ظاهرا قضیه عذرخواهی برای مسئولان خیلی مهم شده و دغدغه اصلی این روزهایشان را شامل میشود. تا پیش از اینکه کسی(اعضای شورای شهر تهران) از شهردار تهران بخواهد که صراحتا از مردم و جانباختگان حادثه پلاسکو عذرخواهی کند-استعفایش پیشکش-، قضیه عذرخواهی برای شهروندان عادی و حتی خانواده جانباختهها، مطرح هم نشده بود؛ وقتی سالها در شرایطی زندگی کنی که «عذرخواهی مسئولین از مردم»، برایت محلی از اعراب نداشته باشد، آنوقت حتی بعد از اصرار اعضای شورای شهر برای دریافت یک عذرخواهی زورکی از شهردار آن هم بعد از کلی سخنرانی درباره فرهنگ عذرخواهی و اینکه عذرخواهی، آدم را کوچک که نمیکند هیچ، بزرگ هم میکند، باز هم عذرخواهی کردن یا نکردن، برای مردم، اهمیتی ندارد. آنها دریافتهاند که عذرخواهیکردن یک کار صوری است و مخصوص کتابهای درسی؛ چیزی شبیه کنکورهای سراسری یا امتحانات نهایی که پس از اعلام نتایج، باید همه جزوات و کتابها و اطلاعات ذهن را یکجا با هم دور ریخت.
شاید آنچه که بیش از شکل عذرخواهی مسئولان (علیالخصوص در زمینهای که نقش منفی هم داشتهاند)، جلب توجه کند، اشکال متنوع فرار آنها از عذرخواهی باشد.
یک نوع از آن می تواند عذرخواهی منت گذارانه باشد؛ در حادثه پلاسکو، نام دو نفر در صدر لیست عذرخواهان - نه این دو نفری که آقای محسنی اژه ای، دادستان تهران در خصوص دست داشتن در حادثه پلاسکو به آن ها اشاره کرده- دست به دست میشد؛ شهردار تهران و رئیس سازمان بنیاد مستضعفان و شاید همین اعلام شفاف، از جمله عواملی بود که جانبداران محمدباقر قالیباف، در صدد باشند مدیریت شهری او در جمعکردن پلاسکوی فروریخته را پررنگ کرده، مدال به گردنش بیاویزند و در فرار از عذرخواهی، اسکورتش کنند. نهایتش هم این شد که وقتی همه مخالفان «سیاستهای پلاسکویی» شهردار، نهایت تلاششان را برای بیرونکشیدن واژه عذرخواهی از دهان ایشان به کار بردند، پس از ساعتها جر و بحث در فضای بههم ریخته شورا، این جمله پایانی عایدشان شد که «عذر میخواهم اما نه برای پلاسکو؛ برای خاطر اینکه برای مردمم نمُردهام!» با این اوصاف، پذیرفتن عذرخواهی آقای شهردار، مشروط می شود به زمانی که دیگر زنده نباشند و دلیل «خون دادنشان» هم حمایت از حقوق مردم باشد؛ شیوه ای که شاید در همان سیاست های پلاسکویی جای بگیرد و شهروندان از درک و دریافت آن عاجر باشند.
عذرخواهی با شرط و شروط، ادامه پیدا می کند تا نوبت به رئیس بنیاد مستضعفان میرسد تا نزدیک به یکماه بعد از حادثه بگوید «چندین دستگاه در حادثه پلاسکو مسئول هستند و پس از مشخص شدن سهم هر دستگاه، عذرخواهی صورت خواهد گرفت.»
رئیس سازمان مربوطه که از قضا مالک ساختمانی است که عدم ایمنیاش جان انسانها را گرفته، برای عذرخواهیاش شرط میگذارد و توضیح میدهد که اگر این شرط، محقق شد، آنوقت عذرخواهی میکند اما این عذرخواهی «مرحله» دارد و به صورت «اقساط »ارائه خواهد شد.
آقای سعیدیکیا می گوید که «نمی خواهد از زیر بار مسئولیت در برود» اما همه چیز حساب و کتاب دارد و عذر چیزی نیست که همین طور آدم الکی بخواهد. و «انشاالله با همکاری شهرداری، پلاسکو را دوباره خواهیم ساخت.»
اینها بخشی از سیاستهایی است که با ریختن پلاسکو بار دیگر مقابل دیدگان مردم شهر، رخ مینمایند. سیاستهایی که در قبال آن مردم هزینههای جانی و مالی میدهند و بعد منتظر عذرخواهی نمینشینند؛ مردمی که عادت کردهاند اتفاقی رخ دهد؛ و تا لحظه دفن هزینههای جانی، همه در تب و تاب بیفتند و بعد از مراسم تشییع، هم هزینههای جانی و هم مالی و هم تمامی اظهارنظرها، یکجا با هم دفن شوند.
و آن وقت است که خواهند گفت: خیالتان راحت باشد؛ کسی انتظار عذرخواهی ندارد؛ مخصوصا حالا که آن دو نفر که مقصر اعلام شدند، شما نبودید؛ آقای اژهای، در نشست خبری خود اعلام کرد: «دو مظنون دخالت در شکلگیری حادثه ساختمان پلاسکو در بازداشت هستند و پرونده این حادثه در دست بررسی است.» او همچنین توضیح داد که «از مسئول یا مسئولانی در رابطه با حادثه پلاسکو به عنوان متهم دعوت نکردهایم.»