چند روز است كه از دست رفتن جان شيرينِ شلير، شرري انداخته است بر جان زنان و مردان مريوان و البته كل ايران كه در نهايت شوك و حيرت و تنفر و تاسف، عزادار شيرزني شدهاند كه براي فرار از دستان اوباش شيطانصفت، خود را از پنجره پايين انداخت و با كشتن خود، بر معصوميت، رشادت و حفظ حيثيت خود صحه گذاشت و اينك بعد از گذشت چند روز هنوز مردم محله محمديه، رد و اثر بدنش را بر روي قاب پنجره خانه شرور متجاوز نظاره میكنند و به بازماندگان تبريك و تسليت عرض میكنند.
شلیر، زنی ۳۶ ساله اهل مريوان بود با دو فرزند، خودش خانهدار بود و شوهرش در کردستان عراق کارگری میکرد. ماجرای مرگ دلخراش او چنان سنگين و غم انگيز است كه باعث واكنش اكثر مردم ايران شد و مردم كردستان را سیاهپوش كرد و به خیابان كشاند تا به افزايش خشونت علیه زنان اعتراض کنند و خواهان پیگیری پرونده شیلر از سوی مسئولان باشند. آنها شعار میدادند: «ما امنیت میخواهیم»، «از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان».
حتي زنان در مراسم ختم شلير، مقابل مسجد تجمع كردند و از شلير و تمام زناني كه در راه دفاع از حيثيت خود كشته ميشوند يا دست به خودكشي میزنند ياد كردند و به خود و ديگر زنانى میانديشيدند كه ممكن است اين حادثه شوم برايشان اتفاق بيفتد.
همچنين در پي اين اتفاق بود كه روابط عمومی دادگستری استان کردستان اين اطلاعيه را صادر كرد: حسب تحقیقات اولیه بازپرس دادگستری مریوان، در تاریخ ۱۴ شهریورماه سال جاری یکی از اراذل و اوباش این شهر، اقدام به گروگانگیری و قصد تعرض به یک زن ۳۶ ساله به هویت «شلیر رسولی» اهل روستای چشمیدر از توابع شهرستان سروآباد را مینماید و وی خود را از طبقه دوم ساختمان به پایین پرت میکند.
به دنبال اين عمل شلير رسولي، تعدادي از مسئولين و كاربران فضاي مجازي شروع به تشويق اين حركت از طرف شلير كردند و او را اسطوره پاكدامني و الگويي براي تمام زنان مسلمان دانستند و تاكيد كردند كه همه زنان بايد در حفظ حيثيت و ناموس خود بكوشند و اجازه ندهند افراد متجاوز و شرور به آنها دست درازي كنند و به صورت تلويحي اقدام هيجاني خودكشي زني كه راه ديگري براي نجات خود متصور نبود را مورد تشويق قرار دادند.
در اين ميان معاونت امور زنان رياست جمهوري خانم دكتر انسيه خزعلي هم شلير را نماد يك زن كرد مسلمان و مصداق حافظات للغيب میداند كه اصالت خطه كردستان را به نمايش گذاشته است.
البته كه اين كار شلير و بيشمار زنان ديگر در جاي جاي ايران و در ميان اقوام مختلف كه باعث سربلندي ايل و تبارشان میشود و حيثيت خانوادگيشان را حفظ میكنند قابل تقدير و ستايش است و حتي ممكن است عنوان «شهيد» دريافت كنند يا در محل مقدسي چون مسجد غسل داده شوند، اما آيا فرزندان شلير آخرين كودكاني خواهند بود كه محكوم به كشيدن درد بي مادري تا آخر عمرشان هستند؟ آيا اين اوباش متجاوز، آخرين فردي خواهد بود كه چشم طمع به ناموس ديگران دارد؟ آيا تمام زناني كه در چنين شرايطي قرار میگيرند تنها گزينه روي ميزشان، خودكشي و پاك كردن صورت مساله است؟ آيا راههاي بازدارندهاي وجود ندارد كه هم متجاوز بداند كه قوانين سفت و سختي پيگير او خواهد بود و بايد مجازات كار خود را ببيند و هم شليرها بدانند كه مثل تمام خسران ديدههاي مالي و جاني، مورد حمايت قانون و خانواده قرار خواهند گرفت و ميتواند بدون هر گونه احساس شرم و عذاب وجداني به زندگي خود ادامه دهند؟
اينجا حلقههاي مفقوده زيادي وجود دارد كه وظيفه مسئولان امر، متخصصان، فرهيختگان و فعالان حوزه اجتماعي است كه آنها را بيابند و در جهت رفع اين معضلات اجتماعي بكوشند نه اينكه با تشويق و تكذيب و تنبيه و فراموشي، راهكارهاي ارائه شده را هم سرپوش بگذارند و روز از نو و مشكلات گسترده تر بخصوص براي زنان و كودكان و اقليتها از نو…
پس جاي آموزش و پرورش كجاست؟ جايگاه فرهنگ سازي و تقويت بر ساختهاي اجتماعي چه میشود؟ برابري و عدالت اجتماعي در كجاي اين ماجرا قرار دارد؟ آيا زنان بيگناه قرباني، روزي هزار بار توسط اطرافيان مورد نكوهش و زخم زبان قرار نمیگيرند؟ آيا طعنه نميخورد كه حتما خودت در باغ سبز نشان دادي؟ آيا پدر به عنوان ولي دم اگر دخترش را سر بريد مدال افتخار دريافت نمیكند؟ آيا شوهري كه سر جدا شده زنش را در شهر میچرخاند از طرف ولي دم مورد عفو قرار نميگيرد؟
لازم به ذکر است «لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» موسوم به «لایحه تامین امنیت زنان» پس از ماهها از اعلام وصول در مجلس یازدهم، همچنان بلاتکلیف است و در اولویت رسیدگی در مجلس شورای اسلامی قرار نگرفته است.
پس اين تسلسل باطل همچنان ادامه خواهد داشت و ما همچنان شليرها را تشويق میكنيم كه با دست شستن از جان شيرينشان، كار همه ما را راحت كرده و منتظر میمانيم تا خبر داغ بعدي و چند توئيت و تسليت و گاهي هم لذت كشيدن چهار پايه از زير پاي قاتل متجاوز … والله كه ما خسران ديدگانيم!