۱۰
چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۵۵
نگاهی به فیلم ویلایی ها

آرزوی رستگاری یا رستگاری ناخواسته؟!

بی شک در میان آثار پرشمار دفاع مقدس، فیلم ویلایی ها، فیلمی است که با نگاهی کاملا زنانه، وارد دنیای زنانی می شود که نیمی از جنگ را از آن خود دارند و نگاه زنانه به جنگ تصویر کشیده می شود. ویلایی ها با نامی متفاوت از آنچه در ابتدا به ذهن متبادر می شود، فیلمی است که نه در کنار دریا، بلکه در نزدیکی منطقه جنگی روایت می شود.
آرزوی رستگاری یا رستگاری ناخواسته؟!
بی شک در میان آثار پرشمار دفاع مقدس، فیلم ویلایی ها، فیلمی است که با نگاهی کاملا زنانه، وارد دنیای زنانی می شود که نیمی از جنگ را از آن خود دارند و نگاه زنانه به جنگ تصویر کشیده می شود. ویلایی ها با نامی متفاوت از آنچه در ابتدا به ذهن متبادر می شود، فیلمی است که نه در کنار دریا، بلکه در نزدیکی منطقه جنگی روایت می شود. تضادی که در ابتدای فیلم نوه عزیز با بازی ثریا قاسمی، پس از ورود به ویلا به مادربزرگش می گوید: «اینجا ویلاست، پس دریاش کو؟» این تضاد اما تنها تضاد و پارادوکس موجود در متن منیر قیدی نیست و شاید آن را بتوان فتح باب روایتی دانست که سرشار از تضاد است. تضاد عقاید، تضاد افکار، تضاد جهان بینی، تضاد طیفهای مختلف جامعه در نگاه به مفهوم جنگ یا دفاع!
«ویلایی ها»، روایت داستان زندگی زنانی است که در نزدیکی منطقه جنگی، زندگی می کنند و منتظر دیدار همسرانشان هستند. در این میان پیرزنی با دو نوه اش وارد دنیای آنها می شود و با خود تعجب و سوالات بسیاری را برای ساکنین ویلایی ها ایجاد می کند. اما با آمدن سراسیمه عروسش با بازی طناز طباطبایی، به سوالات ابتدایی ساکنان ویلا و البته مخاطب پاسخ داده می شود. او که با مفهوم جنگ و دفاع قرابتی نداشته و مخالف حضور خود و بچه هایش در این شرایط ویژه در ایران است؛ می خواهد به همراه دو فرزندش به امریکا نزد خواهرش برود. اما عزیز بچه ها را به این منطقه می آورد و پاسپورت همه را پنهان می کند. این درگیری و کشمکش در نیمه اول فیلم تا بدانجا پیش می رود که زن سعی دارد پنهانی بچه ها را از آن منطقه فراری بدهد اما شرایطش فراهم نمی شود. این تضاد و عدم قرابت با این شرایط، در برخورد با همسر یکی از فرماندهان که مسئولیت زنان این منطقه را به عهده دارد نیز به اوج می رسد. او در دیالوگی به همسر فرمانده با بازی پریناز ایزدیار می گوید: «درست کردن ترشی و مربا را در تهران هم می شود انجام داد!» و اختلاف نظر آنها تا انتهای فیلم شاید مهمترین مفهومی است که در فیلم قیدی گروهی از زنان جامعه را نمایندگی می کند که در نوع واکنش به مفهوم جنگ و از سوی دیگر دفاع مقدس، با یکدیگر تفاوت دارند و در نهایت این تفاوت از نگاه کارگردان چندان مورد سوگیری قرار نمی گیرد و او در انتها و پایان بندی خود، هیچکدام از این دو شخصیت را در نگاه مخاطب سفید یا سیاه نشان نمی دهد. هر دو آنها تنها به بیان نظرات خود در فیلم و نحوه مواجهه شان با این شرایط می پردازند.
