مراد راهداری، اقتصاددان ضمن مقایسه شاخصهای اقتصادی – نظامی ایران و ونزوئلا و همچنین اتحاد فروپاشیدهی جماهیر شوروی، راه برون رفت مشکلات اقتصادی کنونی کشور را در تغییرِ دخالت دولت در اقتصاد میداند.
راهداری در گفتوگو با "مردمسالاری آنلاین" گفت: اقتصاد شوروی سابق که با فروپاشی مواجه شد، دارای تجارب مناسبی برای ادارهی اقتصاد سایر کشورها است. اگرچه هر کشوری اقتضائات مربوط به خود را دارد و نمیتوان کپی برداری صرف کرد. اگر یک کشور، سیاست و راهبردی را اجرا کرد و موفق بود، لزوما قرار نیست آن سیاست و راهبرد در جاهای دیگر همان نتیجه را بدهند؛ چرا که ساز و کارهای مقصد و مبدا لزوما یکی نیست.
وی افزود: در همین راستا میتوانیم از اقتصاد شوروی و ونزوئلا درسهایی را بیاموزیم که میتوانند مثمر ثمر باشند. ما و کشور ونزوئلا شاخصهای اقتصادی مشابهی داریم. رخدادهایی در این اقتصاد به وقوع پیوسته که در اقتصاد ایران هم در حال اتفاق افتادن است. به عنوان مثال آنها به دلیل تورمهای بالا، از پول ملیشان چند صفر حذف کردند. ایران نیز چنین تصمیمی را در خصوص صفرهای مربوط به پول ملی خود دارد.
او ادامه داد: ونزوئلا همچون ایران عضو سازمان اوپک است و سهم بالایی در تولید نفت دارد. ونزوئلا نرخ رشد اقتصادی منفی، بیکاری بالا و همچنین اعتراض اجتماعی بالایی دارد. در ایران نیز دقیقا همین موارد تجربه شده است. در ونزوئلا به دلیل همین مشکلات شاهد مهاجرت بینالمللی هستیم که در ایران همین موضوع را علنا میبینیم. در عدد و ارقام رخدادهای ایجاد شده، شاید تفاوتهایی داشته باشیم، اما در چارچوب مشکلات، شباهتهایی به همدیگر داریم.
وی تصریح کرد: ماحصل این مشکلات در ونزوئلا را باید در اعتراضات گسترده اجتماعی دید که این اعتراضات گسترده اجتماعی در سالهای 96 و 97 در ایران به وقوع پیوست. در ونزوئلا شاید امروزه اوضاع مقداری آرام شده باشد، اما وضعیت موجود مصداق آتش زیر خاکستر است. مردم نجیب ایران به دلیل اعتقاداتی که دارند، شاید چندان تمایل نداشته باشند که با نظام رو در رو شوند و نظام را متزلزل کنند. آنها تمایل به اصلاح وضعیت موجود دارند. در ونزوئلا کار به جایی رسیده که حتی کسانی که از دولت مسکن دریافت کردهاند، علیه همان دولت وارد خیابانها شدهاند.
این اقتصاددان افزود: در مورد شوروی هم باید گفت "اقتصاد دولتی" وجه مشترک ایران و شوروی است. اقتصاد دولتی در ایران، با صادرات نفت رابطه مستقیمی دارد که با ونزوئلا هم قابل مقایسه است. در شوروی البته به دلیل انقلاب سال 1917، در بنیاد اقتصاد دولتی آن مبحث "ایدئولوژی مبنی بر اشتراکگرایی" بسیار غالبتر است. به هر ترتیب اقتصاد دولتی در پارهای موارد، مبارزه با طبیعت بشر محسوب می شود که پاسخگوی نیازهای اجتماعی – اقتصادی نیست. در مواردی این کشورها وارد مبادی شدند که با سیاستهای خود انگیزهکشی کردند. آنها حتی مزارع را هم دولتی نموده و اینگونه مردم را به تمام معنا مستاجر خود کردند. این موضوع منجر شد که کارآفرینی کاهش یابد.
این عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور با مقایسه سهم نظامیان غرب و شرق در اقتصادشان گفت: آنچه از شوروی برای ما میتواند به عنوان درس مطلوب باشد، بحث نظامی گری در توسعه GDP است. از قضا این موضوعی است که روسیه را از اقتصاد آمریکا و اروپا جدا میکند. بودجه نظامی آمریکا بالا است اما سهمش از GDP پایین است. در روسیه این نسبت بالا است و اینگونه نظامیگری در اقتصادش تاثیر میگذارد. اکنون ما علیرغم اینکه دچار این مشکلات هستیم و تورم، فقر، کاهش صادرات نفت، بیکاری، و ... داریم، به دلیل شرایط خاصی که در جامعه بین المللی داریم، هزینههای نظامیگری ما هم افزایش پیدا کرده و سهم آن از GDP افزایش یافته است.
وی افزود: اما عموم مشکلات درمان دارد. ما متاسفانه به موضوع "عرضه" یا همان "تولید"، کم توجه هستیم. کشوری که توجه آن معطوف به تقاضای اقتصاد باشد، نمی تواند کار بنیادی و اساسی انجام دهد. تقاضای اقتصاد را زمانی تقویت میکنند که در عرضه یا تولید مشکلی نباشد. ما متاسفانه در شرایطی تقاضا را تقویت میکنیم که عرضه مشکل دارد و این باعث شده که در منجلابی باشیم و نتوانیم از این دور باطل خارج شویم. ما حتما باید در پی سیاستهای تقویت طرف عرضهی اقتصاد باشیم. این کار مادام که صورت نگرفت، باعث شد 70 درصد از طرف عرضه یا تولید اقتصاد را از دست بدهیم. تحقیق میدانی در شهرکهای صنعتی این موضوع را به وضوح نشان میدهد.
او گفت: ما میگوییم به عرضه و تولید کمک کنیم تا آنچه که نیست و بدان احتیاج داریم، ایجاد شود؛ اما شهرکهای صنعتی کشور با 30 الی 40 درصد توان خود فعالیت میکنند. کارخانههای ما مجوز میگیرند اما به دلیل رخدادهایی که برای بازار ارز اتفاق افتاد، دست از کار میکشند. در شرایط فعلی اقتصاد داخلی ما به شدت دچار بحران است. باید سیاستهای پولی و مالی کشور را به سمت تقویت تولید داخل ببریم. این موضوع نیز توسط رهبر انقلاب مطرح شده است. اما در همین زمینه وقتی با بانکدارها صحبت میکنیم، آنها میگویند از سپردهها سود میخواهند. سود مد نظر هم از بخش تولید ایجاد نمیشود. لذا سپرده را به سمت بخشهای غیر تولید میبرند.
وی در پاسخ به این سوال که اکنون اقتصاد ایران تا چه حدی ونزوئلایی یا شبیه شوروری سابق شده، گفت: اقتصاد ایران شبیه هر دوی این کشورها است. در ونزوئلا بحث فروپاشی هم مطرح است. اینکه نظام ما هم به مخاطره بیفتد قابل توجه است. وقتی بیکاری زیاد بشود، طلاق و اعتیاد هم زیاد میشود. آمار طلاق و سرقت را اگر محاسبه کنیم، میدانیم که چه اتفاقی در ایران در حال رخ دادن است. اگر این جریان در حد 1 الی 2 سال بود، مشکل نداشتیم. اما وقتی این رخدادها تا 2 دهه ادامهدار شد و شاخصها رنگ بهبودی به خود ندیدند، جریان خطرناک است و همانی میشود که شما پرسیدید.
او ابراز داشت: ضمن چنین شرایطی، آن آرمانهایی که به خاطر آن انقلاب شد در معرض خطر قرار می گیرد. هر چند که تشکیلات حاکمیتی سر جایش باشد، اما وقتی سرقت و اعتیاد و بیکاری و فقر و طلاق و ... زیاد شود، میتواند هشداردهنده باشد. این موضوع، موضوع مهمی است که باید هر چه زودتر معضل بیکاری و فقر را حل کنیم. معلم با سواد و فرهیخته کشور، گذران زندگی ندارد. چون به ناگهان قیمتها چند برابر شده است؛ اما درآمد معلم از 2 میلیون فقط به 2 و نیم میلیون افزایش یافته است. خط فقر اینگونه بیشتر پررنگتر میشود. خط فقر اکنون بیش از 7 میلیون تومان است. اگر قبلا 40 درصد از مردم زیر خط فقر بودند، اکنون 80 درصد زیر خط فقر هستند. برای حل این مشکلات باید چارهای اندیشید.
گفتوگو: سید مسعود آریادوست