امر سیاسی از نظر رانسیر از نوع مقاومت و رهایی است، به این صورت که در شرایط پسامدرنیستی کنونی بر محور جامعه و متکثر است. از نظر این اندیشمند مردم کسانی هستند که نسبت به سایر افراد جامعه نابرابر هستند و حقی برای مشارکت در عرصه عمومی ندارند. رانسیر معتقد است دموکراسی توسط گروه هایی که حق مشارکت در جامعه را ندارند از طریق یک فضای تهی توزیع می شود و زمانی که فضایی گشوده می شود و گروه های محروم از قدرت به خلق دموکراسی می پردازند به طوری که این امر به ندرت صورت می گیرد. جامعه، شبکه های اجتماعی، خیابان و هنر این قابلیت را دارند که فضایی برای گروه های محروم از قدرت فراهم کنند. زمانی که جامعه از یک صدایی به سمت چند صدایی می رود چگونه می توان بر مبنای تفاوت ها به تداوم اخلاق و دوستی در جامعه کمک کرد. به طور مثال در خیابان مسجد و گروه های موسیقی را مشاهده می کنیم. خیابان از مکان هایی است که افراد با هویت های متکثر در آن حضور دارند و می توان بخشی از جامعه مدنی یک ایرانی تلقی کنیم. قطعا مذهب و هنر ... تکه های مجزایی هستند که وقتی در کنار همدیگر چیده می شوند، ترسیمی از هویت متکثر و منسجم یک ایرانی است و زمینه ای برای تعامل و ارتباط او با دیگرهای متفاوت در عرصه های داخلی و بین المللی است. یک ایرانی همانقدر که مذهبی و عاشق آزادگی امام حسین است، ربنای شجریان را نیز در ماه رمضان دوست دارد، اشعار حافظ، سعدی، مولانا...را نیز در حافظه خویش نگه می دارد و روحش نیز با موسیقی اصیل سنتی ایرانی به رقص در می آید. فرد ایرانی همانقدر که از مسجد برای تعالی روح استفاده می کند، ممکن است از تئاتر خیابانی و موسیقی خیابانی استفاده کند.
جامعه، خیابان، شبکه های اجتماعی و حتی خانه هر لحظه فضایی برای گشودگی تفاوت ها محسوب می شوند، حال زمانی که جامعه مدنی گسترده و چند صدا می شود چگونه می توان در این جامعه به تداوم دوستی مبتنی بر تفاوت کمک کرد؟ هرچه دامنه ارتباط مسالمت آمیز بر اساس تفاوت ها گسترده تر شود دوستی در جامعه سیطره می یابد، حتی در تعالیم اسلامی نیز مومن کسی است که بتواند با مردم زیادی انس گیرد کسی که نتواند با مردم انس گیرد مومن نیست.
آیا می توان به دوستی مدنی فارابی و تاکید بر شباهت ها تکیه کرد؟ از نظر آرنت دنیا جایگاه انسان ها است و لنساف نیز معتقد است تکثر انسانی همسانی و تمایز را در خود جای می دهد که توانایی سخن گفتن انسان ها با هم را ممکن می سازد. جامعه ای که فارابی از آن سخن می گوید، تعاون و سعادت ویژگی بارز این جامعه است به طوری که تعاون و ارتباط مردم بر اساس آزادی و برابری نیست بلکه مطابق سلایق رئیس اول است. عرصه عمومی در این جامعه مطابق عقیده ها و نظرات مخالف محقق نمی شود و مدینه فاضله فارابی بر محور یکسان سازی، تفاوت ها را در خود می بلعد و فربه می شود. بنابراین مدینه فاضله از طریق شناسایی فضایل توسط رئیس اول و تعاون اعضای مدینه برای تحقق آنها، محقق می شود. مخالفت با اصول اولیه مدینه منجر به طرد افراد می شود. ثبات مدینه به رئیس اول بستگی دارد به طوری که مدینه فاضله در فقدان او به نابودی می رسد. تاکید بر شباهتها منجر به شکل گیری خشونت و تداوم خودشیفتگی در جامعه می شود. همانطور که در غرب دوستی ارسطویی مبتنی بر شباهت ها منجر به خودشیفتگی انسان مدرن و فاصله گرفتن از جامعه و خودمحوری آنان شده است. در مقابل تعاریف کلاسیک از دوستی که منجر به نادیده گرفتن تفاوت ها و مردم در عرصه عمومی است، دوستی دیگر آیین مطرح می شود.
دیگر آیینی از نظر لویناس لویناس برای فهم نوع دوستی تلقی می شود. از نظر لویناس اخلاق زمینه ای برای نظرورزی نیست بلکه برای زیستن است و رابطه بین انسان ها را لایه نخستین و ریشهای تلقی می کند که فلسفه، معنا و حقیقت بر آن می بالند. از نظر لویناس مناسبات اخلاقی زمانی حقیقی است که من در قبال مسئولیتی که نسبت به دیگری دارم و کاری که برای او انجام می دهم توقعی از او نداشته باشم. توقع نداشتن از دیگری در اندیشه مسئولیت نامتناهی لویناسی اخلاق را شکل می دهد.
دریدا بر دوستی مبتنی بر تفاوت تاکید می کند، به این صورت که دیگری با تفاوت هایی که رشد یافته، همانند من که با او روبه رو شده ام از آزادی برخوردار و همانند من برابر است و من نیز در برابر او مسئول هستم. از نظر این اندیشمند تداوم دوستی با ایثار و بخشش در برابر تنش ها و تفاوت ها امکانپذیر می شود. دوستی مبتنی بر تفاوت همانند بده بستان و منافع دو طرف نیست، بلکه دوستی به مثابه یک هدیه است، پذیرش دیگری بر اساس احترام، حفظ آزادی ها و مسئولیت در برابر او به جای طرد دیگری به حفظ هبستگی و تداوم اخلاق در جامعه کمک می کند به طوری که گروه های محروم از قدرت در گذر زمان با توسل به دوستی دیگر آیینی در یک جامعه اخلاقی به برابری دست می یابند. دوستی دیگر آیین در ایران با توجه به تکثر اقوام مختلف و فرهنگ های متفاوت جامعه مدنی را می تواند یاری کند چرا که تفاوت های تفکر و اندیشه نیاز به حل شدن و توضیح ندارند، زمانی که بخواهیم تفاوت را حل کنیم خشونت جدیدی را پی ریزی کرده ایم. حفظ همبستگی برای تعالی اخلاق و رشد دوستی به ایثار بخشش و مسئولیت در برابر دیگری دارد، چرا که با گذر زمان می توانیم به برابری دست یابیم.