حبیب القانیان در کنار ماکت ساختمان پلاسکو پیش از احداث آن
امسال دیگر خبری از هفت حوض طبقه زیرین ساختمان پلاسکو نیست که همه ساله در نوروز در کنارش سفره هفت سین پهن می شد. ساختمان پلاسکو با بیش از نیم قرن خاطره بایگانی شد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، ساختمان پلاسکو توسط حبیبالله القانیان، رئیس انجمن کلیمیان تهران و مالک شرکت پلاسکو، بزرگترین کارخانجات صنایع پلاستیکسازی ایران، ساختهشد و به همین دلیل نام پلاسکو به خود گرفت. کار ساخت این ساختمان ۱6 طبقه که از نوع اسکلت فلزی بود، از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ جریان داشت و در سال ۱۳۴۱ افتتاح شد. پلاسکو بعد از ساختمان ۱۰ طبقهای که هوشنگ خانشقاقی در سال 1330 در جوار باغ سپهسالار ساخت، دومین ساختمان بلندمرتبه تهران و بلندترین تا زمان خود بود. متراژ تقریبی زیربنای ساختمان پلاسکو ۲۹ هزار متر مربع بود و طبقات اول تا چهارم مساحت بیشتری نسبت به سایر طبقات داشتند. این آسمانخراش تمام فولادی بود و حتی نمای بیرونی آن کلاف کشی و با فولاد بسته شده است که با این شیوه ساخت استوار، عمر مفید آن را ۲۰۰ سال تخمین میزدند.
این ساختمان در زمان خود بلندترین بنای ساختمانی در ایران بود و یکی از نمادهای مدرنیته ایران به شمار میرفت. زمانی که این ساختمان در میدان فردوسی بنا شد تمام جمعیت 2 میلیون نفری تهران از هر نقطه شهر می توانستند آنرا ببینند. برج پلاسکو با 29 هزار مترمربع بازار بزرگی را در خود جا داده بود و بعد از بازار تهران، بزرگترین و معروفترین بورس توزیع پوشاک در تهران بود. پاساژ پلاسکو، یکی از نخستین مراکز خرید مدرن در ایران بود که با بازار سنتی فرق بسیاری داشت؛ مکانی لوکس و مرتفع که مغازههای بسیاری را با دکورها و ویترینهای رنگارنگ در دل خود جای داده بود و به همراه رستوران سلف سرویس در بالاترین طبقه و مکانهایی برای استراحت مشتریان، به یکی از پر رونقترین مکانهای اقتصادی ایران تبدیل شده بود.
این برج دارای 590 واحد تجاری بود که غالبا تولیدکننده پوشاک بودند و تا پایان دوران حیات 54 ساله خود، همچنان به عنوان یک مرکز تجاری عرضه کننده پوشاک شناخته می شد. در ابتدای گشایش پاساژ، تهیه کنندگان فیلم و شرکتهای مختلف در طبقات اول دفتر گرفته بودند، ولی رفته رفته، این بنگاهها، جای خود را به تولیدیها و تک فروشیهای پوشاک دادند و حضور صنف پوشاک در این پاساژ تا پایان عمر ساختمان ادامه داشت. عمده واحدهای این ساختمان با مرور زمان و در سالهای انتهایی عمر آن به کارگاههای تولیدی تبدیل شده بود که با کاربری آن همخوانی نداشت. پایین این ساختمان مغازههای آکواریومی و ماهی فروشی بوده است. طبقات اول تا چهارم این ساختمان دارای مساحت بیشتری نسبت به سایر طبقات بودند و بیشتر در این طبقات انواع پوشاک، به ویژه پوشاک مردانه ارائه شد، در سایر طبقات نیز اکثراً تولیدیها و یا دفاتر پخش پوشاک مستقر بودند.
ساختمان پلاسکو نه تنها در دوران خود ظاهری مدرن داشت، بلکه با وجود گذشت نیم قرن از احداث آن، همچنان ظاهر زیبای خود بویژه در داخل را حفظ کرده بود و نمادی از ورود مرکز تهران به مدرنیته محسوب می شد. در دهه 1340 و 50 خورشیدی، آنها که قصد خودکشی هم داشتند ساختمان پلاسکو را انتخاب می کردند چراکه بلندترین ساختمان تهران در آن زمان بود.
