چند روز پیش بابک قابلنژاد تولید کننده و کارآفرین حوزه فرش دستباف، ضمن نامهای خطاب به ریاست جمهوری از به آتش کشیدن کارخانه خود به دلیل مشکلات عدیدهاش سخن گفت. البته این تهدید بعد از رسانهای شدن موضوع و وعدههایی از سوی مسئولان، اجرایی نشد. با این اوصاف قابلنژاد در گفتوگو با "مردمسالاری آنلاین" تهدید خود را تکرار کرد و گفت اگر در چند روز آینده مشکلات من حل نشود کارخانه را آتش میزنم. هرچند از قولهایی هم که به او داده شده سخن گفت.
او مشکل اصلی را فردی به نام "نقیزاده" میداند. رضا نقیزاده مدیر کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان آذربایجان غربی است که در سال 95، از شلاق خوردن کارگران معدن طلای آقدره تکاب اظهار بیاطلاعی کرده بود. بعد از این ابراز بیاطلاعی، علی ربیعی وزیر وقت تعاون ظاهرا او را برکنار کرد. اما او همچنان در این مسند مدیریتی قرار دارد.
صاحب کارخانه قالیبافی ائل فرش گفت: مشکلاتی در بخش تولید فرش برای کارگاههای غیر متمرکز و متمرکز و همچنین بیمه قالیبافان وجود دارد که مانع از فعالیت ما میشود. البته برخی افراد راههای گریز را میدانند و مشکلات خود را به حداقل میرسانند. ولی عدهای دیگر مثل ما گرفتار قوانین غیر اصولی و ناشیانه تولید فرش هستند. قوانین وضع شده برای بیمه قالیبافان کاملا ناعادلانه است. بیمه مجتمعهای قالیبافان اجرایی نمیشود. اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی یک طرف مشکل ما است؛ همچنین تامین اجتماعی و سازمان فنی حرفهای کشور هم طرف دیگر مشکل است.
او ادامه داد: از بافنده فرش آزمون میگیرند تا فیالمثل گواهی فنی حرفهای برای او صادر شود و اینگونه او را بیمه کنند. اما بافندههای ما که سواد ندارند. حداکثر میتوانند رادیو گوش بدهند. آنها سواد خواندن و نوشتن چندانی ندارند. سوالات طراحی شده هم به نوبه خود جالب است. مثلا یکی از سوالات این است که در زمان شاه عباس چه نوع گرهای در سیستان و بلوچستان مرسوم بوده و تفاوت آن با گره نامتقارن فلان دوران چه است! این سوال را باید یک روستایی پاسخ بدهد. شک نکنید که این سوال را مدیرکل مرکز ملی فرش ایران هم نمیتواند پاسخ بدهد. با توجه به این شرایط، مافیایی ایجاد میشود که بافندههای ما نمیتوانند مدرکی اخذ کنند. بنابراین امکان بیمه شدن را هم از دست میدهند. این مشکل بزرگی برای بافندهها است.
وی ابراز داشت: من به جرات میگویم که 90 درصد خانمهایی که شوهرانشان مسئول هستند اکنون به عنوان قالیباف، بیمه هستند. هر روز که خانه این مسئول را بازرسی نمیکنند. ولی برای بافندههای واقعی کارشکنی میشود.
او گفت: حداقل دستمزد همین قالیبافان پایینتر از خط فقر است. یک فرد شاید در ماه حدود 300 هزار تومان دریافت کند! یک خانواده 6 نفره مجبورند با هم فعالیت کنند تا مبلغی عائدشان شود. مجتمعها چون که سفارش میگیرند دارای دستمزد بهتری هستند؛ چرا که فرشهای آنها سفارشی است. در این شرایط بافنده درآمد بهتری دارد. این بافنده اگر در خانه فعالیت کند، نهایتا 300 هزار تومان درآمد خواهد داشت. قانون کار میگوید رابطه بین بافنده و صاحب کارگاه، رابطه کارگر و کارفرما نیست. مشکل ما این است که اداره کار این قانون را قبول نمیکند و رابطه بین بافنده و صاحب کارخانه یا کارگاه را رابطه کارگر و کارفرما میداند. این موضوع بزرگترین مشکل ما است. اداره کار میگوید کسی که در کارگاه حاضر میشود و کار میکند باید بر اساس ساعت کار به او دستمزد پرداخت شود. بارها این مساله را پیگیری کردهام اما کسی پاسخی نمیدهد.
