گره زدنِ سیاستخارجی با متغیرهای بیرونی نظیر روسیه و چین و ...برای مملکت ارزش افزوده تولید نمیکند متاسفانه سالهاست چنین واقعیت تلخی در ساختار سیاستخارجی ایران باعث و بانی عدم استقلال در فضای تصمیمسازی و تصمیمگیری شده است بنابراین ناخودآگاه منافع ملی در طول و اراده منافع ملی قدرتهایی شده که به اصطلاح در نظام بینالملل از ایران حمایت میکنند و به تعبیری ادبیاتشان را به ایران تحمیل کرده و به مسئولان مملکت تفهیم کردهاند که بدون ما نمیتوانید دیدگاه ایدئولوژیکیتان یعنی آمریکاستیزی را پیش ببرید بر همین اساس در عین اینکه مسئولان مملکت احساس میکنند در پیشانی و خط مقدم مبارزه با آمریکا هستند اما متاسفانه تبدیل به کارت بازی شرقیها یعنی روسیه و چین در مبارزه با آمریکا برای تصاحب سهم بیشتر در نظام بینالملل هستند. گزاره کلی سیاستخارجی نه شرقی نه غربی پس از انقلاب، در واقع برای فرار از طعمهشدن در معاملات و معادلات شرق و غرب بود اما نهادسازی شدن سیاستخارجی غرب یعنی آمریکا نه و شرق آری! ناخودآگاه چالشهای بیشماری برای ایران تولید کرده است و به تعبیری ایران را در خط مقدم مبارزه با غرب قرار داده است و ناگزیر برای مقاومت، استقرار و پیش بردن ادبیات آمریکاستیزی مجبور شدهاند حتی بر خلاف میل حکمرانان مملکت، امتیازهای ویژهای به روسیه و چین بدهند تا در چنین فضایی احساس تنهایی نداشته باشند. شاید در پروژه آمریکاستیزی پیوسته مورد تشویق چین و روسیه باشیم اما مسئولان مملکت بپذیرند ادامه چنین رویهای بهترین سود و فایده را به شرقیها میرساند و به تعبیری سیاستهای تشویقی چین و روسیه در واقع معادلات و معاملات پنهانیست که بین خودشان وضع شده تا از ایران به عنوان خط شکنِ میدان مین مبارزه با غرب استفاده کنند و آنان به عنوان به اصطلاح بزرگتر پای میز مذاکره با غرب بنشینند و با تامین حداقلی منافع ملی ایران، منافع ملی حداکثری خودشان را تامین کنند. متاسفانه گاه احساس میشود رابطه ایران و روسیه تبدیل به رابطه معلم و دانشآموز شده است بنابراین چنین واقعیت تلخی باعث شده است نام اولیانوف در مذاکرات برجام برای جامعه مهمتر از نام باقری مذاکره کننده ارشد ایرانی باشد بر همین اساس جامعه امروز ایران بیشتر گوش به دهان اولیانوف هستند تا از حال و احوال کمی و کیفی مذاکرات باخبر شوند. متاسفانه روش و منشی که در سیاستخارجی این روزهای مملکت موجودیت پیدا کرده است احساسِ استقلال به جامعه نمیدهد اگر هم ماهیت موضوع چنین نباشد اما روسیه با زیرکی چنین احساسی را به نظام بینالملل داده است که طرف حسابشان روسیه است، پس اگر در مذاکرات رضایت روسیه محقق نشود غربیها کاری از پیش نخواهند بُرد! شاید هم بهتر است اینطور بیان شود که روسیه با هوشمندی خود را وکیل تامالاختیار ایران جا زده است. نکته مهم و کلیدی اینکه مسئولان مملکت نباید فریب کلمات و جملات تشویقی روسیه و ...را بخورند آنان حق دارند به دنبال تامین منافع ملیشان باشند اما حق ندارند منافع ملیشان را با تخریب منافع ملی ایران پیش ببرند بنابراین وظیفه مذاکره کنندگان ایرانیست که اجازه ندهند حق ملت ایران در چنین فرآیندی ضایع شود.