بالاخره فينال جام حذفي کشور در شهر خرمشهر برگزار شد. خرمشهري که براي همه ما عزيز است و اميدواريم تا با حضور فيناليستهاي جام حذفي در اين شهر و با حضور اهالي رسانه و توجه غولها خبري به اين ديدار مهم از برخي مشکلات و کاستيهاي اين شهر مرزي پرده برداشته شود و صداي مردم اين ديار، به شکل بهتري به گوش مسوولان رسانده شود. بيشک آنهايي که با برگزاري اين ديدار در خرمشهر موافقت کردند اهداف خيرخواهانهاي داشتند و به اين قبيل مسائل فکر ميکردند و ميکنند اما از طرف ديگر همذات حرفهاي فوتبال شوخيبردار نيست و به امکاناتي حرفهاي نياز دارد تا مخاطبان نيز کمبودي احساس نکنند. با توجه به رشد فوتبال در اکثر کشورها وقتي ميبينيم همين کشورهاي حوزه حاشيه خليج فارس چه ورزشگاههاي مدرني ساختهاند اما متاسفانه زمين چمن ورزشگاه نفت و گاز خرمشهر براي اين بازي مناسب نبود. اين در حالي است که مسوولان ورزشگاه ميتوانستند حداقل از يکي، دو ماه قبل چمن اين ورزشگاه را با حساسيت بيشتري زير نظر بگيرند. از طرف ديگر به طور مثال هوداران برخي تيمها در اين شهر پرشمارند و برگزاري فينال در اين شهر به ضرر برخي تيمها تمام ميشود. نکته مهم ديگري که در خصوص ميزباني خرمشهر براي تمام فينالهاي جام حذفي بايد متذکر شويم اين است که به گرماي هوا در اواخر بهار و تابستان در اين شهر جنوبي توجه شود با برنامهريزي بهتر ميتوانيم ديدار فينال جام حذفي را حداکثر تا اواخر فروردين يا اوايل ارديبهشت ماه برگزار کنيم تا از کيفيت بازي هم کاسته نشود.
انتقام سرخها!
پس از اينکه هواداران استقلال از بابت قهرماني استقلال خوزستان خوشحال شدند و در فضاي مجازي نيز به ابراز شادماني پرداختند؛ حالا نوبت پرسپوليسيها بود تا در فضاي مجازي دق دلي خود را بر سر استقلاليها خالي کنند و همان طنزها و پستهايي را که از هوادارن آبي گرفته بودند؛ برايشان ارسال کنند!
شايد اگر در شرايط عادي استقلال خوزستان قهرمان ميشد و قهرماني اين تيم ربطي به سرنوشت پرسپوليس نداشت؛ حتي ورزشگاه اهوازي هم مملو از جمعيت نميشد اما تاثير بازي شاگردان ويسي سر تعيين قهرماني ليگ باعث افزايش حساسيتها شد تا آن تنشها و درگيريها در فضاي مجازي رقم بخورد. يکشنبه 9 خردادماه عکس اين قضيه اتفاق افتاد و شاگردان يحيي گلمحمدي استقلال تهران را در رسيدن به قهرماني ناکام گذاشتند. چرخش روزگار و برنامه مسابقات به گونهاي رقم خورد تا يحيي دوباره محبوب پرسپوليسيها شود و جام را بالاي سر ببرد. در مقابل اوضاع اردوي آبيها به گونهاي شد که قلعهنويي پس از بازي تراکتورسازي مقابل استقلال مورد خشم و غضب هواداران افراطي اين تيم قرار گرفت. مظلومي و افشارزاده هم که وضعيتشان کاملا مشخص است. حالا فقط عليرضا منصوريان و فرهاد مجيدي هستند که به عنوان گزينههاي مربيگري آبيپوشان از آنها ياد ميشود و نسبت به گذشته محبوبتر به نظر ميرسند، آرش برهاني هم که به آخر آن ضربه سر هوايياش در دقايق طلايي و آخر بازي با حملات تند برخي هواداران مواجه شده است. تمامي اين مسائل باعث شد هواداران اين تيم پرطرفدار پايتخت در لاک خودشان فرو روند و هفته بسيار تلخي را تجربه کنند.
افشارزاده بماند يا برود؟!
پس از باخت استقلال تهران در خرمشهر بهرام افشارزاده مديرعامل آبيپوشان طي مصاحبهاي رسما اعلام کرد که مظلومي برکنار ميشود! کاملا معلوم است با شرايطي که استقلال بدان دچار شده بعيد بود خود مظلومي هم حاضر شود در فصل جديد نيز به همکارياش با تيم قديمياش ادامه دهد که افشارزاده با لحن تقريبا تندي و با عجله و شتاب فراوان اين خبر را در اختيار رسانهها قرار داد. اين در حالي است که گروهي از کارشناسان معتقدند مظلومي مقصر ناکاميهاي دو، سه ماه اخير استقلال نيست بلکه مديريت و سرپرستي باشگاهند که مشکل دارند. گروهي هم معتقد بودند بهتر بود خود افشارزاده پس از اين ناکامي و باخت تحقيرآميزي که استقلال در دربي کسب کرد استعفا ميداد با اين حال افشارزاده نه استعفا داد و نه سکوت کرد بلکه بلافاصله پس از پايان بازي خبر برکناري مظلومي را در رسانهها اعلام کرد تا پرويز را مقصر اصلي باخت آبيها معرفي کند!
تير دروازهها هم با آبيها قهر بودند!
استقلاليها در اين جام حذفي بسيار بدشانس هم بودند و حتي تير دروازهها نيز با آبيپوشان يار نبودند. در صحنه گل اول که توپ ابتدا به پايه تير عمودي اصابت کرد و بعد به رحمتي خورد تا دروازه آبيپوشان فرو ريزد در صحنه پنالتي مهدي رجبزاده هم ضربه اول ذوبيها به تير دروازه اصابت کرد و اگر شانس با آبيپوشان يار بود توپ به بيرون کمانه ميکرد و گل نميشد اما در شبي که ابر و باد و مه و پروژکتورها و چمن دست به دست هم داده بودند تا استقلال ناکام شود ياران مهدي رحمتي اشک ريختند.
جامهاي دور از تهران
در سه سال اخير تيمهاي تهراني از رسيدن به جام قهرماني مسابقات ليگ برتر و حذفي کشور ناکام ماندهاند. از 6 جامي که سازمان ليگ به تيمها اهدا کرد سه جام به اصفهان، دو جام به خوزستان و يک جام به تبريز رسيده است و دست تهرانيها از لمس جام کوتاه مانده است. مطمئنا مسوولان دو باشگاه سرخابي پايتخت بايد اين موضوع مهم را آسيبشناسي کنند که چرا آنها ديگر مثل سابق قطبي قوي در فوتبال کشور نيستند!؟