی او جوایزی چون جایزه اینگبورگ باخمن و یورگن پوتنر را برایش به ارمغان آوردهاند و به چندین زبان ترجمه شدهاند.
او درباره گرایش به آزمودن زبان در ادبیات اتریش از دهه ۶۰ و ۷۰ گفت: دلیل شکلگیری چنین گرایشی میتواند این باشد که زبان گفتاری اتریش با زبان نوشتاری آلمانی رسمی یکی نیست و ما به نوعی در حین نوشتن کار ترجمه میکنیم. این خود به شکلی بر شکلگیری این اتفاق تأثیرگذار است. برای خود من از کودکی این ناراحتکننده بوده است که باید خودم را به این تغییرات مقید میکردم. در واقع، این برایم ناراحتکننده بود که برای بیان آنچه هست باید خودم را عوض میکردم. شاید بشود گفت، حتی در مخالفت با این امر بودم. نکته جالب این است که ما مجبوریم خودمان را به سمت زبان آلمانی معیار پیش ببریم و برای همین بین آلمانی اتریش و آلمانی در خود آلمان خیلی اختلاف وجود دارد. ما نویسندگان سوئیسی مجبور به این کار هستیم ولی در عین حال دوست داریم در مقابل آن مقاومت هم بکنیم.
بیرنباخر سپس درباره میزان آشنایی خود با ادبیات معاصر ایران گفت: من خیلی کم از ادبیات ایران میخوانم. اما نوا ابراهیمی را میشناسم و آثار نوید کرمانی را میخوانم.
او درباره چرایی افزایش سهم زنان نویسنده در جهان، موضوعات مورد توجه زنان نویسنده و رشد کمی و کیفی زنان در نویسندگی در اتریش گفت: من با اینکه بپرسیم چرا زنان بیشتر مینویسند مشکل دارم. در سالهای اخیر بخشی از این ادبیات به خود درونی این فرد و تجربههای شخصی او میپردازد. اما بخش بزرگتر که جذاب شده است داستانسرایی درباره دورههای مختلف تاریخی و شرایط مختلف تاریخی است. با همه اینها گستره ادبیات آلمانی اینقدر متنوع است که ما خیلی دقیق نمیتوانیم مشخص کنیم و شاید این کار دانشمندان باشد که مشخص کنند. در عین حال، آخرین نکته اینکه ما نویسندگان بسیار خوبی داریم که با موضوعات بسیار مختلف کار خودشان را انجام میدهند.