۱
۲
يکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۹:۰۵
بی‌هویتی سیاسی، فقدان شفافیت دموکراتیک و دست کم گرفتن شبکه‌های اجتماعی

چشم‌های اسفندیار اصولگرایان

اگر هنوز شرایط مثل سال ۷۶ بود، ایجاد موج ظرف سه روز محال می‌نمود. در حالی که همه اصولگرایان برای پوسترها، بنرها و تبلیغات سنتی خود خرج میلیونی کردند، نتوانستند در میان شبکه‌های خلق شده فضای مناسبی کسب کنند.
چشم‌های اسفندیار اصولگرایان
اصولگرایان ناباورانه یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری را به حریف واگذار کردند. جمع رنگارنگ نامزدهای آنان با ژست‌های عمل‌گرایی، اصل‌گرایی و اعتدال‌گرایی نتوانست حتی نیمی از آرای مردم را جذب کند تا دست کم کار به دومین مرحله کشیده شود. تنها محسن رضایی بود که با اعلام استقلال خود از جریان اصولگرا توانست بخشی از آرای شناور را به سمت خود بکشاند، هر چند این کوشش نیز موفق به کسب بیش از ۱۱ درصد آرا نشد. اما چه شد که کار به این نقطه رسید و بازی انتخابات برای آنان به شکست انجامید؟
دوری از هویت سیاسی
یکی از مهم‌ترین عواملی که شکست این جریان سیاسی قدرتمند را که از عده و عده چیزی کم نداشت، رقم زد، دوری آن‌ها از هویت سیاسی خود بود. مسعود ده‌نمکی، پس از شکست اصولگرایان در وبلاگ خود نوشت:«اصلاح طلبان... درمناظرات نسبت به اصول خودشان اصولگراتر بودند و تا دقیقه آخر از خاتمی و هاشمی دفاع کردند ولی اینها حتی از مثبتات خودشان و دولت حرف نزدند تا منصفانه عیب‎هایش را نقد کنند.»
اصولگرایان در حالی که در حساس‌ترین بزنگاه‌های هشت ساله گذشته نظیر بذل و بخشش وام‌های بی‌حساب و کتاب، انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و برخورد غیرمنصفانه احمدی‌نژاد با منتقدان زبان در کام گرفته بودند، در ایام انتخابات به یاد نقد دولت افتادند. کسی ریخت و شاکله ضداحمدی‌نژاد آن‌ها را باور نمی‌کرد. وقتی اصل جنس انتقاد از احمدی‌نژاد که اصلاح‌طلبان باشند وجود داشته باشد دیگر کسی به نسخه بدل رای نمی‌دهد.
فقدان شفافیت‌ دموکراتیک
طی سال‌های گذشته همواره تصمیم‌گیری‌های انتخاباتی اصولگرایان پشت درهای بسته صورت گرفته است. برای نزدیک‌ترین هواداران آن‌ها حتی دقیقا مشخص نیست که فرآیند به تصمیم رسیدن میان آن‌ها چگونه است. آن‌ها به شدت از رسانه‌ای کردن فرایندهای اجماع‌ساز خود گریزان و هراسانند. از سوی دیگر، بسیاری از ناظران نیز حتی نمی‌توانند تشخیص بدهند که چه جریان یا جریان‌هایی در میان اصولگرایان وجود دارد و وزن هر کدام از آن‌ها چه قدر است. حتی کیستی سیاسی بسیاری از فعالان اصولگرا بر ناظران پیگیر نامعلوم است، چه رسد به شهروندان عادی. همین وضعیت را با اصلاح‌طلبان مقایسه کنید. در میان اصلاح‌طلبان وجود دو جریان اصلاح‌طلب پیشرو و اصلاح‌طلب اعتدال‌گرا تا پیش از ۸۸ بر همه ناظران روشن بود. خلق احزاب جدید در میان اصلاح‌طلبان هیچگاه به کدر شدن فضای این جریان منجر نشد، چرا که چهره‌های شاخص احزاب جدید، کار خود را نه بر اساس دلخوری‌ها که بر اساس مانیفست‌هایشان انجام داده اند. حتی وقت‌هایی که دلخوری‌ها بهانه اصلی بوده است، شفافیت جریانی از بین نرفته.
