متولیان و کادر زحمتکش موسسه مالی اعتباری کاسپین عهده دار رفع و رجوع مطالبات جامعه سرمایه گذار فرشتگان شده اند و در این مسیر میکوشند. چگونگی انجام وظیفه و رفع و رجوع مطالبات طلبکاران محق چندین موسسه منجمله فرشتگان با 51 درصد سرمایه کاسپین همراه با نقد و پیشنهاداتی تلویحی، محتوی این نوشتار را تشکیل می دهد :
ایفای نقشی موثر در زمینه «سیستم ها و روش اداری، چگونگی تشکیلات و مدیریت نیروی انسانی» که «به دلیل سوابق تجربی و تحصیلی» با جان عجین شده را در این مرحله واجب دانسته و بیان دیدگاه را در این رابطه و در این بنگاه بازرگانی «تکلیفی اجتماعی – فرهنگی » دیده ام .
به همین منظورساعتها در این شرکت بطور غیر مستقیم مطالعاتی با کاربینی و مذاکره نه چندان محسوس با رده های مختلف شغلی، بعضی از اعضاء هیات مدیره انجام داده و این گزارش نسبتا صریح محصول این مطالعه ، از این طریق به رویت مدیران مسوول میرسد ، با این امید که مورد توجه قرار گیرد :
در ورود به ساختمان با نیروی فراوان آموزش دیده، مسلح به باتوم و دستبند، در مواردی مهاجم - با توجه به نشان -ظاهرا اعزامی از مشهد - مواجه می شوید که با توجه به ویژگی مراجعین و وظیفه موسسه در قبال آنان به هر دلیلی معقول به نظر نمیرسد .
ممانعت غیر اصولی این مامورین معذور، در ورود مراجعه کنندگان به طبقات با هدف پیگیری مایملک حاصل کوشش سالیان متمادی، دافعه را بیشتر مینماید و با اهداف حتی کوتاه مدت شرکت با هر استدلالی منطبق نمیتواند باشد .
ارباب رجوع موسسه افرادی هستند که به نظارت و بازرسی بانک مرکزی، متولی اساسی بودن عملیات بانکی و موسسات مالی اعتماد کرده، در مسیر کمک به اقتصاد کشور و دریافت درآمدی مشروع و قانونی از بنگاهی تحت لوای دولت اسلامی سر مایه گذاری نموده و مال خود را که کم نیست می طلبند.
راهنماها (مشاورین متین و با حوصله منتخب از بین روسای شعب منحل شده ) با مراجعین همدردی کرده و خود را فاقد اختیار دانسته و جهت رفع تکلیف به تکرار مکررات با هدف دست به سر کردن طلبکاران مشغولند.
پیشنهاد اینکه در مسیر جذب مشتری و ایجاد اعتماد به کاسپین و کمک به سیستم در مسیر هدف و خودکفایی ترتیبی اتخاذ شود ، در اسرع وقت تمامی سرمایه طلبکاران که به هیچ عنوان امکان نفی آن نیست به حساب سپرده آنان در آن موسسه ، از زمانیکه بلوکه شده واریز و سود متعارف برمبنای تصمیمات بانک مرکزی پرداخت شود و مشابه دیگر بانکها برداشت یا افزایش از حساب مجاز باشد و مطمئن باشند که بیشتر طلبکاران این توصیه را می پذیرند .
سیستم تلفن - این حداقل امکان و نیاز ابتدایی - پاسخگویی مناسب را ندارد تا مانع آمد و شد مکرر بی حاصل ، استهلاک ، تلف شدن وقت ، لطمه به اعصاب ، آلودگی هوا و تشدید ترافیک باشد ودر مسیر جذب بکوشد .
در طبقات با نیروهای دغدغه دار مواجه میشوید، این جوانان دلواپس، هر کدام مسوول خانواده ای بوده، در مواردی حتی از داشتن میز و صندلی که بتوانند لحظاتی قرار و آرام گیرند محروم مانده اند و در انتظار نتیجه مصاحبه - در پی آزمون کتبی گزینش نیرو - روز شماری می کنند.