حبیبالله القانیان، بنیانگذار اولین کارخانه پلاستیک ایران که پاساژ پلاسکو و همچنین ساختمان آلومینیوم را ساخت، به نام حاج حبیب شناخته می شد اما نه تنها حاجی نبود، بلکه اصلا مسلمان نبود. اما به رسم یهودیان، بعد از سفرش به بیتالمقدس، حاجی صدایش میکردند.
آنگونه که هفته نامه تجارت فردا در شماره 166 خود نوشته است، او و برادرانش، اولین کارخانه پلاستیک و ملامینسازی در ایران را در اوایل دهه 1340، زمانی ساختند که هیچکس فکر نمیکرد
برج پلاسکو با 29 هزار مترمربع بازار بزرگی را در خود جا داده بود و بعد از بازار تهران، بزرگترین و معروفترین بورس توزیع پوشاک در تهران بود. پاساژ پلاسکو، یکی از نخستین مراکز خرید مدرن در ایران بود که با بازار سنتی فرق بسیاری داشت؛ مکانی لوکس و مرتفع که مغازههای بسیاری را با دکورها و ویترینهای رنگارنگ در دل خود جای داده بود و به همراه رستوران سلف سرویس در بالاترین طبقه و مکانهایی برای استراحت مشتریان، به یکی از پر رونقترین مکانهای اقتصادی ایران تبدیل شده بود
پلاستیک راهکاری برای توسعه صادرات غیرنفتی ایران باشد و 50 سال بعد چنین بین مردم رایج شود و بنیانگذارانش را به یکی از ثروتمندترین مردان خاورمیانه بدل کند. القانیان اندکی بعد کارخانجات آلومینیومسازی و محصولات خانگی جنرالاستیل را تاسیس کرد و در مدتی کوتاه به یک کلان سرمایهدار بدل شد.
یک شانه کوچک پلاستیکی، همیشه در جیب حاجحبیب بود، که به یادش بیاورد همه این ثروت و مکنت را مرهون همین صنعت به ظاهر ساده است. او که اولین یهودیای بود که به اتاق بازرگانی و صنایع ایران راه یافت، و از نخستین کسانی بود که پس از وقوع انقلاب اسلامی، به دلیل رابطه با اسرائیل اعدام انقلابی شد.
حبیبالله القانیان در سال 1291 خورشیدی در محله عودلاجان تهران، در خانوادهای یهودی چشم به جهان گشود. پدرش حاج بابایی، در دکانی در محله عودلاجان خیاط بود و مادرش از خانواده سرشناس القانیان. حاجحبیب پس از پایان مدرسه آلیانس با سمت مدیریت هتلی که داییاش حاج عزیز القانیان در خیابان فردوسی داشت، کار خود را شروع کرد و پس از چندی اداره امور مغازه انصاف در خیابان لالهزار را که متعلق به یکی دیگر از اقوامش بود، بر عهده گرفت. در سال 1316 خورشیدی، تجارتخانهای را در سرای حاج اسماعیل بازار، با شراکت برادرانش تاسیس کرد و اقدام به واردات ساعت، پارچه، رادیو، ماشین خیاطی، چینیآلات و دیگر کالاهای ضروری از اروپا و آمریکا کرد و در سال 1328، با دختر یکی دیگر از داییهای خود، حاج میرزا آقا القانیان به نام نیکخواه (ماه سلطان) پیوند زناشویی بست. یادگار این ازدواج، سه پسر و یک دختر بود.
ستاره اقبال برادران القانیان، پس از جنگ جهانی دوم طلوع کرد. هنگامی که آنان با خرید مازاد لباسهای ارتش متفقین و فروش آن، به ثروتی انبوه دست یافتند. در همان سالها، یکی از برادران القانیان، به نام صیون، سفری به آمریکا داشت و همین آغاز تحول تجارت القانیان بود. او که در این سفر، صنعت پلاستیک را کشف کرده بود، برادرانش را متقاعد کرد که برای تولید پلاستیک در ایران، کارخانهای احداث کنند. در سال 1337 شرکت پلاستیکسازی پلاسکو را در تهران تاسیس کرد و به تدریج این واحد صنعتی را به بزرگترین و پیشرفتهترین مرکز تولید قطعات پلاستیک در خاورمیانه مبدل ساخت، سپس کارخانجات تولیدی لوازمخانگی جنرالاستیل را ایجاد کرد و نیز صنایع پروفیل آلومینیوم را راهاندازی کرد، متعاقباً کارخانجات پلاستیک شمال و لوله شمال، یخچال جنرال الکتریک، صندلیسازی و تولید تخت سفری، همچنین شرکت صنعتی روغن نباتی و صابون، شرکت صنایع پارس و آمریکا، شرکت پوست، پشم و پنبه را راهاندازی کرد.
