حدود یک سال پیش بود که در نظرسنجی برنامه نود کارلوس کی روش و برانکو ایوانکوویچ با اختلافی اندک به عنوان دو مربی برتر پس از انقلاب انتخاب شدند. شاید آن شب کمتر کسی فکر می کرد یک سال بعد این دو مربی برای یکدیگر به دشمنانی بزرگ تبدیل شوند.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، آنچه مشخص است اختلاف فنی این دو مربی با عدم مدیریت مسؤلان فوتبال ایران تبدیل به جنگی تمام عیار شده است. این عدم مدیریت چنان آشکار است که به نظر می رسد آقایان به دنبال ایجاد اختلاف میان این دو مربی هستند. شاید محبوبیت کارلوس کی روش و برانکو ایوانکوویچ و اختلاف زیاد آنها در نظر سنجی برنامه نود با مربیان داخلی زنگ خطر را برای بعضی از آقایان به صدا در آورده است. در چنین شرایطی نمی توان به صورت یکطرفه قضاوت کرده و طرف یکی را گرفت. اما سوال اینجاست، آیا مدیران فوتبال ایران در طول یک سال اخیر نمی توانستند اختلاف این دو مربی را در جلسه ای مشترک حل و فصل کنند؟! پس مدیران ما در فوتبال این سرزمین چه نقشی دارند؟! کافیست یکبار به صورت کامل این اختلاف را بررسی کنیم تا متوجه شویم این اختلاف چگونه به وجود آمده است.
فوتبال ایران قبل از حضور کارلوس کی روش، حدود یک دهه و در فاصله جام جهانی 2006 آلمان تا جام جهانی 2014 برزیل روزهای بسیار عجیبی را به لحاظ فنی سپری کرد. این مهم در حالی اتفاق افتاده است که انتظارات مردم از فوتبال به دلیل دهه درخشان قبل از آن بالا رفته است. اینکه فوتبال ایران بعد از یک دهه پرافتخار در تمامی موارد به یکباره سقوط کرده و در رده پنجم تیم های قاره آسیا قرار می گیرد تنها به دلیل عدم برنامه ریزی مناسب و تفکرات گلخانه ای مدیران غیر فوتبالی است. فوتبالی که طی یک دهه دو دوره حضور در جام جهانی، دو قهرمانی در بازی های آسیایی و دو مقام سومی در جام ملت ها را کسب می کند، چگونه در دهه بعد از آن هیچ حرفی برای گفتن ندارد؟! دلایل کاملا مشخص است چون در آن دهه پر افتخار مدیرانی چون محسن صفایی فراهانی و محمد دادکان فوتبال را اداره می کردند. مدیریت عامل اصلی موفقیت در فوتبال است که متأسفانه بعد از برکناری محمد دادکان از آن بی بهره بودیم. حضور کارلوس کی روش در فوتبال ایران در شرایطی رقم خورد که در پایین سطح به لحاظ فنی قرار داشتیم. به دلیل عدم صعود به جام جهانی و حذف در دو جام ملت ها توسط کره جنوبی هیچ امیدی به آینده نداشتیم. اگر به این ناکامی ها عدم امکانات سخت افزاری از جمله استادیوم و زمین تمرین مناسب را اضافه کنیم آنگاه متوجه روزهای سیاه فوتبال ایران قبل از حضور کارلوس کی روش خواهیم شد. در این میان بعد از خداحافظی نسل طلایی نه تنها بازیکنان مناسبی برای جانشین آنها نداشتیم بلکه در بعضی از پست ها از جمله مدافع چپ و مهاجم هدف با کمبود بازیکن نیز مواجه بودیم. حال با حضور کارلوس کی روش به دنبال آن بودیم که تمامی این مشکلات توسط این مربی برطرف شده و دوباره بتوانیم خود را بازسازی کنیم. اما برای موفقیت در فوتبال حضور یک مربی حرفه ای به تنهایی کافی نیست. آنچه مشخص است فوتبال ایران در مباحث فوتبال پایه، دانش فنی