روملو لوکاکو، نماد بخشی از مردم است که جز امید و پشتکار چیزی ندارند اما با آن همه چی را فتح میکنند و در تاریخ نامشان ثبت میشود.
تیم اینتر جمعه شب در کلن آلمان به مصاف سویا رفت، کونته لیگ را با اختلافی اندک به یوونتس واگذار کرد و در جام حذفی هم در نیمه نهایی مقابل ناپولی شکست خورد، در لیگ قهرمانان هم در گروه مرگ با حضور دورتموند، بارسلونا و اسلاویا پراگ در رتبه 3 جدول قرار گرفتند تا راهی لیگ اروپا شوند و در آنجا هم مغلوب سویا در فینال شدند، دیداری که لوکاکو یک گل زد اما یک گل به خودی هم زد تا شب بسیار دراماتیک و تلخی را تجربه کند
این فصل اما یک تفاوت اساسی با فصول قبل داشت: حضور مهاجم جوانی به اسم لائوتارو مارتینز آرژانتینی و لوکاکو مهاجم سرشناس بلژیکی که از منچستریونایتد به اینتر پیوست، در شروع فصل الکسیس سانچز و لوکاکو و در نیم فصل اشلی یانگ از شهر بارانی منچستر راهی شهر مد و فشن یعنی میلان شدند تا انقلابی که کونته شروع کرده بود را تکمیل کنند، انقلابی که با مرخص کردن ایوان پریشیچ، رجا ناینگولان و مائورو ایکاردی مهاجم و کاپیتان تیم، شروع شده بود، پریشیچ به بایرن مونیخ رفت و ناینگولان به کالیاری، ایکاردی هم که مدیر برنامه هایش همسرش یعنی وندا ایکاردی است راهی پاریسن ژرمن شد. این ها باعث شد تا دیگر حاشیه ای حول محور تیم نباشد و ستاره افول کرده بلژیکی دوباره به اوج برگردد. داستان لوکاکو از 6 سالگی وی شروع میشود که آنها به طور کامل ورشکست شدند، او تعریف میکند که یک روز هنگام ناهار میبیند که مادرش، شیر را با آب قاطی میکند و متوجه میشود همه چی دیگر تمام شده است، سپس مجبور میشوند تلویزیون را بفروشند و روملو فرصت دیدن ستارگان فوتبال را از دست میدهد، برای چند هفته هم برق نداشتند تا تنها ستاره زندگی لوکاکو، ستاره های آسمان در آن شبهای سیاه باشند و لوکاکو با دعا کردن و به امید تلاش بیشتر در روز بعدی به خواب فرو رود. لوکاکو در شرایطی در کودکی و جوانی بازی میکرد که مجبور بود کفشهای پدرش را بپوشد و بدتر از آن مورد توهین بقیه واقع شود، لوکاکو به دلیل هیکل درشتش مورد تحقیر و سوظن والدین بقیه بازیکنان قرار میگرفت و یکبار مجبور شد آی دی کارتش را به آنها نشان دهد تا رهایش کنند، با افزایش سن و حضور در مطرحترین باشگاه بلژیک، یعنی استاندارد لیژ نوع تحقیر شدنهایش تغییر کرد و هنگامی که او خوب بازی میکرد، روملو لوکاکو مهاجم بلژیکی و زمانی که عملکردش جالب نبود لوکاکو مهاجم بلژیکی اهل کنگو خطاب میشد. اما روملو نوجوان از این اتفاقات دردناک و مضحک برای خود انگیزه ساخت، مثلی آلمانی میگوید یک انسان هرچه اراده کند میتواند انجام دهد اما هر چه اراده کند نمی تواند به دست آورد. لوکاکو میگوید که حتی وقتی در پارک بازی میکرد، هر بازی برایش در حکم فینال بود و تا نفس داشت تلاش میکرد و نتیجه سختکوش هایش آن است که، پسری که حتی نمیتوانست فوتبال ببیند در 16 سالگی در سطح اول اروپا فوتبال بازی میکرد و در ادامه جام ها را فتح کرد و به همراه تیم ملی بلژیک رتبه سوم جام جهانی 2018 را به دست آورد تا الگویی دیگر به جهانیان معرفی شود. لوکاکو اما اصولی هم دارد، وقتی در چلسی بود با آن تیم فاتح لیگ قهرمانان اروپا شد اما چون توسط سرمربی تیم یعنی روبرتو دی متئو، یک دقیقه هم بازی نکرد جام را لمس نکرد و با خود عهد بست هرگاه در جریان موفقیت تیم نقشی نداشت، جام را لمس نکند.
لوکاکو در اولین سال حضورش در اینتر، رکورد گلزنی در یک فصل را برای این تیم بعد از 23 سال شکست، برای آخرین بار رونالدو نازاریو موفق شده بود که در یک سال در تمام رقابتها 34 گل بزند و آن رکورد با زدن گل 34 توسط لوکاکو مشترک شد؛ دیگو میلیتو آرژانتینی و ساموئل اتوئو کامرونی هم در یک سال بالا 30 گل برای اینتر به ثمر رسانده اند. زدن گل بخودی قطعا یکی از دردناکترین لحظات برای یک فوتبالیست است و زمانی که این اتفاق در یک فینال اروپایی بیافتد مانند خوردن یک پارچ سم است، اما نباید فراموش کنیم عمده موفقیتهای این فصل اینتر حاصل گلهای پرشمار لوکاکو است که وقار و روزهای خوش را بعد از سالها دوباره به جوزپه مه آتزا برگرداند؛ خوشبختانه هواداران اینتر هم واکنش منفی نشان ندادند تا این نکته را گوشزد کنند که اخلاق اصل جدایی ناپذیر ورزش است.
سید مهدی داودی