هرگونه تغيير و تحول در دنياي کنوني، خواه ناخواه آثار و پيامدهايي به همراه خواهد داشت. به گونهاي که با اختراع وسيلهاي جديد همواره امکان سوء استفاده از آنها وجود دارد. دراين راستا علم حقوق هر آن چه را که کوچکترين خدشهاي بهاين توازن وارد نمايد، تحت پوشش قرار داده و سعي در رفع يا پيشگيري از آثار نامطلوب مينمايد.
فضاي سايبر نيز از اين قاعده مستثني نبوده و آثاري بصورت مثبت و منفي در زندگي بشر وارد نموده است که ضرورت مطالعه آن را انکارناپذير مينماياند. متعاقب اين کار با اين امر سياستگذاران جنايي، حقوقدانان و جرمشناسان به اين فضا ورود پيدا کرده و با تعريف جرايم سايبري، پيشبيني مجازاتهاي متناسب با آن و ارائه و انجام تدابير امنيتي و پيشگيرانه نسبت به مخاطرات اين فضا و آموزش و آگاهسازي افراد از پيامدهاي مخرب فضاي سايبر، وظايف اساسي خود را در اين زمينه انجام ميدهند که بررسي کيفيت و ابعاد اين کارکرد امري ضروري است.
بشر در طول تاريخ خود شاهد نبردهاي طولاني و بيشماري بوده است و اين گونه بهنظر ميرسد که در دامي از نبردها گرفتار شده است. پيشرفتهاي سريع فناوري اطلاعات و ارتباطات و گسترش روزافزون فضاي سايبر کليه جنبههاي زندگي بشر از جمله نبردها و جنگها را تحت تاثير قرار داده است و دولتها تلاش ميکنند که با بهرهگيري هرچه بيشتر از تکنولوژيهاي فوق منافع خود را گسترش دهند. دراين راستا فرماندهي و کنترل جنگهاي آينده نيز با توجه به توانمنديهاي فضاي سايبر دست خوش تحولات اساسي شده است.
روند رو به رشد تحول و پيشرفت روز افزون فناوري اطلاعات و کاربرد گسترده آن در عرصه فضاي مجازي و استفاده از ابزار و تجهيزات سختافزاري و نرمافزاري مرتبط، بر روشها و فنون نبردها تاثير داشته و شکل جديدي از جنگ را پديد آورده است. الزام نيروهاي مسلح کشورها بهرهبرداري از آخرين دستاوردهاي فناوري را امري حياتي نموده است از اين رو شناخت صحيح و ورود به موقع در عرصههاي نوين دفاعي همواره يکي از دغدغههاي طراحان و بازيگران حوزه راهبرد و دفاع ميباشد.
حمله به يک زيرساخت حياتي به منظور مختل کردن سامانههاي حمل و نقل کشور، آشکارا اين هدف را دنبال ميکند که در ميانه تعليق گفتوگوهاي هستهاي و سياست ابهام تاکتيکي که ايران درباره آن در پيش گرفته است، با افزايش هزينههاي اقتصادي و اجتماعي و سياسي، تهران را دوباره به ميز مذاکره برگرداند.
برخلاف نظر کارشناساني که معتقدند ايران در پي رفتن مسير کره شمالي و انجام آزمايش هستهاي است، بر عکس به نظر ميرسد به صورت جدي در پي لغو تحريمها و همزمان حفظ و پيشبرد توان هستهاي است. غايت نهايي ايران رسيدن به آستانه مشخصي مانند کشورهايي است که بالقوه ظرفيت آزمايش اتمي را دارند ولي حاضر نيستند معاهدات و پروتکلهاي موجود را نقض کنند.
با اين وصف تعلل ايران در بازگشت به گفتوگوها از منظري ديگر صورت ميگيرد: پيشرفتهاي هستهاي در دولت دکتر روحاني نظير افزايش ذخيره اورانيوم با درصد غنيسازي بالا و سانتريفوژهاي نسل جديد، داشتههايي است که تهران را بهاين قناعت رسانده، به نوعي بازدارندگي و توازن جديد به وجود آمده که ميتواند از آنها به عنوان يک اهرم فشار استفاده کند.
با اين اوصاف احتمالا حملات سايبري اخير يک پروژه مشترک غربي به منظور تحت فشار گذاشتن دولت رئيسي است تا سياست دست دست کردن را کنار بگذارد و زودتر به گفتوگوها باز گردد. همچنين در لفافه اين پيام را با خود دارد که ممکن است در آينده حملات بيشتر و جديتري صورت گيرد تا از تابآوري داخلي کشور براي تحمل تحريمها و وضعيت اقتصادي نامطوب فعلي کاسته شود.
دراينجا ميتوان گفت که توپ در زمين ايران است تا با اقدامي هم طراز در حوزه سايبري يا ساير حوزهها به حملات اخير پاسخ دهد و با ايجاد نوعي بازدارندگي تازه و افزايش هزينه براي مهاجمان، به موازنه سازي مجدد دست بزند.