در جريان تحولات ناشي از عصر فناوري اطلاعات و ارتباطات و تحول در روشهاي ارتکاب جرايم، جرايم سنتي به جرايم نوين مجازي وارد شده است. جرم تروريسم که در دنياي سنتي از قديمالايام به عنوان يک جرم مهم امنيتي مدنظر بوده، اين روزها چهرهاي گسترده به نام مجازي به خود گرفته و با ورود به اين دنياي گسترده، صدمات و لطمات وسيعي را مدنظر خود قرار داده است. حال با توجه به اينکه اکثريت ساختارها و زيرساختارهاي کشورها مبتني بر فضاي مجازي و تکنولوژي رايانهاي شدهاند و اين واقعيت که نه ميتوان از رايانه و اين تکنولوژي مفيد دست کشيد و نه ميتوان تروريستهاي سايبري را ناديده گرفت را نيز پيشرو داريم، کشورها بايد همواره در پي بهروزرساني و تقويت سيستمهاي خود باشند، چراکه همواره تروريستهاي ملي و فراملي به دنبال فرصت و شکافي براي ورود و ضربه زدن به امنيت و بقاي دولتها و ملتها هستند.
براي نمونه طراحي و اجراي حملات تروريستي سايبري، در کنار کودتا، برافروختن و تحميل جنگ، ترور شخصيتهاي سياسي، مذهبي، دانشمندان، براندازي فرهنگي، جنگ رسانهاي و... يکي از جنايات و اعمال دولتها و افراد تروريست در قبال دولتها و ملتها بوده است که از نمونههاي بارز رايانهاي آنها استفاده از سلاح استاکس نت (Stuxnet) و فليم (Flame) براي دستيابي به شبکههاي کامپيوتري زيرساختهاي حساس کشورها و سعي در برهم زدن امنيت آنها را ميتوان نام برد.
تروريسم سايبري به عنوان گونهاي جديد از تروريسم، نشانگر آسيبپذيربودن تابعان حقوق بينالملل در فضاي سايبر است.
اگر تروريستها زيرساختهاي حياتي يک دولت مانند حمل و نقل هوايي، سدها، نيروگاههاي هستهاي و توليد برق، سيستم بانکي و مالي را با انواع بدافزارها مورد حمله قرار دهند و از اين طريق باعث رعب و وحشت عمومي گردند و با داشتن انگيزههاي سياسي يا ايدئولوژيک اين اقدامات را در راستاي اجبار دولت يا سازمانها انجام دهند، آنگاه تروريسم سايبري محقق ميگردد.
جامعه جهاني بر سر تعريف جامعي از تروريسم، به توفيقي دست نيافته و حتي سند جامع الزامآوري نيز در اين موضوع وجود ندارد، اما اين شکل از تروريسم به همراه ديگر گونههاي نويني چون بيوتروريسم، تروريسم هستهاي و اکوتروريسم، ممکن است خسارات زيانبارتري نسبت به انواع کلاسيک تروريسم ايجاد کند. تروريسم سايبري تهديدي عليه صلح و امنيت بينالمللي است و در عين حال ناقض قواعد حقوق بشر در هر چهار نسل شناخته شده آن نيز به شمار ميآيد. اهميت پرداختن به نقض حقوق بشر توسط تروريستها در فضاي سايبر و نيز در سياق مبارزه با تروريسم سايبري در مقابله همهجانبه با اين پديده بايد مطمح نظر قرار گيرد.
الکترونيکي شدن «زيرساختهاي حياتي» همانگونه که طراحي، نگهداري و استفاده از آنها را آسانتر کرده است، اما خطراتي که موجب آنها ميشود را نيز افزايش داده است. اگر کسي بتواند از سدهاي امنيتي اين زيرساختها عبور کند و کدهاي امنيتي آنها را هک کند ميتواند در عرض چند ثانيه بخشي از يک کشور يا حتي بخشهايي از جهان را فلج کند. تروريستهاي سايبري هم اغلب روي همين زيرساختهاي حياتي متمرکزند.
ماهيت «چندرسانهاي» فضاي سايبر، به تروريستها امکان بهرهبرداريهاي سوء ديگري را هم داده است. فشار يک دکمه کافي است تا انتشار بدافزارهاي مخرب رايانهاي در عرض چند ثانيه هزاران سيستم رايانهاي و مخابراتي در جهان را آلوده کند. رايجترين روشهاي اين نوع تروريسم عبارتند از: هک کردن، شيوع ويروسهاي رايانهاي، جاسوسي الکترونيک، دزدي هويت و تخريب يا دستکاري اطلاعات. نرمافزارهاي مخرب رايانهاي که تروريستهاي سايبري براي پيشبرد اهداف خود استفاده ميکنند، متنوع هستند که از جمله آنها ميتوان به ويروسها، کرمها، تروجانها و اسپمها اشاره کرد.