مربیان در تمامی رده ها، امکانات سخت افزاری، پرورش بازیکن و تجربه بین المللی دچار مشکلات اساسی است. با وجود چنین مشکلاتی رقابت با تیم های قدرتمند و کشورهای توسعه یافته فوتبال آسیا چه در رده ملی و چه در رده باشگاهی عملیاتی غیر ممکن است. این روزها انتقادهای زیادی توسط اهالی فوتبال از سرمربی تیم ملی می شود، اما آنچه مشخص است فوتبال ایران در رده ملی با همین تفکرات چه به لحاظ فنی و چه به لحاظ آماری پیشرفت قابل توجهی داشته و موفق بوده است. عملکرد کارلوس کی روش طی دوران حضور در فوتبال ایران کاملا مشخص بوده و این ورزش پرطرفدار طی این سال ها سیر صعودی داشته است. حضور در جام جهانی آن هم در شرایطی که با کمبود امکانات و بازیکن مواجه بودیم خود تحولی بزرگ در فوتبال ناامید ایران به وجود آورد. فوتبالی که میان هواداران و در جوامع بین المللی اعتبار گذشته خود را از دست داده بود. اینها را نباید از یاد ببریم. انگاری فراموش کرده ایم که در مبحث بازیکن سرمربی تیم ملی چمدان به دست در کشورهای مختلف به دنبال بازیکنان دورگه رفته و به دلیل کمبود بازیکن در پست های تخصصی از امثال مهرداد پولادی که یک هافبک دفاعی بود در پست مدافع چپ استفاده کرد. مهرداد پولادی که بعدها در جام جهانی به عنوان بهترین بازیکن ایران مقابل آرژانتین انتخاب شد. مگر همین آقایان همیشه منتقد آن سال ها به دلیل استفاده از بازیکنان دورگه از سرمربی تیم ملی انتقاد نکردند؟
مگر همین تفکرات کارلوس کی روش را نقد نکرده و نگفتند او لیگ را نگاه نکرده و به بازیکنان داخلی اهمیتی نمی دهد؟ مگر نه اینکه امثال اشکان دژاگه و رضا قوچان نژاد از عوامل اصلی صعود ایران به جام جهانی بودند؟ حال سوال اینجاست، به پیشنهاد چه کسی قانون ممنوع شدن استفاده بیش از هجده بازیکن بازیکن بزرگسال در لیست تیم های لیگ برتری به اجرا در آمد؟ مگر نه اینکه امثال سعید عزت الهی، سردار آزمون، مرتضی پورعلی گنجی، میلاد محمدی، سروش رفیعی، مهدی طارمی، احمد نوراللهی، امید عالیشاه، محسن مسلمان، علیرضا جهانبخش، محمد انصاری، روزبه چشمی و چندین بازیکن دیگر با اجرای همین قانون توانستند ترکیب تیم های لیگ برتری خود را نشان داده و بعضی از آنها با کمک تفکرات کی روش راهی فوتبال اروپا شوند؟ آیا همین تفکر که آقایان می گویند هر بازیکنی لژیونر شود به تیم ملی دعوت خواهد شد باعث پیشرفت بازیکنان ایرانی نشده است؟ بعد از نسل طلایی فوتبال و تا قبل از آمدن کارلوس کی روش چند بازیکن جوان پرورش داده و راهی فوتبال اروپا کردیم؟ آیا موفقیت های بازیکنی مثل سردار آزمون و گلزنی یک بازیکن ایرانی در لیگ قهرمانان پس از سال ها نتیجه تفکرات کارلوس کی روش نیست؟ مگر نه اینکه قبل حضور کارلوس کی روش سقف آرزوی بازیکنان ایرانی حضور در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بود؟ مگر نه اینکه بعد از علی دایی در پست مهاجم هدف با کمبود بازیکن مواجه شدیم؟ حال در همین پست چند مهاجم درجه یک داریم که بیشتر آنها در فوتبال اروپا بازی می کنند. آنچه مشخص است فوتبال ایران با حضور کارلوس کی روش در چند مبحث پیشرفت های قابل ملاحظه ای کرده است. ساختار فنی تیم ملی از زمان حضور این مربی کاملا شکل حرفه ای به خود گرفته است. تیم ملی فوتبال ایران گرچه دفاعی بازی می کند اما فوتبال را آگاهانه بازی کرده و بازیکنان تیم ملی با هدف به توپ ضربه می زنند. بهترین مثال برای این مورد بازی مقابل کره جنوبی است، شاگردان کارلوس کی روش به یکی از بهترین تیم های فوتبال آسیا حتی اجازه ندادند یک موقعیت پنجاه درصدی گل ایجاد کند. آقایان بعد از جام جهانی برزیل اعلام کردند میانگین سنی تیم ملی بالا است، تغییر نسل آن هم در شرایطی که به نتایج تیم ملی لطمه ای وارد نشود یکی دیگر از دستاوردهای مهم کارلوس کی روش است. اکنون تیم ایران در هر پست چند بازیکن هم سطح دارد که با وجود جوانی از تجربه کافی نیز برخوردار هستند. عدم شکست طی چند سال اخیر، دریافت تنها یک گل خورده و حضور در صدر جدول گروه خود در کنار کسب رتبه اول میان تیم های فوتبال آسیا از دستاوردهای دیگر کارلوس کی روش است که نشان از تفکرات درست ایشان دارد. این مهم در شرایطی حائز اهمیت است که بدانیم تیم فوتبال ایران قبل از مسابقات انتخابی جام جهانی به لحاظ اردوهای آماده سازی و برگزاری بازی های تدارکاتی مناسب با دیگر تیم های گروه فاصله زیادی دارد. اینکه شما به عنوان سر مربی تیم ملی بتوانید در فوتبال ایران تیم خود را به لحاظ فنی به این جایگاه برسانید امری غیر ممکن است.
این روزها اهالی فوتبال نسبت به برگزاری اردوهای طولانی مدت از سرمربی تیم ملی انتقاد کرده و آن را با استاندارد های فوتبال حرفه ای مقایسه می کنند. حال سوال اینجاست، چگونه می شود فوتبال ایران را با کشور های دیگر مقایسه کرد؟ فوتبالی که تیم ملی و باشگاه های آن هنوز زمین تمرین مناسب ندارند. فوتبالی که در مباحث آمادگی جسمانی بازیکنان، تغذیه و ریکاوری فاصله عجیبی با فوتبال حرفه ای دارد. اینکه کارلوس کی روش از بازیکنان لژیونر در اردوهای بلند مدت دعوت به عمل نمی آورد، تنها به دلیل عدم موافقت باشگاه آن بازیکن نیست. آنچه مشخص است لژیونرها نیازی به اردوهای بلند مدت ندارند چون در باشگاه های خود به بهترین شکل ممکن آماده می شوند. چگونه می شود بازیکنی مثل سردار آزمون و علیرضا جهانبخش را که در بازی تیم های خود آن هم در آن سطح و فشار بازی 12 کیلومتر می دوند را با بازیکنان داخلی که در بهترین شرایط آماری بالاتر از 10 کیلومتر ندارد مقایسه کرد؟ چگونه می شود بازیکنی که هر سه روز یکبار بازی می کند را با بازیکن داخلی که توانایی هفته ای یک بازی بیشتر ندارد را مقایسه کرد؟ آیا باشگاه های ما از امکانات پیشرفته در زمینه فیزیوتراپی و ریکاوری بازیکن برخوردار هستند؟ آیا در باشگاه های ما کلینیک پزشکی، دکتر تعزیه و روانشناس وجود دارد؟ آیا بازیکنان ما خودشان سیستم تغذیه و استراحت خود را کنترل می کنند؟ آیا بازیکنان داخلی آنقدر حرفه ای هستند که هر کدام یک مربی خصوصی برای بدنسازی داشته باشند؟ جواب این سوال ها همه خیر است. اینکه در فوتبال حرفه ای تیم ها هر سه روز یکبار بازی می کنند به دلیل آن است که دیگر بازیکنان در تمرین گروهی کارهای بدنسازی انجام نداده و در زمان جدای از زمان تمرین گروهی در سالن های پیشرفته بدنسازی کمپ تمرینی باشگاه خود زیر نظر مربی خصوصی و با دستگاه های پیشرفته بدن های خود را آماده می کنند، نه اینکه با روزی دو ساعت تمرین به خانه رفته و مابقی روز تمرین نکنند. براستی کدام باشگاه و کدام بازیکن داخلی را بازیکنان و باشگاه ها کشورهای پیشرفته مقایسه می کنید که انتظار دارید سرمربی تیم ملی فقط در زمان فیفا دی بازیکنان ملی پوش داخلی را دعوت کند؟ واقعا امکانات فوتبال کشورهایی مثل کره جنوبی، قطر و چین را با امکانات فوتبال کشور خودمان مقایسه می کنید؟ مبحث دیگر بحث دانش مربیان داخلی و طراحی تمرین است. به جرأت می توان گفت به غیر از چند تیم اکثر مربیان داخلی با همان شیوه سنتی تمرین کرده و هیچ طراحی مشخصی برای تمرینات خود ندارند. برای تأیید این نظریه اصلا لازم نیست از نزدیک تمرینات تیم ها را تماشا کنید. سبک بازی تیم ها در فوتبال ایران بیانگر همه چیز است. فوتبال ایران به لحاظ فنی در مباحث بازی روی زمین، مالکیت توپ، سرعت تیمی، رعایت پرس، حرکات ترکیبی، تعداد پاس، بازی بدون توپ، فضاسازی و رعایت پوشش در فاز دفاعی با استاندارد های فوتبال حرفه ای فاصله عجیبی دارد. این مهم فقط در تمرینات تیمی آن هم روزی دو ساعت به دست نخواهد آمد. این موارد فنی با برنامه ریزی ده ساله و آموزش مربی در فوتبال پایه و در نتیجه پرورش بازیکن در رده های پایه امکان پذیر است. تاکتیک پذیری و آمادگی جسمانی بازیکن از رده های نونهالان و نوجوانان شکل گرفته و در رده بزرگسالان فقط بحث اجرای تفکرات مربی و هماهنگی تیمی مطرح است. در چنین شرایطی معلوم است سرمربی تیم های ملی فقط در زمان فیفا دی بازیکنان را دعوت میکند چون دیگر مواردی چون عدم آمادگی بدنی و تاکتیک پذیری بازیکن مطرح نیست. در تیمی مثل آلمان بازیکنان در ساختار فنی فوتبال این کشور از رده نونهالان تحت آموزش قرار گرفته و پرورش یافته است، آنگاه در رده بزرگسالان فقط با برگزاری بازی های تدارکاتی آماده مسابقات می شود. واقعا عجیب است که چگونه امثال علی کریمی که در کشورهای پیشرفته فوتبال بازی کرده اند به سرمربی تیم ملی بابت اردوهای طولانی مدت انتقاد می کنند!
اما بحث پرسپولیس و برانکو کمی متفاوت است. بازیکنان پرسپولیس به نسبت دیگر تیم های لیگ برتری در تمامی موارد فنی و مباحث مطرح شده شرایط بهتری دارند. به همین دلیل است که این تیم بیشترین بازیکن را در اردوی تیم ملی دارد. اما نمی شود در این مورد تفاوت قائل شد، اگر ملی پوشان پرسپولیس به اردو دعوت نشوند، بی شک صدای دیگر تیم ها در خواهد آمد. آری، اگر تمام تیم ها از مربیانی چون برانکو ایوانکوویچ در کادر فنی خود بهره می بردند دیگر شاهد برگزاری اردوهای طولانی مدت از سوی سر مربی تیم ملی نبودیم. اما مشکل بزرگ در این است که دیگر تیم های لیگ برتری شرایط فنی پرسپولیس را ندارند. اکنون زمان ورود مدیریت به این اختلاف است. عدم اعتقاد کارلوس کی روش به لیگ داخلی و نگاه حرفه ای برانکو ایوانکوویچ نیازمند یک راه حل و رسیدن به یک نقطه نظر مشترک است. این مهم فقط با ایجاد جلسه میان این دو مربی امکان پذیر است.
گزارش : فواد خراباتی