حادثه پلاسکو را نباید با نگرشی سیاسی بررسی کرد. در این موضوع تردیدی نیست. اما سکوت در قبال مسوولی که نقش اصلی را در بروز این حادثه دارد، به معنای تضییع حق شهروندان است. محمدباقر قالیباف شهردار تهران باشد یا هر فرد دیگری، در قبال این حادثه باید پاسخگو باشد. این البته روش پسندیده ای نیست که کارنامه خدمت فردی را صرفا با استناد به یک حادثه بررسی کنیم و با نادیده گرفتن همه اقدامات مثبتش، به او نمره رد بدهیم. قالیباف، شهرداری است که چه بخواهیم، چه نخواهیم، ردی از خود در تهران به جا گذاشته که اگرچه هم مثبت است و هم منفی، و نکات مثبت کارنامه اش پرتعدادتر از نکات منفی آن است، اما همان نکات منفی به حدی پررنگ است که کارنامه او را تحت الشعاع قرار داده است. اگر آقای قالیباف می خواهد از یک نقد منصفانه از عملکردش آگاه شود، پیشنهاد می کنم با خروج از حلقه مشاوران متعددش که بارها زمینه ناکامی او را فراهم ساخته اند این نوشته کوتاه را بخواند تا بداند چرا در قبال حادثه ساختمان پلاسکو مقصر است و باید پاسخگو باشد.
از زمانی که حادثه پلاسکو رخ داد، طیف حامیان آقای قالیباف از طریق رسانه ها و جریان های خبری وابسته به خود تلاش کردند که منتقدان شهردار را با استناد به سخن یکی از اصولگرایان، "مرده خور سیاسی" توصیف کنند. اما آنها فراموش کرده بودند که مرده خوری سیاسی، مصداق بارز رفتار آنها در قبال حادثه تلخ تصادف قطار تبریز – مشهد بود که به فاصله چند ساعت پس از بروز این اتفاق، بدون ذره ای ابراز همدردی با قربانیان این حادثه، تیترهای تند و مملو از کنایه را نثار دولت کردند. این را گفتم تا یادآوری کرده باشم که همان طیفی با استناد به سخن یکی از اصولگرایان،هم اکنون منتقدان شهردار را به مرده خوری سیاسی متهم می کند که یک بار این کار به زشت ترین وجه ممکن انجام داده است. در حالیکه این برخورد با منتقدان، نمی تواند حاصل مثبتی برای شهردار داشته باشد؛ کمااینکه تاکنون نداشته است.
فراموش نکنیم که حادثه تلخ قطار به خاطر یک خطای انسانی رخ داد و یک مدیر عالیرتبه نیز بابت این حادثه عذرخواهی و استعفا کرد. اما حادثه ساختمان پلاسکو را مجموعه ای از عواملی که شهرداری بیشترین نقش
از زمانی که حادثه پلاسکو رخ داد، طیف حامیان آقای قالیباف از طریق رسانه ها و جریان های خبری وابسته به خود تلاش کردند که منتقدان شهردار را با استناد به سخن یکی از اصولگرایان، "مرده خور سیاسی" توصیف کنند. اما آنها فراموش کرده بودند که مرده خوری سیاسی، مصداق بارز رفتار آنها در قبال حادثه تلخ تصادف قطار تبریز – مشهد بود که به فاصله چند ساعت پس از بروز این اتفاق، بدون ذره ای ابراز همدردی با قربانیان این حادثه، تیترهای تند و مملو از کنایه را نثار دولت کردند
را در مورد آن دارد پدید آورد و به همین دلیل اصولا مقایسه این دو حادثه از پایه اشتباه است.
تاکید چندباره طیف حامی قالیباف بر قدیمی بودن ساختمان پلاسکو و تذکرات متعدد شهرداری به مالک ساختمان برای رفع اشکالات آن که این روزها بارها شنیده ایم، نافی مسوولیت شهرداری نیست. پیش از این هم نوشته ام که طبق بند 14 ماده 55 قانون شهرداریها، شهرداری موظف بود پس از عدم توجه مالک ساختمان به تذکرات، نسبت به رفع خطر اقدام می کرد. اما نکرد؛ علیرغم آنکه از اختیار لازم قانونی هم برخودرا بود. اینجاست که شهردار باید پاسخگو باشد.
