اینروزها هریک از ما ساعاتی بسیار از روز را پای اینترنت یا شبکههای اجتماعی مجازی مختلف از جمله « تلگرام » میگذرانیم . جالب اینکه آمارهای ارائه شده حکایت از سرانه مصرف 9 ساعت استفاده از فضای مجازی برای ما و تنها یک ساعت برای مردم اروپا دارد! اکثر این شبکه ها از جمله همین شبکه تلگرام از قابلیت های بسیار مهمی برخوردار هستند که جذابیت های بی شماری را برای کاربران ایجاد کرده اند از جمله انتقال سریع متن، عکس و فیلم و نیز امکان تشکیل گروه های مختلف مجازی با اعضای بسیار بالا (سوپر گروه) یا کانال های مختلف و تخصصی. اینها باعث شده تا طبقات مختلف جامعه، بتوانند زندگی در فضای جدیدی را تجربه کنند که به سهولت قابلدسترس بوده و فاقد بسیاری از هنجارهای مرسوم در دنیای واقعی شان است. از طرف دیگر این شبکه های اجتماعی، با هر نام و قابلیتی که باشند باعث شده اند که قوانین رسمی و عرفی تا حد زیادی شکنندهتر شده و گاه حوزه خصوصی و عمومی افراد با هم درمیآمیزد. همچنین «شبکه های مجازی» به کاربران بیشمار خود این فرصت را داده اند تا با نگرانی و هزینه بسیار کمتری، نسبت به اتفاقات پیرامونی نظر داده یا اطلاعات محرمانه را دست به دست کنند. این رخداد به ظاهر ساده، گاهی ممکن است باعث تحولات اجتماعی و سیاسی مهمی شود که نمونه های آن را در دنیا دیده ایم. در مواردی هم به عنوان یک ابزار کارآمد «قدرت»، در مقابل قدرت رسمی دولت قد علم کرده و دولتمردان را مجبور به واکنش سازد که نمونه های داخلی و خارجی بسیاری از این دست سراغ داریم . از اینرو بسیاری از کارشناسان معتقد بودند، این فضا و ابزارهای مرتبط با آن بطور بالقوه می تواند شرایط را برای شکلگیری و تثبیت یک نوع «دموکراسی مشورتی» در جوامع ایجاد کند .
این شبکه های مجازی در شکل عام و فراگیر خود، باعث می شوند تا افراد بتوانند به شکلی برابر، ایدهها و عقاید خود را مطرح کرده و تلاش کنند تا با استدلال بهتر نظر خود را حاکم سازند. این تقریبا همان اصلی است که «هابرماس» آن را «تبادل نظر دموکراتیک» مینامد، اما شکل گیری یا تثبیت چنین سطحی از دموکراسی در هر کشور به شدت وابسته به سه رکن «آموزش عمومی» ، «فرهنگ» و «نظام های حکومتی» است و همه اینها وقتی تحقق می یابد که اخلاق گفت وگو تا حصول نتیجه بر این فضا حاکم باشد. به این ترتیب حاضران در این فضا می توانند نسبت به یک موضوع مشخص و ترجیحا مفید برای جامعه، نظرات خود را بیان و تجربیاتشان را در باب همان موضوع با یکدیگر به اشتراک بگذارند. تنها در این حالت است که آن «دموکراسی مشورتی» شکل می گیرد و تثبیت می شود. به عبارت دیگر به عنوان مثال در حوزه سیاسی که می تواند بیشتر مورد نظر ما در این یادداشت باشد، لازم است افراد در چارچوب این قواعد، با افراد دیگر وارد گفتگو شده و مسائل اجتماعی و سیاسی را از آن جهت که دارای تأثیرات و پیامدهای عمدهای هستند مورد بحث و تبادل نظر قرار دهند. در این بین برابری نسبی در زمان گفت وگوها، آزادی بیشتر در بیان عقاید و امکان حضور جمع کثیری از جامعه حتی با شخصیت غیر واقعی، باعث می شود تا شبکههای اجتماعی مجازی محیط مساعدی را برای مشارکت افراد، فارغ از محدودیتها و عوامل بازدارنده فراهم کنند اما این فضا در بسیاری از موارد، هنوز به نظر می رسد که برای جامعه ایرانی کاملا شناخته نشده است.
مشاهدات عینی نشان می دهد در جامعه ما علی رغم آنچه که انتظار می رفت، شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان نسل نوین رسانه ها، نتوانست کارکردهای اساسی خود را بروز دهد. علت اصلی آن هم شاید ضعف در آموزش عمومی و عدم توجه به الزامات فرهنگی باشد. در حال حاضر در اغلب موارد این فضا بسیار آلوده، مبهم و بیهدف شکل گرفته و تداوم می یابد. بررسی گروه های مختلف مجازی و نحوه حضور افراد در این شبکه ها و گروه ها نه تنها در اغلب موارد حکایت از عدم تعامل و هم افزایی اعضاء دارد، بلکه به شکلی ناامید کننده ناظرین را مواجه با انبوهی از فیلم ها و تصاویر خشن یا لطیفه های مبتذل جنسیتی، قومیتی و سیاسی از یک طرف یا انبوهی از اطلاعات غیر قابل استناد و فاقد منع کپیبرداری شده، از طرفی دیگر می کند. اینها یعنی اینکه در حال حاضر این فضا از هدف اصلی و خصوصیت بنیادین خود دور شده. از این رو نمی توان دیگر آن را «تمرین دموکراسی» نامید بلکه در خوش بینانه ترین حالت باید آن را حرکت به سوی یک «دموکراسی مجازی» در مقابل روح واقعی دموکراسی نام نهاد. در این دموکراسی که از قضا برای دولت ها هیچ نگرانی و هزینه ای ندارد،کاربران با انبوهی از اطلاعات غیر مفید و هرزه مواجه هستند که در نهایت نه تنها وقت آنها را تلف می کند بلکه آنها را از واقعیات جاری پیرامون دور می سازد. اینگونه، ممکن است جریان سازی رسانه ای برخی افراد، شخصیت ها یا گروه ها، با بهره گیری از فضای جاری، با نام «دموکراسی» ، رویکردهای سطحی «پوپولیستی» را ترویج کنند. اینگونه است که به شکلی باور نکردنی ابزارهای مهم گسترش «دموکراسی حقیقی» ، با ترویج «دموکراسی مجازی» جامعه را به سمت تخدیر و بی تفاوتی سوق می دهد. دموکراسی مجازی در مقابل دموکراسی حقیقی قرار دارد و در آن شاهد انبوهی از افراد هستیم که در انبوه اطلاعات ضد و نقیض سرگردانند و هر از گاهی با یک پیام رسانه ای به سمتی سوق پیدا کرده یا با پیامی دیگر به مسیری متفاوت تمایل می یابند. از این منظر است که این نوع دموکراسی غیر واقعی را باید بیش از هر چیز با رفتارهای پوپولیستی مقایسه کرد تا ذات دموکراسی. با این توضیح به نظر می رسد در اینده شبکه های اجتماعی باعث قوام نوعی دموکراسی مجازی و بی فایده باشند که کار احزاب و رسانه ها را برای سازماندهی و اطلاع رسانی دشوار می سازد.
*مدرس دانشگاه