شیخ بهایی (راست) و میرفندرسکی.
بهاءالدین عاملی، نامدار به «شیخ بهایی»، فقیه، عارف، ریاضیدان و سرایندهی دورهی سلطنت شاه عباس اول صفوی بود.
به گزارش «
مردمسالاری آنلاین»، شیخ بهایی در سال ۹۲۵ خورشیدی در جبل عامل بعلبک، در لبنان امروز، زاده شد.
پدر شیخ بهایی، حسین عاملی، محدث و مفسر، از مشایخ معتبر شیعی و از شاگردان زینالدین عاملی بود. پس از کشتن زینالدین به دست مخالفانش و نیز استقرار حکومت شیعهگرای صفوی در ایران، او با بهرهمندی از پشتیبانی شیخ علی مِنْشار، شیخالاسلام دربار صفوی، به ایران آمد و در اصفهان سکنی گزید ـ در این هنگام شیخ بهایی نوجوان میبوده است.
شیخ بهایی پیشدرآمد علوم و تفسیر و حدیت و فقه را پیش پدر یاد گرفت. سپس نزد علمای روزگار شاه عباس به تحصیل ادامه داد و در علوم عقلی و ریاضی و پزشکی دانش اندوخت و در زمانی اندک به جایگاهی از فضایل و دانشهای روز دست یافت که او «ابوالفضایل»، «افضل زمان» «اعلم دوران» نامیدند.
شیخ بهایی با یگانه دختر شیخالاسلام پایتخت ازدواج کرد و پس از مرگ پدرزن، به فرمان شاه تهماسپ، به جایگاه شیخالاسلامی اصفهان رسید. او چندی در هرات و قزوین نیز عهدهدار این مسند بود.
شیخ بهایی با آن که شیعهای باورمند بوده، خلق و خوی و رفتاری عارفانه و صوفیانه داشته است. میانهروی و فروتنی را در هیچ موردی از کف نمیداده و با آن که موقعیتی حساس و مهم اجتماعی ـ حکومتی داشته و به سلطان صفوی بسیار نزدیک بوده پرهیز از تظاهرات و تجملات حکومتی به شیوهای پسندیده در او عیان بوده است. گفتهاند که در نزدیکی میان شریعت و طریقت بسیار شایسته ظاهر شده است. نیز میتوان گفت که شیخ بهایی در همسوسازی سیاست و دین و تصوف که خواستهی سلاطین صفوی بود مردی موجه و موفق بوده است.
شیخ پس از چندی به زیارت حج و دیدار از سرزمینهایی مسلماننشین، مانند عراق عرب و شام و مصر، رفت و پس از چهار سال به ایران برگشت و پس از بازگشت به کسوت درویشی درآمد.
همچنین، در سفری که شاه عباس با پای پیاده از اصفهان
شیخ بهایی در همسوسازی سیاست و دین و تصوف که خواستهی سلاطین صفوی بود مردی موجه و موفق بوده است
به مشهد رفت، شیخ بهایی او را همراهی میکرد، چرا که در بیشتر زمانها شاه عباس مشتاق بود که شیخ در همراهی او باشد.
مردانی نامدار در مکتب شیخ بهایی پرورش یافتند که از میان آنان میتوان به ملاصدرا، فیض کاشانی، محمدتقی مجلسی، محقق سبزواری اشاره کرد.
طرح برخی بناها و مهندسی شهر اصفهان و بخشبندی آب زایندهرود در شهر، که توماری هم در این باب موجود است، پل الله وردی خان، مسجد شاه و تعیین قبله و انحراف زیبای مسجد، برنامهی کاریز زرینکمر، حصار نجفآباد، ساعت آفتابی و گرمابهای که با شعلهی شمعی گرم میشد را به شیخ بهایی نسبت دادهاند.
شیخ بهایی در روزهای پایانی زندگانی به نوشتن کتاب جامع عباسی، به امر شاه عباس، که جامعترین کتاب فقه شیعه بود پرداخت که اجل مهلتش نداد و فقط توانست تا پایان بخش پنجم آن را بنویسد و پس از مرگ شیخ شاگردش، شیخ ساوجی، کتاب را به پایان رساند.
مرگ شیخ را در سال ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان نوشتهاند. جسد او را به مشهد بردند و در جوار حرم رضوی به خاک سپردند.
شیخ بهایی نویسندهای پرکار بود و در دین و ریاضیاتی تألیفاتی دارد که برخی به پارسی و بیشترشان به عربی است.
اشعار او متأثر از عرفا و شاعران بزرگ پارسی همچون حافظ، ابوسعید ابوالخیر، خواجه عبدالله انصاری و مولانای بلخی است. نمونهای از سرودههای او چنین است:
همه روز روزه رفتن، همه شب نماز کردن |
|
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن |
ز مدینه تا به مکه، به برهنه پای رفتن |
|
دو لب از برای لبیک، به وظیفه بازکردن |
به معابد و مساجد، همه اعتکاف جستن |
|
ز مناهی و ملاهی، همه احتراز کردن |
شب جمعهها نخفتن، به خدای راز گفتن |
|
ز وجود بینیازش، طلب نیاز کردن |
به خدا قسم که آن را، ثمر آن قدر نباشد |
|
که به روی ناامیدی در بسته بازکردن |
گفتنی است که به پاس خدمتهای او به ستارهشناسی، یونسکو در سال ۲۰۰۹ که همزمان با سال اخترشناسی میبوده است، نام شیخ را در فهرست مفاخر ایران ثبت کرد.