البته ثمره چنین فضایی است که به قول نویسنده سایت خبری تابناک، از مجلس دویست و نود نفری ۵۰۰ امضا در حمایت از کاندیداهای مختلف اصولگرا صادر می‌شود. در این میان جبهه پایداری با تمام انتقاداتی که به آن وارد است، منشی سالم‌تر دارد. دست کم خط و ربط اعضای این جبهه روشن و رفتارشان پیش‌بینی‌پذیر است. می‌توان به سادگی به افرادی در جریان اصولگرا برچسب پایداری زد. اما حالا از اصولگرایان باید پرسید، تفاوت ابوترابی و متکی و ولایتی و قالیباف و.... چیست؟ ظاهرا تفاوت‌هایی وجود دارد که در نرد انتخابات از برخی حمایت کرده و از برخی برائت جسته اید.
با این حال کسی نمی‌تواند جز پاره‌ای دلایل شخصی تحلیل مشخصی ارائه دهد. سایت الف در نقد همین رویکرد اصولگرایان می‌نویسد: «نسخه پيچ هاي سياسي امروز بايد درك كنند كه راي مردم به شفافيت است نه مهندسي كردن و صحنه چيدن و آرايش دادن».
دست کم گرفتن شبکه‌های اجتماعی
اگرچه اصولگرایان گمان می‌کردند با فیلتر کردن و منع مردم از استفاده از سایت‌های اینترنتی شبکه‌محور قادر خواهند بود همه اجتماعات و تشکل‌های موجود در کشور را مدیریت کنند، با این حال جنس جدید روابط در میان مردم حاکم شد. اگر روزگاری سازمان‌پیوندی و تشکل و تجمع به هر نحوی زیر نظر دولت بود، در عصر اینترنت، این مسئله دشواری‌های پیشین را از دست داده است.
افراد از طریق ابزارهای ارتباطی جدید به سرعت در شبکه‌ای از روابط با عضویت شهروندانی از اقصی نقاط کشور قرار می‌گیرند و پیام‌های خود را رد و بدل می‌کنند. اگر هنوز شرایط مثل سال ۷۶ بود، ایجاد موج ظرف سه روز محال می‌نمود. در حالی که همه اصولگرایان برای پوسترها، بنرها و تبلیغات سنتی خود خرج میلیونی کردند، نتوانستند در میان شبکه‌های خلق شده فضای مناسبی کسب کنند. حتی ایجاد ستادهای مجازی قالیباف و جلیلی برای آن‌ها ثمری نداشت. کسب موقعیت طی سه ماه در شبکه‌های اجتماعی کار آسانی نیست، خاصه آن که فعالیت آن‌ها آشکارا سویه‌های انتخاباتی داشته باشد.
علیرغم این که روحانی و عارف هیچ کدام راهبرد تبلیغاتی روشنی برای فعالیت در فضای مجازی نداشتند، اما بسته شدن فضای فعالیت اجتماعی در فضای واقعی برای اصلاح‌طلبان طی چهارسال گذشته سبب شده بود تا بسیاری از آن‌ها به مامن اینترنت پناه بیاورند و فعالان آن‌ها طی این چهار سال توانستند اعتبار اجتماعی ویژه‌ای برای خود دست وپا کنند. این گونه به راحتی، با حداقل هزینه و در کمترین زمان ممکن توانستند پیام خود را به مردم برسانند و اسباب غافلگیری اصولگرایان را فراهم بیاورند.
کد مطلب: 33696
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


حواستون باشه روحانی رو دارن مصادرش میکنن نگذارید.. دائما مطلب بنویسید یک لحظه نباید صحنه رو خالی کرد ،دور آقای روحانی جمع شدن دارن مصادرش میکنن نگذارید تاکید میکنم