روزنامه اعتماد در گفتوگویی با صادق خرازی نوشت:
*باید دید در فرآیند مناسبات ایران و امریکا چه تحولی رخ داده است که خانم هیلاری کلینتون به هنگام ترک وزارت امور خارجه ایالات متحده، پیشنهاد مذاکره با ایران را مطرح کرده است. اراده و تصمیم برای مذاکره با امریکا فرآیند ویژهیی را در ایران طی میکند که در چارچوب منویات، نظرات و استراتژی مقام معظم رهبری باید باشد. مسلما باید ارزیابی از جهتگیری دولت جدید ایالات متحده داشت. آن هم در این شرایط ویژه که خاورمیانه مشکلات و مسائل امنیتی فراوان دارد. بحران سوریه، بحران فلسطین و غزه، بحران عراق و افغانستان و موضوعات متعدد دیگر. این نخستینباری نیست که دولت ایالات متحده خواستار مذاکره مستقیم با ایران شده است.
*اگر عمق نگاه رهبری در این خصوص را مد نظر بگیریم متوجه میشویم که راه را نبستهاند. شرایطی گذاشتهاند که آن وضعیت و شرایط احراز نشده است. متاسفانه مخاطب این کلام انتقادآمیز من برخی خودیها هستند که همه مسائل را از دریچه مذاکره و گفتوگو حل شده تلقی میکنند. مذاکره وگفتوگو به منزله حل و فصل تلقی نمیشود. الان آقایان دارند با ۱+۵ مذاکره میکنند مگر معضلات حل شده یا توقعات و انتظارات طرف مقابل کاهش پیدا کرده است؟ هیچیک از این مسائل که محقق نشده هیچ، بلکه دیوار بدبینی و سوءتفاهم از گذشته نیز بلندتر شده است
*مناسبات ایران وامریکا به صورت کلی و عدم وجود چارچوبی منسجم در دو سوی دوکشور مهمترین موضوعات و مسائل سیاست خارجی دو کشور هستند. من با شکل ادبیات برگزیده بر این سوال موافق نیستم. طبیعی است که پیچیدگیهای منطقه خاورمیانه، ایران را با جهانی از واقعیتها روبهرو کرده وبه ناچار سیاستها تغییر میکنند و مسوولان امر ناچارند برای تامین منافع، به حیطه واقعیتهای ناگفته و نا نوشته یا خود سر پوش گذاشته، ورود کنند. اصل بحث مناسبات ایران و امریکا، موضوع مهمی است که امروز نخبگان و سیاستمداران و مسوولان به آن میاندیشند.
*فرآیند مذاکره بدون قید و پیش شرط یک گام به سوی جلو محسوب میشود.
*اگر دولت ایالات متحده امریکا به فرآیند حل و فصل جامع و کامل با جمهوری اسلامی ایران بیندیشد و طرحی کاملا منطقی در قبال همه مباحث فراگیر در مناسبات دو جانبه و منطقهیی و بینالمللی ارائه کند، گامی مهم برداشته است.
*رابطه با امریکا را ایران قفل نکرد که کلیدش دست کسی از دولتمردان و سیاستمداران داخلی باشد. امریکاییها میتوانند با اقدام جبرانی رمزگشایی کنند.
*امیدوارم شرایطی به وجود بیاید که با صلاحدید رهبری شاهد تحولات جدید باشیم.
*ایران پل نهایی تنشزدایی امریکا با دنیای اسلام است.
*برخی در همین دو دولت نهم و دهم به نوع مناسبات ایران و ایالات متحده به عنوان ابزاری سیاسی و حزبی نگریستند.
*در سیاست خارجی آنها که زیرک هستند و دست رو نمیکنند گهگاهی چنان مشکل دارند که خود وکشورشان را هم مستاصل میکنند چه برسد به روزی که بیهدف و بیبرنامه از بیان یک طرح، گاه ایده، گاه تاکتیک و گاه استراتژی سخن به میان آید. این پرگوییها قطعا به صلاح ملک وملت نیست. برخی آقایان هنگام روی کار آمدن شعارهای آسمانکوب آنچنانی داده و قدرت را در نفی کامل فکر و تلاش برای روانسازی و تعدیل مناسبات میدیدند. همین آقایان امروز همه مسائل را فقط در سبد عادیسازی مناسبات با ایالات متحده حتی بدون آنکه ارزیابی از سیاست خارجی طرف مقابل داشته باشند، میچینند. برخی ایام چنان شتاب زده و مشتاق خود را نشان میدهند که همهچیزمان بر سبیل ساده بینی و ساده انگاری تفسیر شود.
*اینکه کاملا مشخص است که برخی افراد در دولتهای پیشین و برخی در همین دو دولت نهم و دهم به نوع مناسبات ایران و ایالات متحده به عنوان ابزاری سیاسی و حزبی نگریستند. من صریح حرفم را میزنم؛ این نوع طرز تلقی به سیاست خارجی جواب نمیدهد. سیاست خارجی در ایران متمرکز است. خب طبیعی است که مجالی برای یک چنین بهرهبرداری به این نوع نگرش نمیدهند. حوادثی در پیرامون منطقه ما شکل گرفت؛ برخی مجوز یافتند به صورت مشروط و معین و با چارچوپ تعیین شده در مسیر مصالح ملی به مذاکره بپردازند و حتی امتیازاتی هم بدهند. اینکه آیا آنها توانستهاند مابهازای همکاری خود را بگیرند، بحث دیگری است.