مطبوعات زائیده تمدن جدیدند و محور و مدار توسعه و آزادی مطبوعات زائیده تمدن جدید است. برای تعیین تکلیف مطبوعات باید تکلیف آزادی را مشخص کنیم. در غرب بینشی است به نام لیبرالیسم یا لیبرال دموکراسی و متاسفانه گاهی اوقات سوء تفاهم و گاهی نیز سفسطه میشود که گویا آزادی عین لیبرالیسم است. لیبرالیسم ویژگیها و مشخصههایی دارد که ما آن را نمیپسندیم، اما به هیچ وجه نمیتوان همه مطالب یک مکتب را نفی کرد. در درون لیبرالیسم نکات مثبتی هم هست که برای بشر دستاوردهایی هم داشته است. البته ما با اموری که با معیارها و ارزشهای دینی ما سازگار نیست مخالفیم، اما گاهی بحث میشود که آزادی مساوی با لیبرالیسم است. آزادی مقوله بسیار وسیعی است و میتوان با دیدگاهها و برداشتهای مختلف به سوی آن رفت، یعنی با بینش اسلامی و الهی هم میشود به سوی آزادی رفت. ممکن است برداشت ما از دین ضد آزادی باشد همانگونه که برخی از متفکران و روحانیون ما میاندیشند و ممکن هم هست که برداشت ما از دین عین آزادی باشد. چنانکه برداشت حضرت امام(ره) و متفکران بزرگی مثل شهید بهشتی، مطهری و دیگران اینگونه بود. زمانی وضعیت مطبوعات در جامعه ما مشخص میشود که ما تکلیف خود را با آزادی معلوم کنیم. جامعه ما بر اساس قانون اساسی بنا شده است و بنای ما هم در جامعه توجه به قانون است. ما چه طرفدار آزادی باشیم یا مخالف آن، باید به نظم و قانون احترام بگذاریم. بدون نظم و توجه به قانون، زندگی انسانها قابل دوام نخواهد بود. مبنای نظم هم قانون اساسی است. در عمل راهی جز پایبندی به قانون اساسی نداریم. در جامعه ما قانون اساسی تکلیف آزادی را مشخص کرده است و به هیج وجه بهدنبال جامعه تک صدائی نیست. قانون اساسی ما به دنبال طرح اندیشههای گوناگون و احترام به همه اندیشهها و دیدگاهها در چهارچوب قانون و رعایت ارزشهای اسلامی است. امروز جوهره نظام ما در قانون اساسی متجلی است. همه کسانی که به نظام و انقلاب و پیشرفت جامعه اعتقاد دارند باید به قانون اساسی تمکین کنند. از دیدگاه اسلام انسانها، مختلف و متنوع آفریده شدهاند و نمیتوان این تنوع و تکثر را نادیده گرفت. البته میتوان با زور و خشونت به طور موقت جلوی اندیشهای را گرفت ولی اندیشههای مختلف هرگز با این روشها از بین نمیرود. بلکه زیرزمینی شده و در زمانی دیگر بروز و ظهور خواهند کرد. آنهایی که گمان میکنند یک اندیشه در جامعه باید حاکم شده و اندیشههای دیگر باید سرکوب شود در حقیقت خدا و آفرینش خلقت و حقیقت انسان را نشناخته اند یا خود را به نادانی میزنند. اندیشه اگر سرکوب شد پس از مدتی به ضد خود تبدیل میشود و به صورت انفجارهای اجتماعی در میآید. مثل حوادثی که در دی ماه سال ۹۸ در جامعه روی داد. باید این حقیقت را درک کنیم که تکامل و رشد جامعه بشری جز در اثر وجود و برخورد سالم و نظاممند اندیشهها میسر نیست. تاریخ تحولات مختلف بشر و رشد و توسعه کشورهای پیشرفته و توسعه محور در اثر گسترش اندیشههای گوناگون در آن جوامع بوده است. البته ما دغدغه افرادی را که از روی حسن نیت مطالبی را بیان میکنند درک کرده و همواره از ارزشهای اسلامی و دستاوردهای ارزشمند انقلاب و نظام دفاع میکنیم، اما این سئوال را هم برای آنها مطرح میکنیم که مگر ما برای چه انقلاب کردیم؟ مگر به دنبال این اصل اساسی نبودیم که باید با هم زندگی سالمی را داشته باشیم و با سعه صدر و مدارای با یکدیگر به دنبال گسترش اسلام باشیم؟ مگر برای کرامت انسان قیام نکردیم و نمیخواستیم این آیه قرآن در جامعه پیاده شود که ((ولقد کرمنا بنی آدم)) انسان کرامت داشته و احترام او حفظ شود و حتی مخالف حق حیات و آزادی داشته باشد و به فرمایش امام علی(ع) تا زمانی که دست به قیام مسلحانه نزدند بتوانند اندیشههای خود را در کمال آزادی و امنیت بیان کنند.
ما معتقدیم که دفاع از اسلام، دفاع از تشیع و دفاع از جمهوری اسلامی در گرو این حقیقت است که به نام دین، نظام و حکومتی را پایهریزی کنیم که در آن حقوق مردم و اندیشههای آنها محترم شمرده شود؛ نظامی که از حق حیات و حق مشارکت کسانی که حتی به مبانی اعتقادی آن نظام معتقد نیستند، دفاع کند. انقلاب اسلامی ما در صورتی باقی خواهد ماند که بتوانیم مخالف خود را در درون نظام تحمل کنیم.
ممکن است که گفته شود آزادی، تنوع و برخورد اندیشهها، امنیت جامعه را از بین میبرد. به نظر من، این فرض درستی نیست. بلکه برعکس محدود کردن آزادی، امنیت را از بین میبرد. آفت امنیت، محدود کردن آزادی است که تبدیل به انفجارهای اجتماعی میشود. اگر بگذاریم که مخالفان مطالب و دیدگاههای خود را در چهارچوب قانون بیان کنند مقاومتها کاهش پیدا کرده و شایعه در جامعه جایگاه خود را از دست میدهد.
مسئول سازمان معلمان گلستان