اگر به طور مرتب برای رفت و آمد خود از مترو استفاده کنید، حتمآ با پدیده ای آشنا مواجه خواهید شد: دستفروشان مترو.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، تعداد این افراد به مرور آنقدر بالا رفته که شاید بتوان کارکرد جدیدی برای این وسیله حمل و نقل عمومی متصور شد. یکی از مسافران می گوید:خیلی از خریدهایم را داخل مترو انجام می دهم و از وقت مرده ای که در مسیر محل کار به منزل و برعکس صرف می کنم،بهتر استفاده می کنم و فکر می کنم وجود این دستفروشان باعث رشد بیشتر اشتغال زنان و کمک به اقتصاد خانواده ها شده است.اما عده ای دیگر از مسافران چندان از تبدیل شدن واگن های مترو به بازار مکاره دل خوشی ندارند و این کار را مخالف حقوق شهروندی و قوانین اماکن عمومی می دانند.
اما شاید انگیزه مشتریان دستفروشان مترو چیزی به جز استفاده بهینه از وقت باشد. قطعا فشار اقتصادی و رشد نرخ کالاها، هم انگیزه دستفروشان و هم مشتریان آنها را برای این شیوه خرید تقویت می کند. وضعیت نا بسامان بازار کار، کاهش روز افزون قدرت خرید اقشار کم درآمد و در نهایت شرایط بد اقتصادی، از جمله عواملی هستند که حتی کودکان زیر۱۵سال را نیزبه جمع این دستفروشان دعوت کرده است. البته نیروهای پلیس مستقر در ایستگاه ها نیز بیکار ننشسته اند.
"ر.ا" که از دستفروشان خط یک مترو تهران است،می گوید:همکارانم را می شناسم و اجازه نمی دهیم دیگران یا دستفروشان خطوط دیگر جای ما را بگیرند. شغل ما هم مثل هر شغل دیگری برای خود سرقفلی دارد. البته هربار که نیروهای پلیس یا انتظامات مترو متوجه ما شوند، اجناس ما را ضبط می کنند و پس از امضا تعهد نامه و طی
اگر حافظه خوبی داشته باشید و شعارهایی نظیر عدالت محوری و برابری همه اقشار و بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم و... را به یاد بیاورید، بیشتر دلتان به درد خواهد آمد. چراکه این دستفروشان شاید همان افرادی بودند که به امید بهتر شدن شرایط خود، به این شعارها دل بستند
روال اداری اجناس را به ما بازمی گردانند.
با این وجود به نظر نمی رسد اقدامات پلیس و نیروهای انتظامات برای رفع این مشکل چندان کارآمد بوده باشد. گاهی هم این دستفروشان مالکان اجناس خود نیستند و به صورت امانی،اقدام به فروش آنها در مترو می کنند. کافیست نگاهی به صفحات کاریابی روزنامه همشهری بیندازید. بسیاری از آگهی ها برای جذب همین دستفروشان است. کارگاهها،تولیدی ها و عمده فروشی هایی که محصولات سبک و قابل حمل در مترو عرضه می کنند، از این فرصت هم برای عرضه کالاهای خود و جذب سود بیشتر فروگذار نکرده اند و جالب اینکه ایستگاههای پرتردد، پر طرفدارترند.
به هر صورت به نظر نمی رسد این شیوه فروش کمکی به رشد و توسعه چرخه اقتصادی کشور،رونق اقتصادی کشور یا حتی رشد بهینه اشتغال زنان کرده باشد. در این بین اگر حافظه خوبی داشته باشید و شعارهایی نظیر عدالت محوری و برابری همه اقشار و بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم و... را به یاد بیاورید، بیشتر دلتان به درد خواهد آمد. چراکه این دستفروشان شاید همان افرادی بودند که به امید بهتر شدن شرایط خود، به این شعارها دل بستند.همان هایی که امروز از جنوبی ترین نقاط شهر برای امرار معاش خود آواره این ایستگاه و آن ایستگاه می شوند تا شاید بتوانند حداقل درآمد برای باقی ماندن زیر خط فقر را حفظ کنند. هموطنانی که شاید حتی تصور صاحب خانه شدن را خیلی وقت است که از سر به در برده اند و برای پرداخت اجاره خانه محقر خود در جنوب و حومه شهر، دست و پا می زنند. و البته هیچ یک از افرادی که باید به آنها پاسخگو باشند هرگز با مترو رفت و آمد نمی کنند...
فرزانه کریمخان