نیروی حاضر و ناظر فراتر از نیاز دفتر مرکزی ، با وقوف به شرایط -پیوسته نگران نداشتن ارتباط و عدم پذیرش وادامه کار در نبود امکان اشتغال ، به سر میبرند .
در بخش «فن آوری و خدمات انفور ماتیک » نیروی اندک پر کار موجود با خستگی مفرط و ندانم کاری در تمامی مدت حضور همراهند .
اوضاع و احوال مدیران و کارکنان شعب که همزمان با توزیع وجه به طلبکاران آزرده و صبور فرصت استراحتی اندک که لازمه مسوولیت مالی است ندارند ، داستان پر آب چشم دیگری دارد .
ارزیابی عملکرد آنان با توجه به حساسیت کار و اثر بلند مدت آن در سرنوشت موسسه ، با همه اهمیت فراموش شده بنظر می رسد .
عدم تفویض اختیار حتی به مدیران میانی و مسئولین اغلب سخت کوش شعب ، ناشی از نبود سیستم و سامانی اصولی ، پیوسته مانع پیشرفت کار و ضرورت پاسخگویی بوده ، در موسسه ای مالی و اعتباری که بایستی امین مردم بشمار رود ظاهرا با بی توجهی مواجه شده است .
مدیران منصوب در سازمان مرکزی - در مواردی بازنشسته - خسته از کاری که به قصد درآمد در این روزگار پر هزینه اجبارا تقبل نموده اند روز مرگی را در پیش گرفته و با نگاه خود بسیاری سخنها دارند .
هزینه نگه داری تمامی نیرو ی مستقر از محل در آمدسر مایه ای که بلوکه شده « واعاده طلب سرمایه گذاران که بهمین دلیل ، مرتبا موکول میگردد » تامین میشود .
مدیران ارشد منصوب با روش هیاتی و کد خدامنشی که در خور یک موسسه مالی با هر وابستگی و تعریفی نیست امروز را به فردا میرسانند مجال، باور و احتمالا علاقه ای برای برنامه ریزی ، جذب سر مایه گذار و سود آوری نمیتوانند بیابند .
نحوه نگهداری و مراجعه به سوابق به شکل ساده ، ابتدایی و غیر اصولی است و نیازمند اصلاح فوری به نظر میرسد.
درهم و بر همی بسیار مشخص کارها ، سر گردانی ارباب رجوع دلواپس صاحب حق و سر مایه، عدم خلاقیت و نبود انگیزه در نیروی انسانی، نامناسب بودن بازده کاری مدیران و نحوه همکاری کارکنان رده های متفاوت با انان، نبود وحدت رویه ، چگونگی تصمیم گیری، مشخص نبودن حیطه اختیار و....نکات بارزی است که در چگونگی بازده و عملکرد این تشکیلات مالی نوپا، بسادگی رویت میشود و بر نگرانی می افزاید .
تاکید مکرر اینکه : نداشتن تشکیلات مناسب ، روشن نبودن وظایف ، عدم ثبات شغلی، پاسخگو نبودن مدیران به دلیل روشن نشدن حیطه مسئولیت، عدم تفویض اختیار، بیکاری مخفی، نبود محل استقرار مناسب ، آمدو شدهای بی هدف گروهی ازکارکنان، اعمال نفوذهای موردی مشخص، از همه مهمتر : بی اعتقادی مدیران و نگرانی از ضرورت بررسی کارشناسی، ارزش یابی و ارایه طرح های مربوط به چگونگی استفاده مطلوب از نیروی در اختیار، نبود باور به ضرورت وجود روشها و نکات مهمی که مدیریت سلیقه ای را مطرود می داند، در معرض قضاوت و گزارش اهل فن - که در میان مراجعین اغلب طلبکار ، بسیارند - پیوسته قرار دارد و قابل کتمان نیست .
چنانچه این موسسه با ارتباطات آشکار و پنهانی که دارد در این شرایط با همه اما و اگر ها سامانی بگیرد (که با این توصیف بعید مینماید) و به عنوان موسسه مالی و اعتباری مجوز دار از بانک مرکزی، نهایتا در صدد جذب سرمایه گذار باشد با این کم و کیف ، درب بر همان پاشنه خواهد چرخید و آزموده را باید مجددا بیازماییم .