توجیه می کنند که تعطیلی پلاسکو موجب بیکاری صدها نفر می شد. آیا آنها الان و پس از تخریب پلاسکو بیکار نشده اند؟ با این تفاوت که خسارت عظیمی هم به آنها، و البته اقتصاد شهر و چهره شهر وارد شده است. از آن گذشته، شهرداری مدعی است اختیار قانونی برای اقدام عملی فراتر از تذکر نداشته است. صرفنظر از ماده قانونی فوق، که خلاف بودن این ادعا را ثابت می کند، مگر در سایر ساختمانها، شهرداری نسبت به مسدود کردن آنها به دلایل مختلف اقدام نمی کند؟ شهروندان تهرانی همه روزه در گوشه و کنار شهر شاهد مسدود شدن ورودی ساختمانها و حتی پاساژها با بتون هستند و این تصویری آشنا برای مردم تهران است. اگر شهرداری اختیار قانونی ندارد، پس چرا در موارد مشابه، ورودی ساختمانها را مسدود می کند. اگر هم دارد پس چرا می گوید اختیار ندارد؟ طبیعتا مسدود کردن ساختمانها برای حفظ شهر از خطر – مطابق ماده قانونی فوق – مهمتر از مسدود کردن ساختمانها به بهانه نپرداختن عوارض است.
کسبه ساختمان پلاسکو می گویند تذکرات شهرداری را به مالک ساختمان ابلاغ کرده اند اما مالک ساختمان – بنیاد مستضعفان – آن را انجام نداده است. آیا این، مسوولیت را از شهرداری سلب می کند؟ آیا شهرداری پیگیری کرده که چرا بنیاد، تذکرات را پشت گوش می اندازد؟ گویی برای شهرداری مهم نبوده، که اگر مهم بود، یا ساختمان را مسدود می کرد یا اگر هم زورش نمی رسید، می توانست موضوع را به طور شفاف اعلام کند تا در صورت بروز هر حادثه ای، همگان بدانند شهرداری وظیفه قانونی خود را انجام داده است. اما نه تنها شهرداری به وظیفه خود
تاکید چندباره طیف حامی قالیباف بر قدیمی بودن ساختمان پلاسکو و تذکرات متعدد شهرداری به مالک ساختمان برای رفع اشکالات آن که این روزها بارها شنیده ایم، نافی مسوولیت شهرداری نیست. پیش از این هم نوشته ام که طبق بند 14 ماده 55 قانون شهرداریها، شهرداری موظف بود پس از عدم توجه مالک ساختمان به تذکرات، نسبت به رفع خطر اقدام می کرد. اما نکرد؛ علیرغم آنکه از اختیار لازم قانونی هم برخودرا بود. اینجاست که شهردار باید پاسخگو باشد. توجیه می کنند که تعطیلی پلاسکو موجب بیکاری صدها نفر می شد. آیا آنها الان و پس از تخریب پلاسکو بیکار نشده اند؟
عمل نکرده، بلکه شورای شهر هم که ابزار نظارتی مردم بر شهرداری است، نظارت دقیقی بر عملکرد شهردار نداشته که بررسی این موضوع را به زمانی دیگر موکول می کنم. از فردی که خود را در حد ریاست جمهوری می داند، انتظار این است که با عمل نکردن به قانون توسط هر نهادی برخورد یا حداقل شفاف سازی کند. کاری که شهرداری آقای قالیباف انجام نداد.