نکته مهم و البته قابل تاملی که به دلیل ضعف فیلمنامه چندان مورد توجه قرار نمی گیرد و به نظر می رسد به خوبی پرداخت نمی شود، مفهوم رستگاری و رسیدن به کمالی است که مردان غایب در فیلم با تمام وجود خود خواهان آن هستند و زنان در نزدیکی آنها هنوز به درک و یقین این مسئله نرسیدند حتی همسر فرمانده که خود از حامیان و دوستداران دفاع و مقدس دانستن آن است نیز در سکانسی به طباطبایی می گوید: «بعد از باز کردن نامه و دیدن نام همسر یکی از همسایگان ویلا، در دل خوشحال شدم که اسم همسرم در نامه به عنوان شهید نیست!» در واقع این حس مشترک که پیش از این نیز در صحنه مواجهه طباطبایی بر سر مزار شهیدی که گمان می کند همسرش است؛ نقطه عطف ویلایی ها محسوب می شود و پیرنگ اصلی فیلم است که متاسفانه پرداخت خوبی ندارد. اینکه آنها هر دو با نگاه و جهان بینی کاملا متفاوت نسبت به مفهومی که بر سر آن با یکدیگر نزاع دارند، اتفاقا با یکدیگر مشترک هستند. آنها هر دو از اینکه همسرشان جزو شهدا نبوده، خوشحال هستند با این تفاوت که اولی خوشحالی اش را طبیعی و دومی تاسف بار می داند اما نتیجه همچنان یکی است!
آنها زنانی هستند که در مسیر تکامل و تعالی معنوی همسرشان در نیمه راه باز می مانند و به نوعی نمی توانند خود را با آنچه در زندگی زمینی خود سرگرم کرده اند، همسان سازنند. اثری که در ابتدا به عنوان نگاهی کاملا زنانه به فیلم عنوان شد؛ شاید بتوان گفت فیلمی زنانه و البته ضد زن در این نوع از نگاه. زنان ویلایی ها، در مقایسه با همسرشان یا مخالف جنگ هستند یا دچار خودخواهی های طبیعی که مانع از طی مسیر آنها در کنار همسرشان می شود. سرنوشت زنان در مقایسه با مردان در این فیلم، سرنوشتی است که عملا نمی تواند آنها را در مسیر کمالی که همسرشانشان در آن قدم گذاشتند به مقصد برساند. آنها به قدری درگیر مناسبات زمینی خود هستند که راه آنها را از همسرشان جدا می کند و آنها نمی توانند میان جهان بینی ایده آل خود با خواسته های روزمره شان؛ نسبتی برقرار سازند.
نکته دیگر ویلایی ها، در کنار نمایش تضاد جهان بینی، معرفی دو طیفی است که به نوعی نماینده دو گروه از جامعه هستند. همسر فرمانده زنی معتقد و با ایمان است که در روند فیلم، خود را به عنوان تصمیم گیرنده و صاحب اعمال و عقاید دیگران می داند و برایشان تصمیم گیری می کند. آنجایی که به دختر نوجوان می گوید هدیه های پسر نوجوانی که برای دیدار او می آمده را پنهان کرده تا به درسش ادامه دهد، و برخورد زنی که مهاجرت را بر ماندن ترجیح می دهد با دختر برخورد از بالا به پایین نیست، امکان گفتگو و تعامل میان آنها وجود دارد و او حق اظهارنظر چندانی در مورد رابطه دختر با پسرک نامه رسان را به خود نمی دهد. مقایسه ای که در نهایت به نفع طیف دوم تمام می شود. کسانی که برخلاف میل باطنی خود عمل نمی کنند و در شرایط گوناگون خود واقعی شان را بدون هیچگونه ابایی نشان می دهند و در درون خود نیز عذاب وجدان ندارند.
در پایان باید گفت ویلایی ها با توجه به اینکه در میان فیلمهای خوب سال جای می گیرد، اما به نظر می رسد در قصه گویی، رسیدن به پیرنگ اصلی و حرفی که در فیلم می خواهد بیان کند؛ کمی شتابزده و ناپخته عمل کرده است که البته به عنوان فیلم اولی؛ اثر قابل قبولی محسوب می شود.
رویا سلیمی
کد مطلب: 70977
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *