«رستم روزافزون» از سرشناسان طایفهی روزافزون مازندران درآغاز دورهی صفویه که با سود بردن از لشکرکشی شاهاسماعیل صفوی به بغداد، در دشمنی با او بپاخاسته بود در چنین روزی از دسامبر سال 1509 میلادی بر همه مازندران چیره یافت.
به
گزارش امرداد، وی دادخواهی کرد که از تبار ساسانیان است و فرمانروایی بر ایران سزاوار اوست. وی شاهاسماعیل را یک بیگانه خوانده و گفته بود که شاهاسماعیل خودش را از تبار رومیان، ترکمانان، تازیان و … شناسانده و گفته که شاهی و درویشی همخوانی ندارند، او یک فزونخواه است.
شاهاسماعیل که پس از چیرگی بغداد از راه اهواز راهی شیراز بود برای وی هشدار فرستاد که پس از بیرون راندن ازبکان از شمالشرقی خراسان، برای برانداختن او به مازندران خواهد رفت.
رستم پس از دریافت این هشدار با شیبکخان رییس ازبکان باب دوستی باز کرد. شاهاسماعیل که از شیراز راهی کاشان شده بود در نامهی دیگری به رستم، اورا به شوند همدست شدن با شیبک خان، سزاوار مُردن دانسته بود.
شاه اسماعیل سپس بر ازبکان پیروز شد و آنان را به آن سوی آمودریا پس راند. شیبکخان در جنگ کشته شد، ولی پیش از آن که شاه اسماعیل رهسپار مازندران شود شنید که رستم درگذشته و یارانش آماده اعلام وفاداری نسبت به شاه اسماعیل هستند. پس از کشته شدن شیبکخان بهدست شاه صفوی (۹۱۶ مهی)، شاهاسماعیل برای او پیغامی تهدیدآمیز همراه با دست بریدهی شیبکخان فرستاد. گویند آقا رستم پس از دریافت آن دست و پیغام بیمار شد و درگذشت.