شهرداری تهران علیرغم ریخت و پاش های بسیار برای ساخت پروژه های تبلیغاتی همچون پل صدر و تونل نیایش و توحید و ... – قبلا درباره دلایل تبلیغاتی بودن این پروژه ها نوشته ام - در تامین تجهیزات مناسب برای آتش نشانی که با جان انسانها سر و کار دارد ناکام بود. حتما آقای قالیباف به خاطر دارد که از سال 93 بر سر پرداخت 2 درصد عوارض پروانه ساخت به سازمان آتش نشانی، کشمکش بود. به تازگی رحمت الله حافظی عضو شورای شهر تهران گفته در بودجه سنواتی از محل عوارض ساختمان دو درصد عوارض ایمنی ساختمان ها پیش بینی کردیم که شد ۱۲۰ میلیارد تومان برای ارتقای تجهیزات آتش نشانی و ۲۰ میلیارد تومان هم اضافه کردیم که سرجمع شد ۱۴۰ میلیارد تومان. اما امسال تاکنون فقط و فقط ۲۱.۵ میلیارد تومان را اختصاص داده اند. در سالهای گذشته هم سهم آتش نشانی از بودجه سنواتی از محل عوارض ساختمان به طور کامل اختصاص پیدا نکرده است. البته یکی از اعضای شورای شهر که همفکر آقای قالیباف است مدعی شده : "در دوره پيش ما به مديرعامل آتشنشانی پيشنهاد بودجه بيشتر را داده بوديم و خود او گفت نياز ندارد. او در همان جلسه گفت كه بدم نمیآيد شما به من پول بدهيد ولي نميخواهيم." اما توجه آقای پیرهادی را به سخنان شریف زاده مدیرعامل آتش نشانی در مهرماه امسال جلب میکنم. مدیرعامل آتش نشانی در مهرماه امسال گفته بود : تعداد 20 نردبان و بالابر کافی نیست و اگر حادثه ای در شهر تهران همزمان اتفاق بیفتد با مشکل روبرو خواهیم شد. 20 دستگاه دیگر نردبان و بالابر مورد نیاز است . در حال حاضر نردبان و بالابرها حداکثر 54 متر (18 طبقه) را پوشش می دهد و اگر حادثه ای برای برجهای بسیار مرتفع ایجاد شود نردبان و بالابر نداریم . وی گفت: در حال حاضر در دنیا نردبان و بالابر 109 متری وجود دارد که باید آن را تهیه
شهرداری تهران علیرغم ریخت و پاش های بسیار برای ساخت پروژه های تبلیغاتی همچون پل صدر و تونل نیایش و توحید و ... – قبلا درباره دلایل تبلیغاتی بودن این پروژه ها نوشته ام - در تامین تجهیزات مناسب برای آتش نشانی که با جان انسانها سر و کار دارد ناکام بود. حتما آقای قالیباف به خاطر دارد که از سال 93 بر سر پرداخت 2 درصد عوارض پروانه ساخت به سازمان آتش نشانی، کشمکش بود. به تازگی رحمت الله حافظی عضو شورای شهر تهران گفته در بودجه سنواتی از محل عوارض ساختمان دو درصد عوارض ایمنی ساختمان ها پیش بینی کردیم که شد ۱۲۰ میلیارد تومان برای ارتقای تجهیزات آتش نشانی و ۲۰ میلیارد تومان هم اضافه کردیم که سرجمع شد ۱۴۰ میلیارد تومان. اما امسال تاکنون فقط و فقط ۲۱.۵ میلیارد تومان را اختصاص داده اند
کنیم . نگران این موضوع هستیم. گرچه مصوبه خرید تجهیزات از سوی شورای شهر صادر شده است اما منتظر تامین اعتبار هستیم . وی با بیان اینکه یگان هوایی آتش نشان نداریم گفت: قبلاً قراردادی با ناجا داشتیم که برای امدادرسانی از بالگردهای آنها استفاده می کردیم اما این بالگردها نیز کارایی اطفاء حریق را ندارد و مناسب این کار نبود . بالگردهای آتش نشانی دارای تانکر و آب پاش هستند که باید به فکر تهیه و خرید خدمت از بخش خصوصی باشیم.
این سخنان را شریف زاده در روز آتش نشانی در مهر ماه امسال بیان کرده و به خوبی گویای کمبود تجهیزات سازمان آتش نشانی است. شهرداری تهران چه پاسخی دارد؟ اینجا دیگر مثل مترو و ناوگان حمل و نقل عمومی، بهانه عدم پرداخت سهم حمل و نقل توسط دولت وجود ندارد. شهرداری چرا بودجه مورد نیاز آتش نشانی را تامین نکرده است؟
نکته بعدی درباره سفر قالیباف به قم است. اینکه آقای قالیباف در زمان بروز حادثه در تهران نبود، به خودی خود موضوع مهمی نیست. پس این انتقاد را که چرا شهردار تهران در زمان بروز حادثه حضور نداشته نمی پذیرم. اما این انتقادی کاملا به جاست که چرا آقای قالیباف در زمان بروز حادثه در قم بود؟ اگر آقای قالیباف به قم نمی رفت و در تهران بود، باز هم این حادثه رخ می داد. اما اینکه سفر آقای قالیباف به قم در صبح روزی که این حادثه رخ داد حاشیه ساز شده، نه به خاطر زمان این سفر، بلکه به خاطر نیات آقای قالیباف برای این سفر است. محمدباقر قالیباف، شهر تهران را همچنان به مثابه سکوی پرتاب خود به سوی نهاد ریاست جمهوری می داند. این رویکرد سیاسی آقای قالیباف به جایگاه شهر تهران، که البته ادعا نیست و قالیباف با کاندیداتوری خود در انتخابات 92 و مواضع سیاسی خود، بارها آن را اثبات کرده، مردم را نسبت به صداقت او دچار بدبینی کرده است. به همین دلیل هم هست که با وجود خدماتی که برای تهران انجام داده، در انتخابات ریاست جمهوری 92، کمتر از 729 هزار رای کسب می کند. چون مردم تهران، نگرش سیاسی قالیباف به پایتخت را به خوبی احساس کرده اند.
حامیان محمدباقر قالیباف، درحالی منتقدان او را به نگرش سیاسی به مسایل شهر متهم می کنند که اتفاقا شخص قالیباف، با همین نگرش سیاسی بر شهر مدیریت
محمدباقر قالیباف بیش از 11 سال است که شهردار تهران است. 11 سال زمان کمی نیست و این فرصت در کشور ما کمتر در اختیار یک مدیر قرار می گیرد. یک رییس جمهور، هر چقدر که لایق و شایسته باشد، حداکثر در دو دوره 4 ساله می تواند سکان قوه مجریه را در دست داشته باشد. اما قالیباف 11 سال شهردار تهران بود و اینکه در دوازدهمین سال حضورش در راس مدیریت شهری، چنین حادثه عظیمی رخ دهد، آن هم در شرایطی که دو سال پیش حادثه ای مشابه با خسارات به مراتب کمتر در همان محدوده رخ داده بود و می توانست درسی برای او و مدیران شهری باشد، فقط یک نتیجه دارد و آن هم اشکال ساختاری در مدیریت پایتخت است
می کند که حاصلش هم پروژه های تبلیغاتی پر سر و صدا و کم فایده، و بی توجهی به مسایل ساختاری و کالبدی شهر است که حوادثی همچون حادثه خیابان جمهوری در دو سال پیش یا حادثه ساختمان پلاسکو را رقم می زند. پس هر کسی که بخواهد از مدیریت قالیباف بر شهر تهران انتقاد کند، ناخودآگاه پایش به سیاست کشیده می شود چراکه اصولا نگاه قالیباف به پایتخت، نگاهی سیاسی است.
نکته آخر اما مهمتر است. محمدباقر قالیباف بیش از 11 سال است که شهردار تهران است. 11 سال زمان کمی نیست و این فرصت در کشور ما کمتر در اختیار یک مدیر قرار می گیرد. یک رییس جمهور، هر چقدر که لایق و شایسته باشد، حداکثر در دو دوره 4 ساله می تواند سکان قوه مجریه را در دست داشته باشد. اما قالیباف 11 سال شهردار تهران بود و اینکه در دوازدهمین سال حضورش در راس مدیریت شهری، چنین حادثه عظیمی رخ دهد، آن هم در شرایطی که دو سال پیش حادثه ای مشابه با خسارات به مراتب کمتر در همان محدوده رخ داده بود و می توانست درسی برای او و مدیران شهری باشد، فقط یک نتیجه دارد و آن هم اشکال ساختاری در مدیریت پایتخت است. مدیریت بر پایتخت، موضوع ساده ای نیست که با یک سری پروژه تبلیغاتی همچون پل و تونل و افتتاح خط مترو بدون واگن بتوان نام آن را مدیریت گذاشت. مدیریت بر تهران، با آن ساختار پیچیده اش، حساسیتهایی که دارد که حادثه پلاسکو نشان داد قالیباف با آن حساسیتها هنوز هم آشنا نشده و در روبنا و ظاهر شهر باقی مانده است. مدیریت جهادی، صرفا در افتتاح یک پروژه در زمان مقرر یا زودتر از موعد نیست. مدیریت جهادی، مقابله با ساختمان های ناایمن شهر و تامین تجهیزات مناسب برای نهادهای خدماتی همچون آتش نشانی هم هست. مدیریت جهادی یک شهردار، زمانی زیر سوال می رود که نتواند زمینه جلوگیری از بروز حوادثی همچون پلاسکو را فراهم آورد و تهران را با یک حادثه تلخ به تیتر اصلی رسانه های دنیا تبدیل کند.
آقای قالیباف! به عنوان شهروندی که عملکرد مثبت شما را هم در تهران می بینم، انتظار دارم مسوولیت خود و نهاد تحت امر خود را در قبال بروز حادثه پلاسکو بپذیرید و با عنایت به موارد فوق، اعلام کنید که قصور از شما و نهاد تحت امرتان بود.
حمیدرضا شکوهی/ خبرآنلاین