از دیگر فعالیتهای تجاری القانیان، شرکت در امر ساختمانسازی بود. ساختمان پلاسکو به عنوان اولین بنای بلند تجاری در 16 طبقه با اسکلت فلزی، آسانسور و تاسیسات تهویه مطبوع در مرکز تهران، چهارراه اسلامبول طی سالهای 1329 تا 1341 خورشیدی توسط مهندسان اسرائیلی طراحی و ساخته شد.
ساختمان آلومینیوم، سومین بنای بلند تجاری در تهران در 12 طبقه با نمای منحصر به فرد، آلومینیوم و شیشه در خیابان شاه (جمهوری) بنا شد که دارای دو آسانسور نیز بود. ظهور این بناها، با فروشگاهها و رستورانهای پرزرق و برق، آغاز دورانی جدید در مدرنیته ایرانی بود، پایانی بر خردهفروشی و توزیع در کشور. نماد دوران تجمل و گذار از دوران سنت به مدرنیته، عبور از حجرهها و دالانهای تاریک به فروشگاهها و پاساژهای رنگارنگ. ساختمان پلاسکو یک نماد بود، نماد آغاز دوران زرق و برق.
القانیان بعد از سال 1350، برجهای آلومینیوم و پلاسکو را به هژبر یزدانی واگذار کرد. او میگفت چون حاضر به همراهی با تشکیلات بهایی به رهبری ثابت پاسال نشده بود، مورد
ساختمان پلاسکو به عنوان اولین بنای بلند تجاری در 16 طبقه با اسکلت فلزی، آسانسور و تاسیسات تهویه مطبوع در مرکز تهران، چهارراه اسلامبول طی سالهای 1339 تا 1341 خورشیدی توسط مهندسان اسرائیلی طراحی و ساخته شد. ساختمان آلومینیوم، سومین بنای بلند تجاری در تهران در 12 طبقه با نمای منحصر به فرد، آلومینیوم و شیشه در خیابان شاه (جمهوری) بنا شد که دارای دو آسانسور نیز بود. ظهور این بناها، با فروشگاهها و رستورانهای پرزرق و برق، آغاز دورانی جدید در مدرنیته ایرانی بود، پایانی بر خردهفروشی و توزیع در کشور. نماد دوران تجمل و گذار از دوران سنت به مدرنیته، عبور از حجرهها و دالانهای تاریک به فروشگاهها و پاساژهای رنگارنگ
خشم و غضب آنها قرار گرفت و ساختمان پلاسکو را هم این عده به ضرب چوب و چماق و با ارعاب و تهدید از دست او در آوردند (خاطرات من و فرح پهلوی، ج 3، ص 1373).
القانیان به عنوان پیشگام در صادرات غیرنفتی بهویژه برای جلوگیری از خروج ارز از کشور، گامهای موثری در صنعت تجارت ایران برداشت، ضمن آنکه با ایجاد فرصتهای شغلی جدید برای نسل جوان، باعث شد تا میزان قابل ملاحظهای از بیکاری کاسته شود. حبیب و برادران او را اولین صنعتگران برای ساخت یک کارخانه تولید ظروف پلاستیکی در ایران میدانند. کالاهای جدید عامل موفقیت آنها بود. علاوه بر این، برادران القانیان شروع به گسترش تولیدات صنعتی خود به بسیاری از زمینههای جدید از یخچال و فریزر گرفته تا درب و پنجره آلومینیوم کردند. تخمینزده میشود که آنان بیش از شش هزار نفر را در کارخانهها و فروشگاههای خود به استخدام درآورده بودند. او همچنین در امور عام المنفعه نیز بسیار فعال بود.
