در روزهای برگزاری سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی پرداختن به موضوعات بنیانی این رخداد و بررسی آینده حیات سیاسی آن حائز اهمیت است. شرایط آینده انقلاب اسلامی و پیش بینی این امر که سناریوهای آینده ایران چیست از موضوعات مهم محققین و پژوهشگران داخلی و خارجی است. انقلاب اسلامی در مقطع زمانی انتهای قرن بیستم و در عصر پست مدرن رخ داده است. حیات این انقلاب در زمانه ای است که با شکل گیری روند های نوظهور یعنی انفجار اطلاعات و رشد تکنولوژی مصادف شده و این تحولات شتابان موجب بر هم خوردن چارچوبهای سبک زندگی سنتی شده و دنیای جدید به سرعتی برق آسا تغییرات را تجربه میکند. جمهوری اسلامی در چهار دهه از فرآیند شکل گیری، تاسیس و تثبیت، فراز و فرودهایی را تجربه کرده است و در این فرآیند نخبگان و توده با درگیر شدن در پدیده های سیاسی- اقتصادی، شناختی بهتر و واقعی از ابعاد زندگی سیاسی و توانایی رسیدن به شرایط مطلوبتر را کسب کرده اند. همانند همه انقلابهای بزرگ تاریخ، انقلاب اسلامی درگیر چالشها و موانع مخصوص به خود است. چالشهای پیش روی انقلاب اسلامی به دو دسته از چالشهای داخلی و خارجی تقسیم میشود. چالشهای داخلی عبارتند از: نابرابری اجتماعی، مشکلات اقتصادی، تهاجم فرهنگی، اشاعه جدایی دین از سیاست (سکولاریسم)، چالشهای فکری و عملی. در بیان چالشهای خارجی می توان به موضوعاتی همچون تحریم های بین المللی، مسئله هسته ای، جهانی شدن و جهانی سازی و جنگ نرم اشاره کرد.
نکته اول در تجربه چهل ساله انقلاب، تضاد پیش آمده در مواجه با گفتمانهای رقیب در سطح بین المللی است. انقلاب اسلامی با ظهور اسلام سیاسی و ارایه ایدئولوژی انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی، نه غربی، با گفتمانهای مسلط عصر خود به مقابله پرداخته است و این ایستادگی و اختلاف دیدگاه موجب استمرار و تداوم چالشها در دیگر حوزهای اقتصادی و امنیتی و ایجاد هزینه هایی هنگفت مادی و معنوی است. لذا مقاومت در برابر جریان اصلی نظام جهانی موجب تباه شدن اقتصاد و آسیبهای اجتماعی و تبعات سخت تحریم و محاصره اقتصادی است و تداوم چهار دهه تحریم سیاسی اقتصادی مسلما هر جامعه و دولتی را فرسوده و متلاشی خواهد کرد. تضاد پیش آمده یعنی تعالی و برآمدن و عرض اندام کردن ایدئولوژی سیاسی با مولفه های متفاوت با مخالفت و سنگ اندازی قدرتهای جهانی و انزوا و از دست دادن فرصتهای رشد اقتصادی در نظام تجارت جهانی همراه است. نکته مهم تر اینکه این مسئله و این تضاد را چگونه می توان حل کرد و تقابل و جدال تا چه زمان ادامه دارد و چه زمانی مردم ایران از تبعات این چالش رهایی می یابند در شرایطی که نسل های آینده صبوری و سخت جانی نسلهای گذشته را ندارند؟
نکته دیگر مسئله فرسایش و تغییرات درونی است که هر جامعه ای در دوره های مختلف دچار میشود. از دیدگاه متخصصین، انقلابها و جنبش های مردمی در کشاکش تحولات و رویدادهای سیاسی و اجتماعی، فرایندی را پشت سر می گذارند که از آن با عنوان عادی سازی، روزمره شدن و نهادینه شدن انقلابها یاد می شود و گویی سرنوشت محتومی برای تمام انقلابها است. شاید در دهه دوم انقلاب و شروع سازندگی، انقلاب اسلامی به مرحله ترمیدور رسیده و تب انقلابیگری فروکش کرده است و با امتداد برنامه های عمرانی و توسعه دولت محور، افزایش درآمدهای نفتی و پاشش پول و ارتزاق از یارانه ها، ارزشهای مادی و منفعت محور، جایگزین ارزشهای عقیدتی و انقلابی شده است. سست شدن روحیات انقلابی از چالشهای پیش روی نظام های ایدئولوژیک است و انقلاب اسلامی نیزاز این قاعده استثنا نیست. یکی از چالشهای پیش رو این است که بخشهایی از جامعه خسته از چند دهه ناامنی روانی، بی ثباتی اقتصادی و سیاست زده هستند و تمایلی به تداوم روحیات انقلابی و مقاومت همیشگی در برابر تحریم ها ندارند.
با این توصیف با وجود چالشهای پیش رو افق مطلوب برای آینده انقلابی اسلامی، حکمرانی بر اساس عقلانیت با بهره گیری از نیروی نخبه و ایجاد تعادل بین همه نیروهای سیاسی، تعامل با همه کشورهای خارجی و برقراری رقابت در حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قابل پیش بینی است.