او تصریح کرد: در بسیاری از استانهای دیگر این مشکل حل شده است؛ اما متاسفانه اداره کار استان آذربایجان غربی این قانون را قبول ندارد. هر چند که در مراحع قضایی هم حق را به من دادند ولی بازهم مشکلتراشی میکنند. تا وقتی این مساله حل نشود کارخانه ما نمیتواند شروع به کار کند. در این استان با چنین مجموعهای نمیتوان کار کرد.
قابلنژاد دلیل نامه نوشتن به حسن روحانی را چنین توضیح داد: مجموعهی این مشکلات و عدم پاسخ گرفتن مناسب از مسئولان استان من را وا داشت تا به آقای رییس جمهور آن نامه را بنویسم. شک نکنید که اگر ظرف چند روز آتی جواب مشخصی از مسئولان دریافت نشود، من کارخانه خود را آتش میزنم. البته فرماندار محترم نیز پیگیر مشکل پیش آمده هستند. قرار است در چند روز آتی جلسهای برگزار شود تا مساله را بررسی کنیم.
وی افزود: مدیر کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان آذربایجان غربی، کارشکنی میکند. این فرد همان کسی است که چند سال پیش، از شلاق خوردن کارگران معدن طلای آقدره اظهار بیاطلاعی کرده بود. مسوولان واقعا توان این را نداشتند که این فرد(نقیزاده) را برکنار کنند. برخی از مسئولان با تسهیل قوانین به کارآفرینان کمک میکنند. اما برخی دیگر سعی میکنند که کار را بر ما سخت کنند.
او گفت: دستانی در کار است که میخواهند فرش تولیدی استان به سایر استانها سرازیر شود. اکنون به عنوان مثال، کل تولید شهرستان خوی که قطب تولید فرش ایران است به اسم فرش تبریز بفروش میرسد. فرش افشار که تولید شاهیندژ و تکاب است، به نام فرش بیجار فروخته میشود. مافیایی در کار است که روال را اینگونه ادامه دهند. بسیاری از افراد چون بدهی بانکی دارند با هر شرایطی میسازند. اما من چون بدهی بانکی ندارم کوتاه نیامدهام و اعتراض کردم.
او تصریح کرد: ساخت آجر به آجر کارخانه با زحمات خودم بوده است. ارث پدری نبوده؛ از بانک هم وامی دریافت نکردهام. به همین خاطر از هیچ شخصی ترس و واهمهای ندارم. این کارخانه من است. وقتی که این کارخانه کار نکند، مطمئن باشید که آن را آتش میزنم. وقتی یک مدیر کل اجازه فعالیت نمیدهد و شما هم نمیتوانید آنرا عوض کنید، لاجرم باید اینگونه برخورد کرد. باز هم میگویم که اگر به نتیجه مطلوب نرسم مطمئن باشید که این کارخانه را آتش میزنم.
قابلنژاد ابراز داشت: البته بعد از اینکه این موضوع رسانهای شد، خوشبختانه از دفتر ریاست جمهوری با من تماس گرفتند و قول پیگیری و حل مشکل بنده را دادند. من هم فعلا صبر پیشه کردهام. کارخانه من 100 درصد تکمیل شده است. دو سال است که کارخانه من خوابیده و به ویلایی برای استراحت من تبدیل شده است. مشکل من و کل تولید کنندههای استان این است که مسئولان هدفشان کارسازی نیست. حاضرم کارخانه را با نصف قیمت هم بفروشم. به هر حال مطمئن باشید اگر مشکل من حل نشود کارخانه را به آتش میکشم.
گفتوگو: سید مسعود آریادوست
تصاویر را در ادامه ببینید: