چگونه یک دروغ از طرف عموم جامعه به عنوان یک حقیقت پذیرفته میشود؟ پاسخ به طرز آزاردهندهای ساده است؛ بارها و بارها آن را تکرار میکنند. هرگاه با حقایقی که متناقض آن هستند مواجه شوند، با صدای بلندتری تکرار میکنند. در یک کلام میتوان گفت این حقیقت هسته اصلی داستان ادعای تقلب انتخاباتی در ایالات متحده بخصوص تقلب هویتی رأیدهندگان است.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، اخیرا یک نظرسنجی روزنامه «واشنگتن پست» مدعی شده است که نیمی از رأیدهندگان ثبتنام کرده امریکایی معتقدند که تقلب انتخاباتی در این کشور گاهی یا اغلب رخ میدهد. از این رقم حیرتانگیز مشتمل بر دوسوم آن مدعی رأی دادن به «دونالد ترامپ» و حدود ربع آن مدعی طرفداری «هیلاری کلینتون» هستند. باقی 26 درصد این جمعیت نمونه گفتهاند که تقلب بندرت رخ میدهد و تنها یک درصد از پاسخدهندگان گزینه «هرگز» را انتخاب کردهاند.
اما مطالعات مکرر حکایت از آن دارد که تقریبا هیچ تقلبی در پهنه امریکا رخ نداده است. جامعترین تفحصی که تا به امروز انجام یافته است به این نتیجه رسیده که از میان یک میلیارد رأی متخذه بین سالهای 2000 الی 2014 تنها 31 مورد مشکوک به تقلب هویتی رخ داده است. سایر تخلفات مانند رأیدهی بجای افراد غائب، رأی متعدد و تقلب در ثبتنام نیز بطرز قابل توجهی نادر هستند. پس به چه دلیل افراد زیادی افسانه تقلب را باور دارند؟
مسبب این فریب عظیم، قانونگذاران جمهوریخواه هستند که سالیان متمادی مروج داستان موهوم تقلب انتخاباتی و لزوم تصویب قوانین هویتی رأیدهندگان با هدف کاهش رأی جمعیتهای خاص حامی دموکراتها بودهاند. این جمعیتها عموما شامل اقلیتها، فقرا و دانشجویانی میشود که احتمال کمتری از داشتن اسناد هویتی لازم توسط آنها میرود.
در پشت درهای بسته برخی جمهوریخواهان آشکارا میپذیرند که ترویج ترس واهی از تقلبهای انتخاباتی، بخشی از استراتژی سیاسی آنهاست. در یکی از ایمیلهایی که اخیرا افشا شده مربوط به سال 2011، یک لابیگر جمهوریخواه در ویسکانسین به همکاران خود در مورد یک رقابت خیلی نزدیک برای کرسی در دیوان عالی ایالتی نوشته است: «آیا لازم است پیغامهای انبوه مبنی بر گزارش تقلبهای وسیع انتخاباتی پخش کنیم و فارغ از نتیجه آماده بازشماری آرا شویم؟ من واقعا مطمئنم باید این کار را انجام دهیم.»
گاهی اوقات این واقعیت را در برابر عموم اعلام میکنند. سال 2012 یکی از رؤسای سابق حزب جمهوریخواه در فلوریدا «جیم گریر» به «پالم پیچ پست» گفت که قوانین هویت رأیدهندگان و کاهش رأیگیریهای مقدماتی «فقط و فقط با یک هدف انجام میشوند» و آن سرکوب رأی دموکراتهاست. وی گفت «هیچگاه مشاوران به من نگفتهاند که یک تقلب انتخاباتی داشتهایم. اینها همه یک تکنیک بازاریابی است.»
این تکنیک در عمل جواب داده است. طی انتخابات سال 2012 قوانین مزبور در کانزاس و تنسی موجب کاهش رأیدهندگان به میزان 2 درصد معادل 122000 نفر گردید. بیشتر این تنزل میان افراد جوان، افریقایی تبارها و ثبتنام کنندگان جدید بود. تحقیق دیگری از انتخابات سالهای 2006 الی 2014 نشان میدهد که میزان رأیدهی شهروندان اقلیت واجد حق رأی، در ایالاتهای دارای قوانین هویتی بطرز چشمگیری کاهس یافته است و شکاف رأی نژادی در این ایالتها دو یا سه برابر شده است.
نقایص زیادی در نظام انتخاباتی امریکا وجود دارد که البته اغلب آنها ناشی از تجهیزات فرسوده، منابع ناکافی و خطای انسانی هستند و نه تقلب عمدی. این عوامل بواسطه تدابیر تعطیلی محلهای اخذ رأی یا حذف ساعات زودهنگام رأیگیری که اغلب مورد حمایت جمهوریخواهان هستند، وخیمتر میشوند. این تلاشها در کشوری که در بهترین حالت و یک روز خوب حداکثر 60 درصد واجدین شرایط به پای صندوقهای رأی میآیند، تأثیر مخربتری دارند.
حقیقت این است که مدعیان تقلب اهمیتی به انسجام نظام انتخاباتی کشور نمیدهند و تنها قصد لغو حقوق مشروع رأیدهندگان با هدف پیروزی در انتخابات را دارند. آنچه موجب ترس است این است که چطور بسیاری در این دام افتادهاند. پس مایه تعجب نیست که «دونالد ترامپ» دروغ پراکنی پیرامون تقلب انتخاباتی را به محور تبلیغات خود تبدیل کرده است.
منبع: نیویورک تایمز
ترجمه: نعیـم نـوربخش