القانیان اولین شخص از بین تجار کلیمی بود که پس از سالها به اتاق بازرگانی و اتاق صنایع ایران راه یافت و به سمت مشاور عالی این دو اتاق انتخاب شد. در دهه 1350 صادرات کارخانه جنرال استیل که او مالک آن بود به شیخ نشین های حوزه خلیج فارس آغاز شد.
در سال 1354 خورشیدی از طرف دفتر اشرف پهلوی، از تنی چند از مسوولان جامعه کلیمی، جهت پارهای از مذاکرات دعوت به عمل آمد. آنجا اعلام شد که اشرف برنامههای اجتماعی و خیریه بسیار مهمی در نظر گرفته و مایل است جامعه یهودیان ایران در اجرای این طرح نقش شایستهای داشته باشند، بدین منظور خواستار جمعآوری مبلغ 100 میلیون دلار (600 الی 700 میلیون تومان) توسط انجمن کلیمیان شد. از آنجا که جمعآوری این مبلغ برای جامعه کلیمی غیر ممکن بود و هیچگونه راه حلی برای قبول چنین تکلیفی ارائه نشد، ظاهراً جواب این طرح منفی تلقی شد. بعد از دو هفته در ساعت هفت صبح، اخبار رادیو ایران، در راس خبرها، خبر بازداشت حبیب القانیان میلیاردر معروف را منتشر کرد، همچنین همان روز این خبر در صفحه اول روزنامههای اطلاعات و کیهان با شرح و تفسیر بسیار چاپ شد.
پس از سه روز پیگیری، مشخص شد که حبیب القانیان به شهر سنندج تبعید شده و اتهام وارده به او گرانفروشی و مدت تبعید سه ماه در نظر گرفته شده است. گرچه در سنندج حاجحبیب از حمایت و همدردی جامعه یهودیان کُرد، بهطور کامل برخوردار بود و تا حدودی تحمل این ناراحتی برای وی آسان شده بود ولی انعکاس بازداشت وی ضربه غیرمنتظرهای به شمار میرفت. ضمن آنکه اینگونه حرکتها، اثرات ناخوشایندی در روحیه خانواده القانیان و نیز جامعه کلیمیان ایران به جای گذاشت.
بالاخره با پیگیریهای انجامشده توسط وکلای القانیان و دیگر مسوولان جامعه کلیمیان، با مراجعه به مراجع قانونی، دفتر اشرف پهلوی و شخصیتهای مملکتی پس از دو ماه و نیم، حکم برائت او از دادگاه گرفته شد. حبس القانیان، نشان بارزی از سیاستهای نابخردانه اقتصادی محمدرضا پهلوی است. چنانچه حتی اسدالله علم، محرم شاه در خاطراتش در خصوص دستگیری القانیان مینویسد: « اگر در یک فروشگاه بزرگ، کالایی به قیمتی گران به فروش میرسد، مدیر فروشگاه چه باید بکند؟»
پس از بازگشت القانیان به تهران، هنگام ورود به فرودگاه، مجدداً وی را به جرم گرانفروشی دو عدد نمکدان پلاستیکی بازداشت و به زندان فرستادند. انجمن کلیمیان بلافاصله برای آزادی حبیب القانیان، با حضور جمعی از مسوولان جامعه تشکیل جلسه داد تا هرچه زودتر برای حل این مساله پیگیریهای لازمه قانونی انجام گیرد، با تلاشی که انجام گرفت، پس از دو ماه و نیم دیگر (به عبارتی پنج ماه تبعید و زندان) حاجحبیب القانیان از زندان آزاد شد. پس از آزادی وی از زندان،
القانیان بعد از سال 1350، برجهای آلومینیوم و پلاسکو را به هژبر یزدانی واگذار کرد. او میگفت چون حاضر به همراهی با تشکیلات بهایی به رهبری ثابت پاسال نشده بود، مورد خشم و غضب آنها قرار گرفت و ساختمان پلاسکو را هم این عده به ضرب چوب و چماق و با ارعاب و تهدید از دست او در آوردند
امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت طی تماسی از وی دلجویی کرد و گفت این دستگیری برای نشان دادن تقابل شاه با سرمایهداری، لازم بوده است و به او جهت تسهیل در واردات ماشینآلات کارخانه آلومینیوم، قول مساعدت داد.
یک سال پس از این ماجرا همسر القانیان (نیکخواه) دار فانی را وداع گفت، او برای آنکه بتواند فشار این غم را تحمل کند، پس از مدتی راهی اسرائیل و آمریکا شد.اما به ایران بازگشت.
