در تاریخِ مسئولیت پذیریِ مسئولینِ ایرانِ اسلامی، اعمال و رفتارهایی یافت میشود که اگر مسئولان به همان اندازه که بدان عملِ زائده همت داشتند، به اصل وظیفه خود قرابت میجستند، اوضاع به گونهای دیگر پیش میرفت. نمونه بارز آن، نسخهپیچی خبرگان رهبری برای بازار ارز و سکه و طلا بود که هیچ وجاهتی با جایگاه آنها نداشت.
نبود یک خط قرمز قانونی عموم مسئولان کشور را به این مساله تحریک میکند تا ورای تخصص و وظیفه قانونی خود، پا را از گلیم درازتر نموده و در عموم مسائل، از اقتصاد گرفته تا سیاست و از تغییرات آب و هوایی گرفته تا آینده سیاسی – اقتصادی سایر کشورها، ابراز نظر کنند. به همین جهت و ضمن وجود فضای مجازی، عموم شهروندان در باب نظریهپردازی این افراد دست به قلم میشوند و گاه در قالب مزاح، مزاج مداخله جویانه این مسئولان را مورد لطف قرار میدهند. در همین رابطه کانال تلگرامی آقای ولیالله سیف را باید یک سوژه خبری ویژه و جالب توجه دانست که یک خط در میان از عشق و عرفان سخن به میان آورده است. بازخوانی نوشتههای آقای سیف در این کانال جذابیت خاص خود را دارد. وقتی خبرگان از ارز و طلا میگوید، سیف هم باید از عرفان و شیدایی بگوید.
خاطرات سیف از فرانسه
کانال تلگرامی آقای سیف، رییس سابق بانک مرکزی، از جمله کانالهایی بود که با فیلتر تلگرام، دست از کار نکشید و هر از چند گاهی، بهروز میشد. کانال او بیش از 2 سال عمر دارد. برخی از پیامهای ایشان نیز حکم خاطره دارد. آدم با خواندن این پیامها با خود میگوید که راستی 2 سال پیش چه آرزوها که نداشتیم. اولین پیام آقای سیف از ملاقات با آقاي بارتلون رييس پارلمان فرانسه در سال 2016 حکایت دارد: "در ملاقاتي كه با آقاي بارتلون رييس پارلمان فرانسه داشتم به نكته جالبي اشاره مي كرد. ايشان ضمن تاكيد بر به كار گيري همه امكانات براي تحقق كامل مفاد برجام واعلام تعهد فرانسه به اين امر، تعليق نام ايران از ليست سياه FATF را به عنوان يك عامل مؤثر فشار بر امريكا براي انجام تعهداتش در برجام مي دانست." با این اوصاف ایران هر چند از لیست سیاه خارج شد، اما ما هنوز احساس فشار میکنیم. اینگونه این خاطره آقای سیف نشان میدهد که دلیل فشار از نواحی دیگر است نه صرف FATF.
عکسهای پر معنای سیف
ولیالله سیف از همان ماههای اول، عکسهای کانال خود را چند بار تعویض کرده تا نشان دهد به همه امور حساس است. به هر حال از منصوبین "طبقه هساث" است. او در مناسبات مذهبی از درج عکس و پیام خودداری نکرده و با شادی تاریخ، شادی میکند و با غمش غمناک میشود. ظاهرا ولیالله، عید قربان را بیش از هر روز دیگری دوست دارد؛ چراکه هنوز عکس تبریک عید قربان را سنجاقوار بر سینه ستبر کانالش نگهداشته است. ما هم این روز فرخنده را به ایشان تبریک میگوییم.
دو عکس دیگر کانال سیف که تعویض شدهاند بسیار با معنا هستند. هر دو عکس ولیالله است. اولی به سمت چپش نگاه میکند و میخندد و دومی روبهروی خود را مینگرد و لبانش آویزان است. در عکس ثانی، اندوهی در اعماق چهرهاش هویدا است. آدمی به فکر فرو میرود که سیف چرا به جناح چپ خود با خنده نگاه میکند و در عکس دوم ضمن رعایت افق روبرو که تداعی حد اعتدال به معنای نه چپ و نه راست است، لبان لعلش را آویزان کرده؟ حقا که این برای سیاسیون نشانهها دارد. او که سیف بود و ولیالله، اینگونه شد؛ وای به حال آن همتی که نه سیف دارد و نه ولیالله.
