انتخاب حقوقدانان شورای نگهبان در هفتهای که گذشت، بار دیگر مسأله اکثریت و اقلیت مجلس را پُررنگ کرد. در این انتخابات، دکتر عباسعلی کدخدایی که از حقوقدانان اصولگرا و بسیار نزدیک به آیتالله جنتی است در حالی با کسب بیشترین رأی یعنی 203 رأی به عضویت در شورای نگهبان درآمد که در مجلس نهم تنها 129 رأی کسب کرد و به واسطه این رأی اندک نتوانست به عضویت شورای نگهبان درآید. نکته جالب توجه اینکه دکتر عارف به عنوان نامزد فراکسیون امید در رقابت ریاست مجلس، 103 رأی کسب نموده بود. این مسأله بررسی عملکرد فراکسیونهای مجلس در غالب یا مغبون شدن در این رقابت را در فضای رسانههای مکتوب و مجازی به جریان انداخت. با احتساب این رخداد شاید اکنون زمان مناسبی برای یک ارزیابی اولیه از فعالیتهای کوتاهمدت نمایندگان و فراکسیونهای مجلس باشد. فرآیند دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با رقابت دو ائتلاف حامیان دولت در قالب لیست امید و منتقدان آن در قالب ائتلاف اصولگرایان شکل گرفت که در مجموع، به پیروزی نسبی حامیان دولت اعم از اصلاحطلبان، محافظهکاران و اصولگرایان میانهرو منجر شد و ائتلاف اصولگرایان نسبت به مجلس نهم، کُرسیهای کمتری را در اختیار گرفت. ولی این فرآیند در جریان اولین روزهای تشکیل مجلس دهم، روند دیگری به خود گرفت که تاکنون نیز تداوم داشته است. بدین ترتیب که دو عامل منجر به غلبه اصولگرایان در رقابتهای درونی مجلس شد. اولین عامل، اصرار بر تشکیل فراکسیون امید بر اساس هویت جناحی(و نه محتوایی) اصلاحطلبی متشکل از اعضای احزاب یا گروههای شناسنامهدار شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بود که باعث شد آن دسته از نامزدهای جریان اصولگرایان میانهرو و محافظهکاران حامی دولت که در جریان انتخابات در ائتلاف حامیان دولت گرد هم آمده بودند، عطای حضور در این فراکسیون را به لقای آن ببخشند و به فراکسیون رهروان بپیوندند. عامل دیگر، پیوستن اکثر نمایندگان مستقل مجلس به طیف منتسب به آقای لاریجانی بود. در این باره نیز گفتنی است از یکسو تجربه بلندمدت دکتر لاریجانی در مدیریت مجلس و از سوی دیگر وجهه معتدل او در کنار نفوذ کلام وی و ارتباطات گسترده او با دیگر نهادها و ارکان موثر نظام موجب جذب نمایندگان مستقل به سوی او شد. عامل دیگر، سکوت حزب «اعتدال و توسعه» و حتی تمایل نسبی این حزب به آقای لاریجانی در جریان رقابتهای درونی مجلس بود که باعث شد نمایندگان مستقل که بیشتر درصدد کسب حمایت دولتمردان در اجرای پروژههای محلی حوزههای انتخابیه خود هستند به سوی فراکسیون رهروان تحت نظر آقای لاریجانی گرایش بیشتری نشان دهند.
در واقع، رقابت با دکتر لاریجانی در ریاست مجلس باعث شکاف در ائتلاف امید و تقویت فراکسیون رهروان گردید. این تاکتیک موجب شد رؤیای پیروزی ائتلاف امید، وارونه شود و در رقابتهای درونی به برتری فراکسیون رهروان بیانجامد. همین مسأله در ادامه موجب کاهش قدرت فراکسیون امید در رقابتهای ریاست کمیسیونهای تخصصی گردید و حتی جبهه پایداری توانست ریاست دو کمیسیون مهم «فرهنگی» و «آموزش عالی» را به خود اختصاص دهند، زیرا طیف میانهروی اصولگرا به این نتیجه رسید که برای ماندگاری در مناصب حساس مانند ریاست مجلس و برخی کمیسیونهای مهم مانند «امنیت ملی و سیاست خارجی» میبایست با طیف اقلیت مجلس دهم یعنی اصولگرایان منتقد دولت، متحد شوند. واقعیت این است که اصرار بر تشکیل فراکسیون امید بر مبنای هویت جناحی اصلاحطلبان در شرایطی که ارزیابی دقیقی از گرایشهای سیاسی نامزدهای منتخب مجلس وجود نداشت و اصرار بیش از حد بر بزرگنمایی پیروزی لیست امید در تهران موجب شکلگیری این تصور شد که اکثریت مجلس دهم در اختیار اصلاحطلبان قرار خواهد گرفت. مهمتر از موارد مذکور، در شرایطی که اصلاحطلبان هنوز نتوانستهاند به طور کامل از تبعات و عوارض ناشی از اعتمادزدایی میان خود و نظام نشات گرفته از حوادث پس از دهمین انتخابات ریاستجمهوری فارغ شوند، امکان سیاستورزی مطلوب و اثرگذاری بر تحولات قدرت رسمی را نخواهند داشت. بزرگان جبهه اصلاحات با این تصور که مسائل سال 1388 مشمول مرور زمان خواهد شد سعی میکنند در قبال آن سکوت کنند. گویی که «نه خانی آمد و نه خانی رفت». حال آنکه چنین تاکتیکی پاسخگو نیست. پیش از این نیز گفته بودم نمیتوان از روی گذشته پرید! باید از آن عبور کرد.