همه ميدانيم ظرفيت ورزش و جوانان مستعد و ورزشکار ما در عرصههاي بينالمللي بيشاز اينهاست و با اندکي مديريت صحيح و اصولي ميتوانيم شايستگيهاي يک ايراني را در رشتههاي مختلف به رخ جهانيان بکشيم.
متاسفانه ما در کشورمان به معناي واقعي کلمه «تيم» نيستيم و با تمام توان و قوا به مصاف حريفان تا بن دندان مسلح خارجي نميرويم. هرگاه ما با اتحاد و انسجام به مصاف حريفان خارجي ميرويم موفق ميشويم و دستاوردهاي عظيمي را براي کشورمان به ارمغان ميآوريم.
بارها کارشناسان دلسوز و زبده کشور به مسوولان توصيه کردهاند براي موفقيتهاي تيمهايمان در عرصههاي خارجي بايد نگاهها و سليقههاي شخصي را کنار گذاشت و بدون در نظر گرفتن تعلقات جناحي يا رنگي بايد بهترينها را به مصاف حريفان قلدر خارجي روانه کرد. معمولا ما ايرانيها در کارهاي اجرايي و برنامهريزيهاي طولاني و زماندار مشکل داريم و دليل اصلياش نيز تغييرات و جابجاييهاي زياد در پستهاي مديريتي است.
اگر موفقيت در عرصه المپيک براي ما مهم است نبايد ورزشکاري از کشورمان را بدون مربي به محل مسابقات اعزام کنيم! متاسفانه در اين دوره با فشار و پيگيري رسانهها و شبکههاي مجازي برخي مربيان توانستند همراه با ورزشکاران به ريودوژانيرو برزيل اعزام شود آن هم با تاخير و پس از پايان مسابقه آن ورزشکار!!
مشت نمونهاي از خروار است و ما واقعا بايد به خودمان بيائيم. در اعزام تيمها و برنامهريزيهايمان بايد تجديدنظر کنيم. مثلا چند مدير با تجربه از دور قبل المپيک در اين دوره تجربيات خود را به مديران جديد منتقل کردند؟! اينها نکتههايي است که بايد براي کسب موفقيتهاي بيشتر لحاظ کرد والا براي ورزش ما وضعيت بدتر از اين خواهد شد. چرا بايد مديران اجرايي ورزش با تغيير دولتها و تا اين حد تغيير کنند؟ يعني سازمان ورزش ما نميتواند چند مدير جوان و با آتيه به دور از نگاههاي سياسي و رنگ تربيت کند؟ براي موفقيت در ورزش نبايد با کسي يا گروهي تعارف کرد. اگر ميخواهيم موجبات شادي ميليونها ايراني را فراهم کنيم بايد نکتههاي مديريتي و فني تيمهايمان را در نظر بگيريم والا نگارنده معتقد است هر ورزشکاري تلاش ميکند با تمام وجود به مصاف حريفان خارجي برود واژههايي چون «خونسردي» يا «بيغيرتي» در شان ورزشکاران ما نيست. اگر مديريت حاکم بر تيمهاي ورزشي صحيح و استاندارد باشد قبل از وقوع چنين مشکلاتي به رفع و ترميم آن اقدام ميکند. به فرض که ورزشکاري براي کسب موفقيت يا مدال از تعصب و انگيزه لازم برخوردار نيست (که تصورش هم باور کردني نيست) بايد مديران و مربيان قبل از اعزام تيمها به محل مسابقات براي چنين ورزشکاراني جايگزين پيدا کنند. متاسفانه همانطور که ما در بسياري از کارهايمان به صورت آماتور عمل ميکنيم، در عالم رسانه نيز عملکرد حرفهاي نداريم و برخي حرفها يا اتهامهايي به ورزشکاران ميزنند که حتي بار حقوقي هم دارد و اين چنين سوژههاي رسانهاي اصلا زيبنده ورزش ما نيست و فقط خوراک رسانههاي بيگانه را فراهم ميسازيم!
واژه «جنگ نرم» را بارها شنيدهايم و خيلي در موردش مطلب خوانده يا نوشتهايم. مسوولان ارشد و حتي رهبر معظم انقلاب هم بارها در مورد آن هشدار دادهاند و نکتههاي لازم را به مسوولان گوشزد کردهاند. امروزه عرصههاي بينالمللي ورزش براي کشورهاي مختلف به محل کارزاري سخت تبديل شده است تا شايستگيهاي خود را به رخ جهانيان بکشند. ايران با جمعيت حدود 80 ميليون در داخل و در مجموع جمعيت حدود 102 ميليوني در جهان بايد در ميادين مختلف جهاني و مسابقات معتبر و مهم المپيک حرفهايي براي گفتن داشته باشد.
با اين که برخي کشورهاي قدرتمند دنيا قصد دارند تمام مدال ما را خود درو کنند اما ساير کشورها نيز نبايد دست از تلاش بکشند. کشور مستعد ما نشان داده ما حتي ميتوانيم در مسابقات بانوان هم شايستگيهاي فرزندان ايرانزمين را به رخ بکشيم و انصافا در طول ساليان اخير رشد خوبي هم در مسابقات بانوان داشته باشيم. در مسابقات المپيک وقتي پرچم کشوري بالا ميرود ميليونها بيننده اين مسابقات با احترام به آن کشور نگاه ميکنند و به استعدادها و خلاقيتهاي آن ديار ايمان ميآورند. ما اگر بتوانيم در رشتههاي مختلف ورزشي فرهنگ، قدرت، هوش، مهارت و غيرت خود را به رخ بکشيم يعني در جنگ نرم برنده شدهايم و برخي کشورهاي استکبار و مستبد بايد براي تغيير نگاه دنيا به ايران عزيزمان خيلي بيشتر از اينها هزينه کنند. بنابراين هزينه براي تيمهاي ورزشي کشورمان بايد با برنامه و اصول خاصي انجام پذيرد و اينطور نباشد که تيم يا ورزشکاري از کشورمان بدون تدارکات کافي به مصاف حريفان قدرتمند برود. واقعا توجه رسانههاي معتبر دنيا به مسابقات بانوي پرچمدار کاروان ايران ستودني بود و از زبان خود اين ورزشکاران شنيديم که با تدارکاتي ضعيف به برزيل اعزام شدهاند و اي کاش! ما خيلي زود به خودمان بياييم و قدر داشتههايمان را بدانيم.