4 روز بعد از 11 سپتامبر
روزهای اخیر، کانال سیف حال و احوالات عجیبی دارد. محرم آمده اما هنوز تبریک عید قربان بر آن بالا خود نمایی میکند. از مولانا مینویسید. از حافظ میگوید. گویی غم سنگین غروب جمعه در این کانال نشسته و قصد رفتن ندارد. ریس سابق بانک مرکزی، 3 روز بعد از سالگرد واقعه تلخ 11 سپتامبر ضمن پیامی که بر یک عکس نقش بسته است، شعری از حضرت مولانا آورده با این محتوا: نفس خود قربان نما در راه او، نی که خون جاری کنی در آب جو.
عکس مذکور نیز بیشتر شبیه به "کت" یک مدیر است که دست بر قضا زخمی هم بر آن نهادهاند. ولیالله چه میخواهد بگوید؟ آیا او خود را فدا کرد؟ فدای چه کرد؟ با چشم گریان بر قسمت سرچ کانال سیف تفالی زدم؛ باشد که راز گشایی شود. برای ولیالله حمد و سورهای هدیه کردم و واژه "حجاب" را سرچ زدم. در کمال تعجب این بیت آمد: گفتم که روي خوبت از من چرا نهان است گفتا تو خود حجابي، ورنه رخم عيان است! 12 می 2017 این شعر ناب درج شده است. آری؛ ما همه حجابیم و او و سایر خوبان، عیاناند.
ولیالله سیف در لحظات پایانی، ایضا عکسی عوض کرد؛ با این محتوا که "نمیدانم کجا مرا میکشانی." ضمن این اشارت غیبی بود که شیخ حسن روحانی وارد شد و دستش را بگرفت و بدو گفت: در بند مشورت من باش! ولیالله نیز پسندید. سیف در آخرین پیام خود در کانالش بیتی بسیار پر محتوا مرقوم کرده: زیر شمشیر غمش رقصکنان باید رفت، آنکه شد کشته او نیک سرانجام افتاد. در این کانال، سیف فقط جمله "اناالحق" را بر زبان خود نیاورده است؛ و الا از هر لقب و مقام عرفانی در قالب شعر و عکس برای خود دریغ ننموده است. حقا که سیف و عزیزانی که در این نظام تصمیمگیری رقص کنان بودند، نیک سرانجام شدند. به آقای سیف و عموم آقایان و آقازادههایی که چنین عاقبت بخیر میشوند تبریک عرض میکنیم. اینها چه فرخنده فال هستند که حتی در لحظاتی که اندوه سراسر کشور را گرفته، بازهم باید به آنها تبریک گفت. کسی نیست به ایشان بگوید که شما رییس بانک مرکزی بودهاید یا راوی اشعار حافظ و مولانا؟ یا مبلغ دین؟ یا ... رییس بانک مرکزی را چخ به این کارها؟
آخر شاهنامه
نقل است شبی سیف به خواب همتی رفت. همتی بدو گفت از علم خود به من ده.
سیف: کدام را؟
همتی: آنرا ده که به.
سیف: اول چاک دهان خویش گیر. دوم چاک دهان خویش گیر. سوم چاک دهان خویش گیر.
همتی: همه که یکی است؟
سیف: دیدی همان یکی را هم نکردی؟ از خان اول که گریختی مجدد میآیم و دو خان بعد را میگویم. ولی بدان که در آیین بانک مرکزی، جوجه را اواسط آبان میشمارند. سیف اینرا بگفت و شادی کنان با شیخ ابوالحسن روحانی دست در دست هم و دواندوان در غروب مهآلود یکشنبهای از یکشنبههای آبانماه محو شدند. آنها فریادزنان و اشاره کنان به همتی میگفتند" چاک دهان..چاک دهان..."
سید مسعود آریادوست