امروزه در عرصه روابط و سیاست بینالملل از «سایبر پلیتیک» و «امنیت سایبری» صحبت میشود. فضای سایبر، فضایی واقعی در عرصه جدیدی برای تأثیرگذاری و تأثیر پذیری و در نتیجه دوستی، همکاری، رقابت، دشمنی و حتی جنگ بین کشورها و سایر بازیگران است. این موارد به خوبی نشان میدهد که اینترنت و فضای سایبر عرصه جدیدی برای سیاست مهیا نمودهاند؛ فضایی که در آن افراد، گروههای مختلف و دولتها درحال بازیگری و سیاست ورزی هستند.
سایبر پلیتیک مفهومی دو بخشی میباشد که اشاره به تعامل و پیوستگی دو عرصه سیاست (محل دوستی، همکاری، رقابت، ستیزه و جنگ بر سر ارزشها و منافع) و اینترنت (فضایی جدید برای بازیگری) دارد. برخی کارشناسان حتی فراتر از این رفته و صحبت از سایبر پلیتیک تحت عنوان «سیاست عالی» در مقابل «سیاست سفلی» نمودهاند.
در عرصه روابط بین الملل، تحت تأثیر سنت واقعگرایی، مسائل بین المللی به مسائل بسیار مهم و حیاتی همچون امنیت و مسائل کمتر مهم مثل موضوعات اقتصادی تقسیم میشود. برخی از کارشناسان بر این باورند که به دلیل اهمیت فضای سایبر، باید سایبر پلیتیک را جزء مسائل بسیار مهم، حیاتی و امنیتی یا سیاست عالی قرار دارد. آنها اشاره میکنند که امروزه میلیونها نفر در سطح جهان دسترسی به کامپیوتر و اینترنت دارند و هر روزه بر تعداد کاربران و سطح و عمق استفاده از اینترنت افزوده میشود که این امر فضای بسیار مهمی برای بازیگری و در نتیجه سیاست فراهم نموده است. هر روزه بر تعداد کاربران و همچنین سطح تکنولوژی افزوده میشود. در چنین شرایطی فضای سایبر نقش مهمی در هدایت افکار عمومی، ایجاد اولویتها و خواستهها، دیپلماسی عمومی، جاسوسی، خرابکاری، جنگ، درگیری و هر آن چیزی را دارد که عملاً فضای سیاست واقعی را تشکیل میدهد. در نتیجه فضای سایبر باید جزء سیاست عالی محسوب شود.
چهارچوب نظری و مهم ترین تأثیرات فضای سایبر بر سیاست و روابط بین الملل شامل سه موضوع اساسی است. موضوع اول؛ ارائه «نظم مفهومی» برای تبیین ارتباط بین فضای سایبر و سیاست است. موضوع دوم؛ شناسایی و باور به ارتباط گسترده بین فضای سایبر و سیاست است. موضوع سوم؛ تبیین مسیر و موضوعات مهم در این ارتباط میباشد.
نخستین حالت مربوط به تعامل مرکز با مرکز است. در حقیقت در این وضعیت، دو خرده سیستم با یکدیگر تلاقی میکنند که در درون هر دو کارگزاران نوع مرکزی اعمال نقش مینمایند. در این وضعیت ارزشهای اساسی و حیاتی موردنظر آنها متحول گردیده و تنظیم فرآیند وابستگی متقابل، بهگونهای که رفاه را افزایش و یا از خسران به آن ممانعت به عمل آورد، بهعنوان بالاترین ارزش محسوب میگردد و بنابراین تهدیدات از حالت سنتی خارجشده و عواملی تهدید تصور میشوند که رفاه را با ناکارایی روبهرو سازند و این اقدام میتواند از سوی کارگزاران متعدد اعم از دولتی یا غیردولتی صورت گیرد و سرانجام اینکه آسیبپذیریها در قالب ضعف قدرت نظامی تعریف نخواهند شد. آسیبپذیریها بر اساس عدم توان در مقابله با آثار سوء فرآیندهای نوین، بهویژه فرآیند وابستگی متقابل اقتصادی و تنظیم آن در جهت افزایش رفاه تعریف میگردد. از سوی دیگر سیستم بینالملل نیز در کلیت خود در این لایه، در جهت پایداری و تداوم، ضمن مواجهشدن با تهدیدات و کارگزاران نوین، با آسیبپذیری مربوط به ساماندهی الگوهای رفتاری و تنظیم فرآیندهای نوین روبهروست.
دومین حالت مربوط به تعامل پیرامون با پیرامون و مواجه دو محیط پیرامونی با یکدیگر هستند. در محیطهای مذکور که میتوان آنها را بهعنوان مناطق آشوب نیز تصور کرد، امنیت بر اساس پارامترهای تشکیلدهنده چهارگانه خود و در قالب سنتی تعریف میگردند. در محیط مذکور فرآیندهای نوین برتری و استیلا نیافتهاند، چراکه اساساً نیروهای ژرف سیستمی در این گستره از کارایی لازم برخوردار نبوده و درنتیجه قادر به ایجاد محیط نوین نگردیدهاند. درنتیجه چنین محیطهایی، اصل آنارشی مهمترین اصل نظم بخش محسوب میگردد.
در همین راستا این خرده سیستم با موضوع بقا واحدها مواجه است و مهمترین آسیبپذیری آن نیز در توزیع قدرت و ساختار نامتناسب قدرت بوده و کاراترین سازوکاری هم که برای بقا خود در اختیار دارد، توازن قوا با اشکال مختلف احتمالی آن است. سرانجام سومین حالت از تلاقی دو محیط مرکزی و پیرامونی با یکدیگر شکل میگیرد. به عبارتی محیطی با ویژگیهای سنتی، با محیطی با ویژگیهای نوین در کنش متقابل با یکدیگر قرار میگیرند. در این حالت به دلیل رسوخ پذیری پیرامون در برابر محیط مرکزی، جریانات از سوی مرکز، به پیرامون سرازیر خواهند شد. در چنین وضعیتی، پیرامون با کارگزاران متعددی از سوی مرکز، اعم از دولتی و غیردولتی روبهروست. این کارگزاران ارزشهای اساسی و حیاتی حوزه پیرامونی سیستم، ازجمله ارزشهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی آن را نیز در معرض تهدید قرار میدهند و در اعمال این تهدیدات، قاعده سایبرپولتیک را جایگزین رئالپولتیک کرده و یا در کنار آن مورداستفاده قرار خواهد داد.
در نهایت اینکه فضای جدیدی در عرصه بین الملل شکل گرفته که نمیتوان آن را براساس نظریهها، رویکردها و سطوح گذشته مورد تحلیل قرار دارد. در واقع محتوا و فلسفه فضای جدید که از آن با عنوان فضای سایبری یاد میشود، بسیار متفاوت از گذشته است. در این فضای جدید انواع جدید و متفاوتی از دوستی، همکاری، رقابت، دشمنی و جنگ در کنار الگوهای گذشته ایجاد شده است. ضمن اینکه بازیگران متنوع و متفاوتی به بازیگران سنتی اضافه شدهاند که بسیار مبهم و غیرقابل پیشبینی هستند. در نتیجه این شرایط باید بر نظریات، رویکردها و دیدگاههای جدیدی تأکید نمود که بسیار منعطف تر و بازتر از گذشته هستند.