۱
سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۰۵

بهار به دروازه های شهر رسیده است

سمیرا قیاسی
وقتی 365 روز در تکاپو و تلاش و فعالیت هستی، وقتی روزهایت به شادی و غم و خوشحالی و هیجان و خستگی و نگرانی و امید آمیخته است، باید فرصتی باشد برای صفر کردن ماشین زمان برای توقف همه کارها، برای استراحتی هرچند کوتاه و برای اندکی آرامش، تا فرصت شروعی دوباره مهیا شود.
بهار به دروازه های شهر رسیده است
وقتی 365 روز در تکاپو و تلاش و فعالیت هستی، وقتی روزهایت به شادی و غم و خوشحالی و هیجان و خستگی و نگرانی و امید آمیخته است، باید فرصتی باشد برای صفر کردن ماشین زمان برای توقف همه کارها، برای استراحتی هرچند کوتاه و برای اندکی آرامش، تا فرصت شروعی دوباره مهیا شود.
و اینک هنگامه آن فرصت دوباره است. بهار به دروازه های شهر رسیده است و چیزی تا شروع دوباره نمانده. بهار همان فرصت دلچسب و سبز است که می توان در سایه سار حلولش لختی آرمید و فرصتی به روح و جسم داد تا از دغدغه ها و خستگی ها رها شود.
هیاهوی این روزهای مردم جذاب تر از خود بهار اگر نباشد کمتر هم نیست. کوچه و خیابان ها پر است از مردمی که با هیجانی که شاید مانندش را در هیچ زمان دیگری نتوان جست به استقبال بهار می روند. بعضی با خریدهایی که گاهی حتی در دستهایشان جا نمی شود و برخی با تلاش برای فروش مایحتاج مردم تا درآمدی کسب کنند که این گروه دوم گاهی صاحبان فروشگاههای بزرگ و معتبر و خوش آب و رنگند و گاهی هم دستفروشان کم بضاعتی که اندک سرمایه ای فراهم کرده و به امید سودی که بتواند لبخندی بر لب خانواده شان بنشاند. هر کس به طریقی به پیشواز بهار می رود. خانه دارهای متمولی که از کارگران خدماتی برای خانه تکانی استفاده می کنند تا زن و مرد زحمتکشی که از جسم و جانش مایه می گذارد تا او هم بتواند بهار را به خانه و فرزندان منتظرش هدیه کند...
اینک که بهار با همه سخاوتش از لای درختها و سبزه ها سر بر می آورد و باران می شود تا بی حساب و کتاب بر سر همه ببارد کاش دلها و روح ها هم مانند طبیعت از سخاوت بهار بهره مند شود. کاش بشود کمی، تنها کمی از عادتها و خصلتهای نه چندان نیکو را در سالی که می رود جا گذاشت و با بهار شکوفه زد و با بهار مهربان شد و با بهار دوباره رویید...
کاش صله رحم زیبای آغاز سال بشودعادت یک ساله و همه ساله مان و یادمان نرود کسانی را که فقط عید ها دوست و فامیل و عزیزان ما نیستند. کاش تمیزی خانه به تمیزی روح سرایت کند و سنت نیکوی خانه تکانی از دل فقط به پایان اسفند منحصر نشود.
کاش زنگ زدن و پیام دادن به دوستانی که سال تا سال ازشان خبری نداریم یک عادت خوب بشود برای شروع بهار و بتوان با آن حالی را خوش کرد.
بهار را با زدودن کینه از دل، به دست آوردن دلها، مهرگستری و مهرورزی و تلاش برای ایجاد حال و فال نیکو برای همدیگر شروع کنیم و بخواهیم از معبود مهربان که با بهار ما را هم تازه کند... با بهار ما را هم بهاری کند...
نیازی نیست برنامه های آنچنانی بچینیم و گامهای بزرگ برداریم. می شود تصمیم بگیریم در سالی که می آید فقط کمی مهربانتر شویم. کمی بیشتر لبخند بزنیم. نه خنده های زورکی وتصنعی؛ خنده های حال خوب کن و از ته دل... می شود... می توانیم...
پروردگارا تو که خالق بهاری با حلول سال نو تقدیر همه مردممان را نیکو بنویس... لبخند و سخاوت و انسانیت و مردم داری را به همه مان هدیه کن...
کد مطلب: 67622
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *