معاون سیاسی وزیر کشور از آغاز به کار ستادهای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شوراها از اواخر آذرماه 95 خبر داده است. این در حالی است که با کنار رفتن محمود احمدی نژاد از رقابتهای انتخاباتی سال آینده طبق توصیه رهبری، هر دو جناح سیاسی کشور دچار آشفتگی شدند. در این شرایط ظاهراً اصولگرایان فاقد چهرهای کاریزما برای حضور در انتخابات هستند. گزینههایی مانند جلیلی و قالیباف قادر به رقابتی جدی با روحانی نیستند، اما اگر طیف حامیان دولت کمی دقیقتر به موضوع نگاه کنند خواهند دید که این موضوع بیش از آن که به زیان اصولگرایان باشد، میتواند به زیان آنان باشد.
در حالی که طبق قانون، دوره ریاست جمهوری در ایران 4 ساله است، اما طبق یک سنت سیاسی و عرف جاری، عموماً ریاست جمهوری در ایران 8 ساله است. البته این مسئله دلایل زیادی دارد که باید در جای خود مورد بررسی قرار گیرد، اما حامیان دولت با کنار رفتن احمدی نژاد از رقابتهای انتخاباتی برای 4 ساله دوم ریاست جمهوری که روحانی در مقام رئیس جمهور در این رقابت حضور دارد، امکان دو قطبی سازی روحانی/ احمدی نژاد را از دست دادهاند. امکانی که با توجه به شرایط دولت میتوانست حتی بسیاری از منتقدان روحانی را به دور خود گرد آورد و احمدی نژاد را با یک شکست انتخاباتی در ابعاد ملی روبرو سازد. در واقع با حضور احمدی نژاد در رقابتهای انتخاباتی، دولت این فرصت و مجال را داشت تا با طرح بسیاری از نابسامانیهای ناشی از سوء عملکرد دولت قبلی، موفقیتهای خود را در مدیریت کلان کشور به جامعه معرفی کند.
از سوی دیگر احمدی نژاد طبق معمول پس از توصیه رهبری، آن قدر به فعالیتهای انتخاباتی خود ادامه داد تا این توصیه علنی شد. تنها پس از آن بود که احمدی نژاد رسماً اعلام کرد در انتخابات ریاست جمهوری آینده حضور نخواهد داشت. او با این اقدام از یک سو به اصولگرایان و نهادهایی نظیر شورای نگهبان نشان داد که مطیع رهبری است و این میتواند حمایت و تایید آنها را در سطح وسیعی برای انتخابات دوره بعدی که روحانی دیگر در آن حضور ندارد، آماده کند و از سوی دیگر به طیف خاکستری جامعه پیام داده است که وی همچنان میخواهد نقش اپوزیسیون را در داخل نظام بازی کند. بنابراین روحانی با توجه به انتقاداتی که در حوزههای گوناگون به عملکرد دولتش وارد میشود در شرایط حاضر یکی از مهمترین دلایل و عوامل جذب حداکثری نیروهای اجتماعی را جهت حمایت خود از دست داده است و این میتواند به کاهش آرای او منجر شود، در مقابل احمدی نژاد و اصولگرایان این شانس را خواهند داشت تا خود را برای 4 ساله بعدی آماده کنند. از این رو به نظر میرسد غیبت احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال 95 بیش از آن که روحانی و طیف حامیانش را خوشحال کند موجب نگرانی آنان شده است. آنان اکنون با این پرسش اساسی روبرو هستند که آیا قادر خواهند بود در زمان باقی مانده تا خرداد سال 95 با بازسازی ابعاد مختلف گفتمان اعتدال باعث انسجام در بین نیروهای اجتماعی حامی خود شوند؟
نکته دیگری که به نظر میرسد نیروهای حامی دولت از آن غفلت کردهاند، حضور جدی احمدی نژاد در انتخابات شوراهاست. طبق توصیه رهبری، وی از حضور در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو نهی شده است، اما برای حضور در انتخابات شوراها هیچ منعی ندارد. در شرایطی که همه توان حامیان دولت به انتخابات ریاست جمهوری معطوف شده است، احمدی نژاد و طیف حامیانش میتوانند از این فرصت برای حضور جدی در انتخابات شوراها بهرهمند گردند و از آن به عنوان سکوی جهش به سوی رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری در دوره بعدی سود برند. تجربهای که یک بار از آن بهره بردهاند.
*دکترای جامعه شناسی سیاسی