آنگونه که هفته نامه تجارت فردا نوشته، اواخر تابستان 1357، القانیان در پاسخ نماینده اسرائیل در ایران که پرسید: «اکنون که اوضاع اقتصادی نابسامان و دخالتهای گهگاهی و بیمورد شاه، موجب بدتر شدن اوضاع شده است، چه تصمیمی دارید، آیا بهتر نیست برای مدتی هرچند کوتاه، از کشور خارج شوید تا توفان به آرامش تبدیل شود؟ آیا فکر نمیکنید حبس و تبعیدتان که ناشی از اقدام دربار علیه سودجویان بود و انتخاب القانیان یهودی به عنوان نمونه نشانه آن است که روزهای بدتری را در پیش دارید و به عنوان رهبر جامعه یهودی در معرض خطر خواهید بود؟» القانیان به کلی انکار کرد که نگران اوضاع است و اطمینان داد که همه چیز روبهراه میشود. او حتی خاطرنشان کرد که نخستوزیر به او قول داده است سهمیه شمش آلومینیوم وی را که دولت به کارخانجات میدهد، افزایش خواهد داد. اگرچه شمشها که توسط وزارت صنایع تولید میشد و موسسات خصوصی اجازه واردات آن را نداشتند، برای تامین احتیاجات کارخانه پروفیل آلومینیوم در تهران و برای پرس پنج هزارتنی برنامهریزیشده بود.
او تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و سرانجام در هجدهم اردیبهشت 1358 خورشیدی، پس از سه ماه بازداشت، به حکم دادگاه انقلاب اسلامی، به جرم مفسدفیالارض و جاسوس صهیونیسم به اعدام محکوم شد و بلافاصله به جوخه مرگ تسلیم شد، ضمن آنکه کلیه اموال او و خانوادهاش مصادره شد و جنازهاش به وساطت خاخام یدیا شوفط در اختیار خانوادهاش قرار گرفت.
در کیفرخواست صادره از سوی دادسرای انقلاب، جرائم وی شامل موارد زیر اعلام شده بود: ۱ـ دوستی دشمنان خدا و دشمنی دوستان خدا، ۲ـ جاسوسی به نفع دولت غاصب صهیونیستی اسرائیل، ۳ـ جمعآوری کمک و اعانه به نفع اسرائیل و ارتش غاصب آن کشور که برادران مسلمان فلسطینی ما را هر روز و هر شب بمباران کنند، ۴ ـ صرف درآمد و بهرهگیریهای استثمارشدههای ایرانی در آمادگی رژیم همیشه محارب اسرائیل غاصب ضداسلام و حق، ۵ـ فساد در زمین به صورت از بین بردن منافع اقتصادی و در نتیجه نسل فعال جامعه، ۶ ـ محاربه با خدا و رسول خدا و نایب امام زمان و تمام مردم محروم، ۷ـ سد راه خدا و سد راه تکامل ارزشهای اسلامی و انسانی، ۸ـ فساد در زمین، ۹ـ معاونت در کشتار بیرحمانه هر روز برادران مبارز فلسطینی.
از وی وصیتنامهای به جا مانده که در آن از وراثاش درخواست کرده به حسابهایش رسیدگی کنند و بدهکاریهایش را به افراد مربوط پرداخت کنند و حقوق عقبافتاده کارمندانش را به آنان بدهند. او از خانواده خداحافظی کرده و از آنها خواسته است یک سال برایش دعا کنند و آمرزش بطلبند.
دادستان کل جمهوری اسلامی ایران در نامهای به تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ به بنیاد مستضعفین فرمان داد که «به موجب این حکم کلیه اموال و املاک و شرکتهای حبیبالله القانیان و فامیل دست اول او را طبق رای دادگاه مصادره کرده و اموال، املاک و سهام شرکتهای داماد و عروس و نوهها و برادران و خواهران و فرزندان و نوههای آنها را سرپرستی کامل کرده و کلیه اداره امور و دریافت کلیه اجارههای ساختمانی متعلق به آنها تحت نظر بنیاد انجام گیرد و صورت کلیه اموال منقول و غیرمنقول آنها را تهیه و به دادستانی کل انقلاب ارسال فرمایید».