هنگامی که رسانههای وابسته و حامی دولت را نگاهی مياندازی و نظرات دولتمردان و در ادامه، آمارهایی که از بخشهای مختلف ارائه ميدهند ميبینی، مات و مبهوت در دنیای خود فرو ميروی و معمولا دو حالت از ذهنت خواهد گذاشت: یکی آن که تو در کشوری که دولتمردان گرامی سکان هدایت آن را به دست دارند، زندگی نميکنی یا اینکه تو در این کشور زندگی ميکنی لیکن دولتمردان، کشور دیگری را اداره ميکنند!
به نظر ميرسد که اگر کسی حتی یک درصد حس حب الوطن در وجودش باشد، از ایجاد سالانه یک میلیون شغل، ساخت چهار میلیون مسکن در چهار سال، کاهش نرخ تورم و تورم یک رقمی، دلار 15 هزار تومانی، ایجاد شغل با یک میلیون تومان و در یک کلام از قطار پیشرفت خوشحال خواهد شد. اما اگر به سیاه نمایی متهم نميشویم، کاش وضعیت واقعی کشور با همان وضعیت رویایی که دولتمردان در ذهن خود ساختهاند، برابری ميکرد. به عقیده نگارنده، دولتهای ما و به صورت حاد، دولت سیزدهم دچار بحران آمارسازی شدهاند به طوری که از مدیران رده پایین گرفته تا مدیران پایتخت نشین، اکثرا برای حفظ جایگاه یا ارتقای آن، دست به آمارسازی زده و همین آمارهای ناصواب روی هم انباشته شده و در نهایت نیز برنامه نویسان کشور براساس همین آمارهای نادرست، برای حل مشکلات برنامه ارائه ميدهند و نتیجه این ميشود که نه تنها از بار مشکلات فعلی کاسته نميشود، بلکه مشکلات جدیدی هم رونمایی ميشود. در بسیاری از اوقات، مشکلات و کاستیها را پذیرفتن و صادقانه درباره آنها با مردم صحبت کردن، بسیار بهتر از آن است که با واژههایی تکراری و همه چیز را خوب جلوه دادن، مردم را دلزده کرد. دولتمردان مختارند که به صورت مداوم صحبت کنند که مثلا قیمت فلان کالا مورد تایید ما نیست اما بازار که به تایید یا عدم تایید رئیس جمهور و وزرا کاری ندارد و راه خود را ميرود. قصد، آن نیست که با برشمردن قیمت سرسام آور کالاهای اساسی این مقال را به مصیبتنامه تبدیل کنیم اما حقیقتا با این روند شتابان قطارگرانی، خیلیها شاید از قطار زندگی شرافتمندانه پیاده شده و سوار قطار شرمساری(در مقابل خانواده خود) شوند.
از سر دلسوزی برای این آب و خاک و همچنین برای ملتی که حقشان بسیار فراتر از وضعیت فعلی است، خطاب به رئیس جمهور محترم عرض ميکنیم که به این آمارهای ناصواب دلخوش نباشید، بدون واسطه سری به میان مردم عادی بزنید، آن وقت متوجه خواهید شد که نه تنها ایجاد یک میلیون شغل از واقعیت به دور است بلکه خیلیها نیز شغل خود را از دست داده اند یا حداقل میزان درآمدشان کاهش چشمگیری داشته است (از جمله شغلهایی که به فیلترینگ پلتفرمهای خارجی گره خورده است). متوجه خواهید شد تورم، حداقل در کالاهای اساسی نه تنها رو به کاهش نبوده بلکه سر به فلک گذاشته و اکثر اقتصاددانان کشور نیز با روند فعلی دولت، از احتمال وقوع ابرتورم ابراز نگرانی کردهاند. اگر به میان مردم بروید، خواهید فهمید که برخلاف تمام آمارها و شعارهای دولت در حوزه مسکن و خودرو، کار به جایی رسیده است که بخش اعظمی از مردم و به طور خاص جوانان، صرفا در رویا به خانهدار شدن و خرید خودرو فکر ميکنند. معمولا در این موارد، دولتمردان معترض ميشوند که عدهای ميخواهند مردم را ناامید کنند، البته که ناامید کردن مردم کار درستی نیست اما گفتن حقیقتها به طور صادقانه و در کنار آن، ارائه برنامههای علمی و راهبردی، بیشتر مردم را امیدوار ميکند تا اینکه هر روز با عبارات تکراری و ارائه تزهای عجیب مردم را عاصی تر کرد. راه حل مشکلات کشور، بعد از نیت صادقانه و توکل بر پروردگار، از راه رجوع به علم واقعی ميگذرد. به جای گرفتن تزهای پایتونی! از یک درصد دانشمندان برتر جهان، به نخبگان حقیقی علم و دانش در این کشور رجوع کنید، آن وقت نتیجه کار را خواهید دید و امید واقعی را در دل مردم خواهید کاشت.