هک و نفوذ رايانهاي و خرابکاري اينترنتي و شبکهاي نيز بخشي ديگر از ابزارهاي تروريستهاي سايبري به شمار ميروند. از آنجاييکه شبکههاي اينترنتي در دسترس همگان قرار دارد و بسياري از سايتها و زيرساختهاي حياتي کشورها در بستر اينترنت ارائه ميشود، تروريستهاي سايبري ميتوانند سنگينترين قفلهاي امنيتي را هم با روشهاي خاص خود بشکنند و در عرض چند ثانيه به اهداف خود دست يابند.
«دوروتي دنينگ» استاد علوم رايانهاي دانشگاه جرج تاون درباره ماهيت تروريسم سايبري ميگويد: سايبر تروريسم، بيشتر به معناي حمله يا تهديد عليه رايانهها، شبکههاي رايانهاي و اطلاعات ذخيره شده در آنهاست، هنگاميکه به منظور ترساندن يا مجبور کردن دولت يا اتباع آن براي پيشبرد اهداف سياسي يا اجتماعي خاص اعمال ميشود. يک حمله، براي اينکه به عنوان تروريسم سايبري شناخته شود بايد به خشونت عليه اشخاص يا داراييها منجر شود يا دستکم آسيب کافي براي ايجاد ترس را باعث شود. حملاتي که منجر به مرگ يا صدمات بدني، انفجار، سقوط هواپيما، آلودگي آب يا خسارات متعدد اقتصادي ميشود را ميتوان به عنوان مصاديق تروريسم نام برد.
امروزه بسياري از فعاليتهاي تروريستي به شکل حملات هکري و در قالب دزدي اطلاعات صورت ميگيرد. نخستينبار در سال 1982 هکرهاي طرفدار دولت پاکستان با نام «باشگاه هکرهاي پاکستاني» به کامپيوترهاي هند حمله کردند. در سال 1999 هنگام حمله ناتو به کوزوو سايت اين سازمان مورد حمله قرار گرفت. در همان زمان، وب سايت ارتش آمريکا و سايتهاي تجاري اين کشور به وسيله هکرهاي چيني، روسي و صرب مورد حمله قرار گرفت. کشور ما نيز بارها مورد حملههاي تروريسم سايبري قرار گرفته است. سال 89 کرم جاسوسي استاکسنت صنايع مربوط به بخش نفت و نيرو کشورمان را مورد حمله قرار داد.
يکي از جديترين حملات سايبري حملهاي بود که نسبت به تجهيزات نفتي کشورهاي خاورميانه صورت گرفت. اين بدافزار که با نام فليم (شعله آتش) به کشورهاي مختلفي ارسال شده بود، پيچيدگيهاي متعددي داشت و علاوه بر جاسوسي، يک ويروس مخرب به شمار ميرفت. در طول سالهاي فراگير شدن اينترنت در ايران بارها ويروسهاي مختلف جاسوس و بدافزارهاي مخرب زيرساختهاي کشورمان را مورد حمله قرار دادهاند. استارس و دوکو نيز دو نمونه ديگر از ويروسهايي هستند که اخبار حمله آنها به ايران رسانهاي شده است. تروريستهاي سايبري بيترديد همين حالا که شما مشغول مطالعه اين گزارش هستيد در حال طراحي بدافزار يا اجراي برنامههاي تروريستي خود هستند.
شايد اصليترين راهکار براي داشتن اينترنتي ايمن، اجراي يک طرح جامع امنيت ملي در حوزه سايبري باشد. طرحي که شبکه ملي اطلاعات هم ميتواند از اجزاي آن باشد. در اين طرح ميبايست به حوزههاي آموزش عمومي، تقويت سيستمهاي دفاعي و توان مقابله و اجراي عمليات در هر سطح عليه مهاجم مورد توجه قرار گيرد. همچنين نياز است ملاحظات مربوط به پدافند غيرعامل در همه طرحهاي مربوط به شبکههاي ارتباطي و الزام دستگاههاي اجرايي به استفاده از توان داخلي (تا حد امکان) مدنظر باشد. از سوي ديگر به نظر ميرسد در اين زمينه از يک ضعف ديپلماتيک رنج ميبريم.
يافتن راههاي پيگيري حقوقي بينالمللي حملات سايبري به ايران و همچنين تلاش براي سهيم شدن در مديريت اينترنت جهاني از طريق حضور در مجامع موثر و مرتبط، اقداماتي است که نيازمند يک وزارت امور خارجه توانمند و متعهد است.